نسل یک ابطالطلبهای سکولارهای ایرانی به شریعتمدارها میگفتند: خوارج؛ نسل دوشان میگفتند: طالبان؛ نسل سهشان: داعش...
ما در امتمان نه روسریسوز داریم و نه مسجدسوز داریم و نه مصحفسوز؛ امت شما اما آکنده از اینها است. این دلیل سادهی آن است که ما خود را دو امت در یک ملت میدانیم...
ابطالطلبهای سکولار ایرانی فسق را یک سلیقه میدانند، یک سبک زیست، که باید آن را به رسمیت شناخت و حتا به آن احترام نهاد...
ابطالطلبهای سکولار ایرانی حتا اگر ادعای فسادستیزی هم که داشته باشند باز فسق را فساد نمیدانند...
کف پویش انتخاباتیشان میگویند: برابر اقامهی سخت حجاب شرعی خواهیم ایستاد، برابر رباط در محیط رایان خواهیم ایستاد. و این آیه در ذهنم میآید و میرود: إن الملوک إذا دخلوا قریة أفسدوها...
ابطالطلبهای سکولار ایرانی خوش دارند سویهی پروتستانهای مسلمان باشند، اما در واقعیت چیزی بیش از یک مشت شلمذهب شریعتستیز نیستند...
صریحترین وعدهی انتخاباتی پویش ابطالطلبهای ایرانی چه بوده است؟ فسقگستری؛ با نام تجاری جلوگیری از گشتهای اجباری...
انتخابات چهاردهم ریاست جمهوری صحنهی رقابت دو الگوی حکمرانی است: اسلامپناه|غربآویز...
انتخابات چهاردهم ریاست جمهوری اگر چه ملی است اما اردوکشی آن اکنون امی است: اسلامطلبی|ابطالطلبی...
ما هوادار یک نفر بیشتر نیستیم: محمد بن عبدالله. کف محیط عیان و رایان هم سنت جهاد نرم تا سخت با دشمنان خودش و عترتش و شریعتش را ادامه میدهیم...
اقامهی شریعت یواشکی نمیشود؛ دفاع از دین خدا دولادولا نمیشود...
انتخابات چهاردهم ریاست جمهوری صحنهی رقابت دو الگوی حکمرانی: اسلامپناه یا غربآویز!
انتخابات اخیر نقطه عطف جهتگیری کلان سیاسی ملت و مملکت در گام دوم انقلاب اسلامی است.
فعلا صحنه رقابتها با یک دوگانه جدی مواجه است؛
برخی با هدف اجرای احداکثری شریعت که لازمهاش سعادت دنیوی و اخروی ملت است به میدان آمدهاند.
برخی دیگر اما صراحتا کانون کنشگری انتخاباتی شان را آویزان شدن به غرب قرار دادهاند و تلویحا ابایی از مواجهه با شعارها و شعائر اسلامی هم ندارند!
برخلاف رویه و ادبیات کاندیدایشان که حاوی قرائتی هر چند سطحی اما قرآنی و نهجالبلاغهای از برخی امور سیاسی است!
این انتخابات اکنون خواه نا خواه به سمت دوگانه اسلامپناه/ غربآویز میرود و تکلیف مردم متدین ایران با آن جماعت غربآویز مشخص است. تکلیف ما را سیدالشهدا علیهالسلام مشخص کرده است...
یا علی مدد
@rozaneebefarda
به لطف حماقت رسانهیی ارکان پویش انتخابات ابطالطلبهای سکولار ایرانی اکنون شهرآشوبی شریعتستیز سال ۱۴۰۱ به دست خودشان زیر عنوان جنبش فواحش شناسهگزاری شده است؛ این یعنی هر آن چه جنبش مدرن زنان یا جنبش فمنیسم یا جنبش جنسیتی رنگینکمانی خوانده میشوند پیشاپیش این انگ ننگ را بر پیشانی خواهند داشت...
مسألهی ما شریعت است و نه قدرت. هماین است که با دگردیسی پویشهای انتخاباتی به روندهای عرفیسازی مبارزه میکنیم؛ پویش رفیق میخواهد باشد یا رقیب...
زنجیرهیی که از مسجد امام علی در اعظمیه شروع میشود و تا حرم کاظمیه میرود و تا مسجد براثا و مزار نواب اربعه پایین میرود تا به مسجد امطبول در خروجی جنوبی بغداد برسد تنهی واروندرخت بیاده در پایتخت عراق است؛ مسیری که پیادهی ایرانی در آن دیده میشود اما نه موکب ایرانی...
وحی خواندن فقاهت داشتن میخواهد؛ اگر نه با استناد به نهجالبلاغه پذیرش سبیل کفار حربی را تقریر میکنی...
پذیرش فتف یک عنوان خودمانی هم دارد: قبلهفروشی؛ تطبیع با کیان صهیونی...
قبلهفروشها با اخم ابلیس اکبر روی به قبله میشوند و حتا ابلیس اصغر: اسرائیل...
مبنای سیاست خارجی ابطالطلبهای قبلهفروش ایرانی چه است؟ موالات با کفار حربی...
اشکال سعید جمهور آن است که در هیأت دبیر شورای امنیت ملی کتوم مانده و نم پس نمیدهد؛ اگر نه درستش این بود که دقیق توضیح میداد که پذیرش فتف با تقریر مورد علاقهی ابطالطلبهای منافق ایرانی، تحویل کتبستهی حرکت حزبالله و حماس به اسرائیلیها است، و به توبره کشیدن تتمهی خاک غزه...
پنجاه سال است که چپهای مسلمان با نهجالبلاغه شروع میکنند و به مینیژوپ ختم میشوند...