eitaa logo
این الفاطمیون
205 دنبال‌کننده
6.2هزار عکس
1.9هزار ویدیو
150 فایل
ارتباط با ما : #پیشنهادات و انتقادات و #نظرات خود را با ما در میان بگذارید. 👇👇👇 : @mdzaer
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷 که بعد از ،برگه امتحانی دخترش را امضا کرد! ✅ به نقل از دختر شهید: «یک هفته از شهادت پدرم گذشته بود، در زادگاه پدرم، شهر خوانسار، برای او مراسم ختم گرفته بودند. بنابراین مادر و برادرم هم در خانه نبودند و من باید به مدرسه می رفتم. 🔰وقتی وارد مدرسه شدم، دیدم که برای تجلیل از پدرم مراسم تدارک دیده اند، پس از مراسم راهی کلاس شدم، خانم ناظم از راه رسید و برنامه امتحانی ثلث دوم را به من داد، در غیاب من همه بچه ها برنامه امتحانی شان را گرفته بودند و فقط من مانده بودم. 💠 ناظم از من خواست که حتما اولیایم آن را امضا کنند و فردا ببرم. به فکر فرورفتم که چه کسی آن را برایم امضا کند؟ 💥 نسبت به درس و مدسه ام بسیار حساس بودم و رفتن پدر و نبود مادر در خانه مرا حساس تر کرده بود. وقتی به خانه رسیدم چیزی خوردم و خوابم برد... 🌟در خواب پدر را دیدم که از بیرون آمده و مثل همیشه با ما بازی می کرد و ما هم از سر و کولش بالا می رفتیم. پرسیدم آقاجون ناهار خوردید؟ گفت: نه نخوردم. 🍀به آشپزخانه رفتم تا برای پدر غذا بیاورم، پدر گفت: زهرا برنامه ات را بیاور امضا کنم. گفتم آقاجون کدام برنامه؟ گفت: همان برنامه ای که امروز در مدرسه دادند. رفتم و برنامه امتحانی ام را آوردم اما هرچه دنبال خودکار آبی گشتم پیدا نشد. می دانستم که پدر هیچگاه با خودکار قرمز امضا نمی کند، بالاخره خودکار آبی ام را پیدا کردم و به پدر دادم و رفتم آشپزخانه. اما وقتی برگشتم پدرم را ندیدم، نگران به سمت حیاط دویدم دیدم باغچه را بیل می زند. 🌻 آخر دم عید بود و بایستی باغچه صفایی پیدا می کرد، پدر هم که عاشق گل و گیاه بود.برگشتم تا غذا را به حیاط بیاورم ولی پدر را ندیدم . 🌾این بار هراسان و گریان به دنبال او دویدم اما دیگر پیدایش نکردم ناگهان از خواب پریدم... ☀️صبح شد، موقع رفتن به مدرسه با عجله وسایلم را آماده می کردم، ناگهان چشمم به برنامه امتحانی ام افتاد که با خودکار قرمز امضا شده بود! ✅ وقتی به خواهرم نشان دادم حدس زد که شاید داداشم آن را امضا کرده باشد ولی یادم افتاد که برادرم در خانه نبود. 🔮خواب دیشب برایم تداعی شد، با تعجب ماجرا را برای خواهرم تعریف کردم. 🌼پدر در قسمت ملاحظات برنامه نوشته بود: «اینجانب رضایت دارم، سید مجتبی صالحی» و امضاء کرده بود. در مدرسه ماجرا را برای دوستم تعریف کردم، دوستم هم به من اطمینان داد که واقعیت دارد. او ماجرا را برای خانم ناظم تعریف کرد و گفت: که این اتفاق برای شهید صالحی افتاده، یعنی اسمی از من و پدر من به میان نیامد. مادر، شهید را به حضرت زهرا سلام الله علیها قسم می دهد که با برخورد مردم که دم در می آیند و از امضای نامه می پرسند چه بکند؟ 🌻 شهید می گوید: «سادات (اسم همسر شهید) تو هم شک داری؟» با گریه می گوید نه، او ادامه می دهد: «اگر کسی شک دارد بگو تا روز قیامت در آن باقی بماند تا همه حقایق آشکار شود. ✨همان موقع برنامه را به آیت الله خزعلی می دهند تا برای تعیین صحت و سقم آن پیش علمای دیگر ببرد. 🌹علمای آن زمان صحت ماجرا را تایید می کنند و برنامه به رویت حضرت امام(ره) نیز می رسد. 💠اداره آگاهی تهران نیز پس از بررسی اعلام می کند امضا مربوط به "خود شهید مجتبی صالحی" است، اما جوهر خودکاری که امضا را زده شبیه هیچ خودکار یا خودنویسی نمی باشد. ✨با تایید مطلب، امروزه مردم با رفتن به موزه شهدا و دیدن آن نامه، شهید را می شناسند و به یکدیگر معرفی می کنند... 🌼🌹🌼🌹🌼🌹🌼🌹🌼🌹 📘به نقل از تبیان 📙باشگاه خبرنگاران جوان 🚩 با ارسال مطالب کانال به دیگران مبلغ معارف اسلامی باشیم〽 🌍 eitaa.com/fatemiyoon18 ایتا 🌍 sapp.ir/fatemiyoon18 سروش
🌹🌹 🌷کوچه‌ی بی‌انتها🌷 🌺از یک محله به یک مدرسه می‌رفتند اما با دو مسیرِ متفاوت. 🌸هر چه دوستش اصرار می‌کرد که بیا از همین کوچه برویم، قبول نمی‌کرد. 🌸می‌گفت: «این کوچه پُر از دختره، من نمیام. معلوم نیست این کوچه به کجا ختم می‌شه!»🌺 📚کتــاب یادگاران11، ص8 ✨امــام صـادق (علـــيه الســلام): 🌺چشم چرانى يكى از تيرهاى شيطان است و آن مسموم است، و هر كس براى خداوند عزّوجلّ آن را ترك كند نه براى غير خدا، خداوند ايمانى كه مزه آن را شخص درك كند جايگزين آن خواهد نمود.🌺 📚وســـــــــائل الشـــــــــــیعه، ج20، ص192 🚩 با ارسال مطالب کانال به دیگران معارف اسلامی ودر نشرآن سهیم باشید. ↷«ڪلیڪ ڪنید»↶ 🌍 eitaa.com/fatemiyoon18 ایتا 🌍 sapp.ir/fatemiyoon18 سروش
🌹 🌹 ✅ 🔺 ڪمر و پشتش به خاطر آتش گرفتن خرج آر‌پی‌جی سوخته بود . برای خاموش ڪردن آتش خود را در خاڪ و شن غلتانده بود . 🔺سوختگی از گوشت به استخوان رسیده بود . هر روز ڪه ملحفه زیرش را می‌شستم ، مقداری شن ته تشت می‌دیدم. 🔺شش ماه از این وضعیت رنج برد ، ولی یڪ آخ هم از او نشنیدم. ✍ راوی : 🚩 با ارسال مطالب کانال به دیگران معارف اسلامی ودر نشرآن سهیم باشید. ↷«ڪلیڪ ڪنید»↶ 🌍 eitaa.com/fatemiyoon18 ایتا 🌍 sapp.ir/fatemiyoon18 سروش
❁﷽❁ #یا_اباعبدالله_ع یڪ ماه تا ماه #محرم ماه جانان لبیڪ می گوییم با شـاه #شهیدان بر سفره #ارباب عالم قد ڪشیدیم نوڪر به نرخ صاحب خود میخورد نان #اللهم_الرزقنا_ڪربلا⚜ #یاسیدالشهدا❤️ @Fatemiyoon18
🌹 🌹 💠 یک جایی از علامه طباطبایی «ره» خواندم آن ها که صالح اند و عارف اند و نیک سرشت ٬ موقع نماز ٬ آن جا که به « السلام علینا و علی عبادا... الصالحین » می رسند ٬امام زمان (عج) جوابشان را می دهد . 🌺بعد از گذشت ده پانزده سال از روزهای جنگ ٬ یادم افتاد به سه رفیق شهیدم که همیشه وقتی نمازشان می رسید به این جا ٬ سلام می دادند به عبد صالح خدا ٬ مکثی می کردند و صورتشان خیس می شد از اشک ٬ یکی از آن سه شهید که جواب می گرفت از مولا ٬ سید‌مصطفی خادمی بود . ◀️ راوی : علی سلطانی 📚 منبع : برای همکلاسی ام ٬ خاطرات شهدای دانش آموز قم ✅ @Fatemiyoon18
༻﷽༺ 🌹🍃 گر در همہ عمر خویش بودم روزے خور مور آن سلیمان بودم آن روز ولادتم ڪه گریان بودم گریہ ڪن بودم ❤️ 💚 @fatemiyoon18
هدایت شده از این الفاطمیون
༻﷽༺ 🌹🍃 گر در همہ عمر خویش بودم روزے خور مور آن سلیمان بودم آن روز ولادتم ڪه گریان بودم گریہ ڪن بودم ❤️ 💚 @fatemiyoon18
💚پیامبر اکرم (ص) : هر کس در زن و مردى تلاش کند، خداوند به تعداد هر مویى از بدنش شهرى در به او کرامت می‏فرماید. و پاداشش مانند کسى است که را خریده و در راه خدا آزاد کرده و اگر موقع رفتن به خانه خود از دنیا برود، در قیامت جزو خواهد بود... 📚ارشاد القلوب 🌺سالروز ازدواج پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و حضرت خدیجه (سلام الله علیها) مبارک باد. ‌‌ 🆔 @fatemiyoon18