#قرار_یکشنه_نامه_های_نهج_البلاعه
ادامه نامه ۵۳
مردم را بپراكن و نه آن كه آن را تباه سازي، زيرا در ميان مردم، بيمار يا صاحب حاجتي وجود دارد. آنگاه كه پيامبر صلّي اللّه عليه و آله و سلّم مرا به يمن ميفرستاد از او پرسيدم، با مردم چگونه نماز بخوانم فرمود: «در حد توان ناتوانان نماز بگذار و بر مؤمنان مهربان باش» هيچ گاه خود را فراوان از مردم پنهان مدار، كه پنهان بودن رهبران، نمونهاي از تنگ خويي و كم اطّلاعي در امور جامعه ميباشد. نهان شدن از رعيّت، زمامداران را از دانستن آنچه بر آنان پوشيده است باز ميدارد، پس كار بزرگ، اندك، و كار اندك بزرگ جلوه ميكند، زيبا زشت، و زشت زيبا مينمايد، و باطل به لباس حق در آيد. همانا زمامدار، آنچه را كه مردم از او پوشيده دارند نميداند، و حق را نيز نشانهاي نباشد تا با آن راست از دروغ شناخته شود، و تو به هر حال يكي از آن دو نفر ميباشي: يا خود را براي جانبازي در راه حق آماده كردهاي كه در اين حال، نسبت به حقّ واجبي كه بايد بپردازي يا كار نيكي كه بايد انجام دهي ترسي نداري، پس چرا خود را پنهان ميداري و يا مردي بخيل و تنگ نظري، كه در اين صورت نيز مردم چون تو را بنگرند مأيوس شده از درخواست كردن باز مانند. با اينكه بسياري از نيازمنديهاي مردم رنجي براي تو نخواهد داشت، كه شكايت از ستم دارند يا خواستار عدالتند، يا در خريد و فروش خواهان انصافند.
۱۰ اخلاق رهبري با خويشاوندان
همانا زمامداران را خواص و نزديكاني است كه خود خواه و چپاولگرند، و در معاملات انصاف ندارند، ريشه ستمكاريشان را با بريدن اسباب آن بخشكان، و به هيچ كدام از اطرافيان و خويشاوندانت زمين را واگذار مكن«»، و به گونهاي با آنان رفتار كن كه قرار دادي به سودشان منعقد نگردد كه به مردم زيان رساند، مانند آبياري مزارع، يا زراعت مشترك، كه هزينههاي آن را بر ديگران تحميل كنند، در آن صورت سودش براي آنان، و عيب و ننگش در دنيا و آخرت براي تو خواهد ماند. حق را به صاحب حق، هر كس كه باشد، نزديك يا دور، بپرداز، و در اين كار شكيبا باش، و اين شكيبايي را به حساب خدا بگذار، گر چه اجراي حق مشكلاتي براي نزديكانت فراهم آورد، تحمّل سنگيني آن را به ياد قيامت بر خود هموار ساز. و هر گاه رعيّت بر تو بد گمان گردد، عذر خويش را آشكارا با آنان در ميان بگذار، و با اين كار از بدگماني نجاتشان ده، كه اين كار رياضتي براي خود سازي تو، و مهرباني كردن نسبت به رعيّت است، و اين پوزش خواهي تو آنان را به حق واميدارد.
۱۱ روش برخورد با دشمن
هرگز پيشنهاد صلح از طرف دشمن را كه خشنودي خدا در آن است رد مكن، كه آسايش رزمندگان، و آرامش فكري تو، و امنيّت كشور در صلح تأمين ميگردد. لكن زنهار زنهار از دشمن خود پس از آشتي كردن، زيرا گاهي دشمن نزديك ميشود تا غافلگير كند، پس دور انديش باش، و خوشبيني خود را متّهم كن. حال اگر پيماني بين تو و دشمن منعقد گرديد، يا در پناه خود او را امان دادي، به عهد خويش وفا دار باش، و بر آنچه بر عهده گرفتي امانت دار باش، و جان خود را سپر پيمان خود گردان، زيرا هيچ يك از واجبات الهي همانند وفاي به عهد نيست. كه همه مردم جهان با تمام اختلافاتي كه در افكار و تمايلات دارند، در آن اتّفاق نظر داشته باشند. تا آنجا كه مشركين زمان جاهليّت به عهد و پيماني كه با مسلمانان داشتند وفادار بودند، زيرا كه آينده ناگوار پيمان شكني را آزمودند. پس هرگز پيمان شكن مباش، و در عهد خود خيانت مكن، و دشمن را فريب مده، زيرا كسي جز نادان بدكار، بر خدا گستاخي روا نميدارد، خداوند عهد و پيماني كه با نام او شكل ميگيرد با رحمت خود مايه آسايش بندگان، و پناهگاه امني براي پناه آورندگان قرار داده است، تا همگان به حريم أمن آن روي بياورند. پس فساد، خيانت، فريب، در عهد و پيمان راه ندارد. مبادا قراردادي را امضاء كني كه در آن براي دغلكاري و فريب راههايي وجود دارد، و پس از محكم كاري و دقّت در قرار داد نامه، دست از بهانه جويي بردار، مبادا مشكلات پيماني كه بر عهدهات قرار گرفته، و خدا آن را بر گردنت نهاده، تو را به پيمان شكني وا دارد، زيرا شكيبايي تو در مشكلات پيمانها كه اميد پيروزي در آينده را به همراه دارد، بهتر از پيمان شكني است كه از كيفر آن ميترسي، و در دنيا و آخرت نميتواني پاسخ گوي پيمان شكني باشي.
۱۲ هشدارها
اوّل- هشدار از خون ناحق
از خونريزي بپرهيز، و از خون ناحق پروا كن، كه هيچ چيز همانند خون ناحق كيفر الهي را نزديك مجازات را بزرگ نميكند، و نابودي نعمتها را سرعت نميبخشد و زوال حكومت را نزديك نميگرداند، و روز قيامت خداي سبحان قبل از رسيدگي اعمال بندگان، نسبت به خونهاي ناحق ريخته شده داوري خواهد كرد، پس با ريختن خوني حرام، حكومت خود را تقويت مكن. زيرا خون ناحق، پايههاي حكومت را سست، و پست ميكند و بنياد آن را بر كنده به ديگري منتقل سازد،
#قرار_یکشنه_نامه_های_نهج_البلاعه
حدیث :
و من كتاب له ( عليه السلام ) إلى طلحة و الزبير (مع عمران بن الحصين الخزاعي) ذكره أبو جعفر الإسكافي في كتاب المقامات في مناقب أمير المؤمنين عليه السلام :
أَمَّا بَعْدُ فَقَدْ عَلِمْتُمَا وَ إِنْ كَتَمْتُمَا أَنِّي لَمْ أُرِدِ النَّاسَ حَتَّى أَرَادُونِي وَ لَمْ أُبَايِعْهُمْ حَتَّى بَايَعُونِي وَ إِنَّكُمَا مِمَّنْ أَرَادَنِي وَ بَايَعَنِي وَ إِنَّ الْعَامَّةَ لَمْ تُبَايِعْنِي لِسُلْطَانٍ غَالِبٍ وَ لَا لِعَرَضٍ حَاضِرٍ فَإِنْ كُنْتُمَا بَايَعْتُمَانِي طَائِعَيْنِ فَارْجِعَا وَ تُوبَا إِلَى اللَّهِ مِنْ قَرِيبٍ وَ إِنْ كُنْتُمَا بَايَعْتُمَانِي كَارِهَيْنِ فَقَدْ جَعَلْتُمَا لِي عَلَيْكُمَا السَّبِيلَ بِإِظْهَارِكُمَا الطَّاعَةَ وَ إِسْرَارِكُمَا الْمَعْصِيَةَ وَ لَعَمْرِي مَا كُنْتُمَا بِأَحَقِّ الْمُهَاجِرِينَ بِالتَّقِيَّةِ وَ الْكِتْمَانِ وَ إِنَّ دَفْعَكُمَا هَذَا الْأَمْرَ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَدْخُلَا فِيهِ كَانَ أَوْسَعَ عَلَيْكُمَا مِنْ خُرُوجِكُمَا مِنْهُ بَعْدَ إِقْرَارِكُمَا بِهِ وَ قَدْ زَعَمْتُمَا أَنِّي قَتَلْتُ عُثْمَانَ فَبَيْنِي وَ بَيْنَكُمَا مَنْ تَخَلَّفَ عَنِّي وَ عَنْكُمَا مِنْ أَهْلِ الْمَدِينَةِ ثُمَّ يُلْزَمُ كُلُّ امْرِئٍ بِقَدْرِ مَا احْتَمَلَ فَارْجِعَا أَيُّهَا الشَّيْخَانِ عَنْ رَأْيِكُمَا فَإِنَّ الْآنَ أَعْظَمَ أَمْرِكُمَا الْعَارُ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَتَجَمَّعَ الْعَارُ وَ النَّارُ وَ السَّلَامُ .
ترجمه :
(نامه به طلحه و زبير كه ابو جعفر اسكافى آن را در كتاب مقامات در بخش فضائل امير المؤمنين عليه السّلام آورد كه در سال ۳۶ هجرى نوشته و توسّط عمران بن حصين فرستاد).
پس از ياد خدا و درود شما مى دانيد- گر چه پنهان مى داريد- كه من براى حكومت در پى مردم نرفته، تا آنان به سوى من آمدند، و من قول بيعت نداده تا آن كه آنان با من بيعت كردند، و شما دو نفر از كسانى بوديد كه مرا خواستند و بيعت كردند. همانا بيعت عموم مردم با من نه از روى ترس قدرتى مسلّط بود، و نه براى به دست آوردن متاع دنيا. اگر شما دو نفر از روى ميل و انتخاب بيعت كرديد تا دير نشده (از راهى كه در پيش گرفته ايد) باز گرديد، و در پيشگاه خدا توبه كنيد. و اگر در دل با اكراه بيعت كرديد خود دانيد، زيرا اين شما بوديد كه مرا در حكومت بر خويش راه داديد، اطاعت از من را ظاهر، و نافرمانى را پنهان داشتيد. به جانم سوگند شما از ساير مهاجران سزاوارتر به پنهان داشتن عقيده و پنهان كارى نيستيد. اگر در آغاز بيعت كنار مى رفتيد (و بيعت نمى كرديد) آسان تر بود كه بيعت كنيد و سپس به بهانه سرباز زنيد. شما پنداشته ايد كه من كشنده عثمان مى باشم، بياييد تا مردم مدينه كسى بين من و شما داورى كنند، آنان كه نه از من طرفدارى كرده و نه به يارى شما برخاسته، سپس هر كدام به اندازه جرمى كه در آن حادثه داشته، مسؤوليّت آن را پذيرا باشد. اى دو پير مرد، از آنچه در انديشه داريد باز گرديد، هم اكنون بزرگ ترين مسئله شما، عار است، پيش از آن كه عار و آتش خشم پروردگار، دامنگيرتان گردد. با درود.
نهج البلاغه، نامه ۵۴
#شعارمااللهمعجللولیکالفرج🌿
کانال ایتا
@fatemiyeh_banovan
پـرداختآنلاین:📲
http://fatemiyeh-houra.ir/pay-cash/
سایت:
http://fatemiyeh-houra.ir
#قرار_یکشنه_نامه_های_نهج_البلاعه
نامه اى از آن حضرت (ع) در پاسخ به معاويه:
اما بعد. چنانكه گفتى ما و شما، پيش از اسلام دوست بوديم و با هم بوديم و ديروز [اسلام] ميان ما و شما جدايى افكند، كه ما ايمان آورديم و شما كافر مانديد. امروز هم ما استوار ايستاده ايم و شما به فتنه گراييده ايد و اسير هوا شده ايد. هيچيك از مسلمانان قوم شما، جز به اكراه، اسلام نياوردند، آن هم پس از آنكه سران عرب به رسول الله (صلى الله عليه و آله) گرويده بودند.
گفتى كه طلحه و زبير را من كشته ام و عايشه را آواره و رسوا ساخته ام و ميان بصره و كوفه فرود آمده ام، اين كارى است كه تو از آن بركنار بودى. پس تو را چه زيان رسيد كه بايد از تو پوزش خواست.
گفتى كه با مهاجران و انصار به ديدار من خواهى آمد، و حال آنكه، آن روز كه برادرت اسير گرديد [يعنى در فتح مكه] هجرت پايان گرفت. اگر شتاب دارى، قدرى بيارام. سزاوار آن است كه من به سوى تو در حركت آيم كه خدا مرا برانگيخته است كه تو را كيفر دهم. و اگر تو به سوى من در حركت آيى، چنان است كه شاعر بنى اسد گويد:
مستقبلين رياح الصيف تضربهم بحاصب بين اغوار و جلمود
«روبروى بادهاى تابستان ايستاده اند باد بر آنها ريگ مى افشاند و آنها ميان زمينهاى پست و صخره ها گرفتار آمده اند.»
هنوز آن شمشير كه با آن جد مادرى تو را و دايى تو را و برادرت را كشتم با من است.
نامه ۶۴
#شعار_ما_اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@fatemiyeh_banovan
پرداخت آنلاین :
https://fatemiyeh-houra.ir/pay-cash/
سایت:
https://fatemiyeh-houra.ir
#قرار_یکشنه_نامه_های_نهج_البلاعه
نامه آن حضرت (ع) به حارث همدانى:
به ريسمان قرآن چنگ در زن و از آن نصيحت بجوى. حلالش را حلال بدار و حرامش را حرام. حقى را كه پيش از اين بوده است تصديق كن. آنچه را از دنيا مانده است به آنچه از آن گذشته است، قياس نماى. زيرا آنچه از آن باقى مانده، همانند گذشته آن است و پايانش پيوسته است به آغاز آن و سراسر آن ناپايدار و رفتنى است.
نام خدا را بزرگ شمار و جز براى حق بر زبانش مياور. فراوان از مرگ و جهان پس از مرگ ياد كن و آروزى مرگ مكن، مگر به شرطى محكم و استوار.
از هر كار كه كننده آن انجامش دادنش را از خود مى پسندد و از ديگر مسلمانان ناپسند مى دارد حذر كن. از هر كار كه در نهان انجام گيرد، ولى به آشكارا سبب شرمسارى شود، دورى نماى. از هر كارى كه چون از كننده اش پرسند، انكارش كند و عذر آورد بپرهيز.
آبروى خود را هدف تيرهاى سخن مردم قرار مده. هر چه شنيدى به ديگران مگوى كه همين بس كه تو را دروغگو شمرند و هر چه شنيدى، انكارش مكن كه همين بس كه تو را نادان شمرند.
خشم خود فرو خور و به هنگام قدرت، گذشت نماى و در وقت غضب بردبار باش و چون توانايى يافتى گناه ديگران را عفو كن تا عاقبت نيك از آن تو بود.
و سپاس هر نعمتى را كه خدا به تو داده به جاى آر تا نعمتت پايدار ماند. هيچيك از نعمتهايى را كه خدا به تو عنايت كرده، تباه منماى و بايد كه نشان نعمت خداوندى بر تو آشكار بود
نامه ۶۹
#شعار_ما_اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@fatemiyeh_banovan
پرداخت آنلاین :
https://fatemiyeh-houra.ir/pay-cash/
سایت:
https://fatemiyeh-houra.ir
#قرار_یکشنه_نامه_های_نهج_البلاعه
نامه اى از آن حضرت (ع) به سهل بن حنيف انصارى كه از سوى آن حضرت حاكم مدينه بود. در اين باب كه شمارى از كسانى كه نزد او بودند به معاويه پيوستند:
اما بعد، به من خبر رسيد كه برخى از مردانى كه در فرمان تواند، پنهانى، به نزد معاويه مى گريزند. غمگين مباش اگر از شمار سپاهيانت كاسته مى شود يا يارى شمارى از ايشان را از دست مى دهى. كيفر ايشان همين بس كه به گمراهى افتاده اند و تو از زحمتشان رهايى يافته اى. آنان از هدايت و حق گريخته اند و به نابينايى و نادانى افتاده اند.
اينان، ياران دنيا بودند و به دنيا روى آوردند و به سوى آن شتافتند. حكومت عدل ما را ديدند و شناختند و آوازه آن را شنيدند و به گوش سپردند. دريافته بودند كه در اينجا مردم در برابر حق و عدالت برابرند. پس گريختند تا مگر خود به سودى برسند. خداوند ايشان را از رحمت خود دور گرداند.
اينان از ستم نگريخته اند و به عدل نيز نخواهند رسيد و در اين كار از خدا مى خواهيم، دشواريها را برايمان آسان سازد. و ناهمواريها را هموار گرداند. ان شاء الله. والسلام.
نامه ۷۰ نهج البلاغه
#شعار_ما_اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@fatemiyeh_banovan
پرداخت آنلاین :
https://fatemiyeh-houra.ir/pay-cash/
سایت:
https://fatemiyeh-houra.ir
#قرار_یکشنه_نامه_های_نهج_البلاعه
از نامه آن حضرت (ع) به منذر بن الجارود العبدى كه در پاره اى از آنچه او را بر آن ولايت داده بود، خيانت كرد:
اما بعد، درستكارى پدرت مرا در انتصاب تو بفريفت و پنداشتم كه تو از روش او پيروى مى كنى و به راه او مى روى. ولى، آنسان كه به من خبر رسيده تو فرمانبردارى از نفس خود را فرو نمى هلى و براى آخرتت اندوخته اى نمى نهى و با ويران ساختن آخرتت مى خواهى دنيايت را آبادان سازى و به بهاى بريدن از دينت به عشيره خود مى پيوندى.
اگر آنچه مرا خبر داده اند، درست باشد، پس اشتر قبيله ات و بند كفشت از تو بهتر توانند بود. كسانى همانند تو هيچ مرزى را استوار نتوانند داشت و لايق آن نيستند كه بر رتبه و مقامشان افزوده شود يا در امانتى شريكشان سازند يا از خيانتشان در امان تواند بود. اين نامه من كه به تو رسيد بر فور به نزد من در حركت آى. ان شاء الله.
(سید رضی گوید:) اين منذر همان است كه امير المؤمنين در باره او فرمود: از روى خودپسندى پيوسته به چپ و راست خود مى نگرد و در دو برد گرانبهاى خود مى خرامد و كفشهاى خود را فوت مى كند كه گرد از آنها بزدايد.
#شعار_ما_اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@fatemiyeh_banovan
پرداخت آنلاین :
https://fatemiyeh-houra.ir/pay-cash/
سایت:
https://fatemiyeh-houra.ir
#قرار_یکشنه_نامه_های_نهج_البلاعه
نامه اى از آن حضرت (ع) به عبد الله بن عباس:
اما بعد، تو بر اجلت پيشى نخواهى گرفت و آنچه روزى تو نيست به تواش ندهند و بدان كه دنيا دو روز است: روزى به سود تو و روزى به زيان تو. و دنيا سرايى است كه پيوسته دست به دست مى گردد. آنچه از آن تو باشد، سرانجام، به تو خواهد رسيد، هر چند، ناتوان باشى و آنچه بر زيان توست، دفعش نتوانى كرد، هر چند، نيرومند باشى.
نامه ۷۲
#شعار_ما_اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@fatemiyeh_banovan
پرداخت آنلاین :
https://fatemiyeh-houra.ir/pay-cash/
سایت:
https://fatemiyeh-houra.ir
#قرار_یکشنه_نامه_های_نهج_البلاعه
نامه به معاويه)
پس از ياد خدا و درود من با پاسخ هاى پياپى به نامه هايت، و شنيدن مطالب نوشته هايت، رأى خود را سست، و زيركى خود را به خطا نسبت مى دهم، و همانا تو كه مدام خواسته هايى از من دارى و نامه هاى فراوان مى نويسى، به كسى مانى كه به خواب سنگينى فرو رفته، و خواب هاى دروغينش او را تكذيب مى كند، يا چون سرگردانى هستى كه ايستادن طولانى بر او دشوار مى باشد، و نمى داند. آيا آينده به سود او يا به زيانش خواهد بود گرچه تو آن كس نيستى امّا به تو شباهت دارد. به خدا سوگند اگر پرهيز از خونريزى در مهلت تعيين شده نبود، ضربه كوبنده اى دريافت مى كردى كه استخوان را خرد، و گوشت را بريزاند، معاويه بدان كه شيطان تو را نمى گذارد تا به نيكوترين كارت بپردازى، و اندرزى كه به سود تو است بشنوى. درود بر آنان كه سزاوار درودند
نامه ۷۳
#شعار_ما_اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@fatemiyeh_banovan
پرداخت آنلاین :
https://fatemiyeh-houra.ir/pay-cash/
سایت:
https://fatemiyeh-houra.ir
#قرار_یکشنه_نامه_های_نهج_البلاعه
نامه ۷۴
پيمان نامه اى از آن حضرت (ع) ميان ربيعه و يمن. از روى خط هشام بن الكلبى نقل شده است:
اين پيمان نامه اى است كه اهل يمن و مردم ربيعه، چه آنها كه شهر نشين اند، و چه آنها كه بيابان نشين اند، بر آن توافق كرده اند كه از كتاب خدا پيروى كنند و مردم را به آن فرا خوانند و از مردم بخواهند كه آن را بپذيرند. و هر كس را كه به كتاب خدا دعوت كند و بدان فرمان دهد، اجابت كنند. و در برابر اين كار مزدى نطلبند و جز به آن به كار ديگر خرسند نشوند. و بر ضد كسى كه اين پيمان بشكند يا آن را ترك گويد، دست به دست هم دهند. و يار و مددكار يكديگر باشند و سخنشان يكى شود، و عهد خود را به سبب سرزنش يا خشم اين و آن يا به سبب خوار ساختن و دشنام دادن گروهى گروه ديگر را، نشكنند.
و بر آن گواه است، آنكه از ايشان حاضر است يا غايب است و هر كه سفيه است يا داناست و هر كه بردبار است و هر كه نادان است. عهد و پيمان خدا در اين عهد نامه بر عهده شماست و از پيمان خدا سؤال خواهند كرد. نوشت آن را على بن ابى طالب.
#شعار_ما_اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@fatemiyeh_banovan
پرداخت آنلاین :
https://fatemiyeh-houra.ir/pay-cash/
سایت:
https://fatemiyeh-houra.ir
#قرار_یکشنه_نامه_های_نهج_البلاعه
نامه اى از آن حضرت (ع) از مدينه، در آغاز بيعت با او به خلافت به معاويه نوشته است. واقدى آن را در كتاب الجمل آورده است:
از بنده خدا، امير المؤمنين، به معاوية بن ابى سفيان، اما بعد، مى دانى كه من اگر چيزى در باره شما گفته ام يا از شما روى گردانيده ام، معذور بوده ام. تا آن اتفاق كه بايد بيفتد، افتاد و دفع آن را چاره نبود. و اين سخن دراز است و حرف بسيار. گذشته گذشت و آمدنى آمد. پس از آنان كه در نزد تو هستند، بيعت بستان و با جمع يارانت به نزد من آى. والسلام.
نامه ۷۵
#شعار_ما_اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@fatemiyeh_banovan
پرداخت آنلاین :
https://fatemiyeh-houra.ir/pay-cash/
سایت:
https://fatemiyeh-houra.ir
#قرار_یکشنه_نامه_های_نهج_البلاعه
نامه ۷۶
سَعِ النَّاسَ بِوَجْهِكَ وَ مَجْلِسِكَ وَ حُكْمِكَ؛ وَ إِيَّاكَ وَ الْغَضَبَ، فَإِنَّهُ طَيْرَةٌ مِنَ الشَّيْطَانِ؛ وَ اعْلَمْ أَنَّ مَا قَرَّبَكَ مِنَ اللَّهِ يُبَاعِدُكَ مِنَ النَّارِ وَ مَا بَاعَدَكَ مِنَ اللَّهِ يُقَرِّبُكَ مِنَ النَّارِ.
اخلاق فرماندهى:
با مردم، به هنگام ديدار و در مجالس رسمى و در مقام داورى، گشاده رو باش و از خشم بپرهيز، كه سبك مغزى، به تحريك شيطان است. و بدان آنچه تو را به خدا نزديك مى سازد، از آتش جهنّم دور، و آنچه تو را از خدا دور مى سازد، به آتش جهنّم نزديك مى كند.
#زن_عفت_افتخار
#مرد_غیرت_اقتدار
#قرار_یکشنه_نامه_های_نهج_البلاعه
و من وصية له ( عليه السلام ) لعبد الله بن العباس عند استخلافه إياه على البصرة :
سَعِ النَّاسَ بِوَجْهِكَ وَ مَجْلِسِكَ وَ حُكْمِكَ وَ إِيَّاكَ وَ الْغَضَبَ فَإِنَّهُ طَيْرَةٌ مِنَ الشَّيْطَانِ وَ اعْلَمْ أَنَّ مَا قَرَّبَكَ مِنَ اللَّهِ يُبَاعِدُكَ مِنَ النَّارِ وَ مَا بَاعَدَكَ مِنَ اللَّهِ يُقَرِّبُكَ مِنَ النَّارِ .
ترجمه :
(نامه به عبد اللّه بن عباس، هنگامى كه او را در سال ۳۶ هجرى به فرماندارى بصره نصب فرمود)
با مردم، به هنگام ديدار و در مجالس رسمى و در مقام داورى، گشاده رو باش و از خشم بپرهيز، كه سبك مغزى، به تحريك شيطان است، و بدان آنچه تو را به خدا نزديك مى سازد، از آتش جهنّم دور، و آنچه تو را از خدا دور مى سازد، به آتش جهنّم نزديك مى كند.
نهج البلاغه، نامه ۷۶