eitaa logo
این الفاطمیون
205 دنبال‌کننده
6.2هزار عکس
1.9هزار ویدیو
151 فایل
ارتباط با ما : #پیشنهادات و انتقادات و #نظرات خود را با ما در میان بگذارید. 👇👇👇 : @mdzaer
مشاهده در ایتا
دانلود
❣══🍃🌹🍃══ ❣ ❣﷽❣ (علیه السلام) سلیمان أعمش گوید که در کوفه منزل داشتم و مرا در آنجا همسایه ای بود که طریق اهل بیت نداشت؛ من بعضی از اوقات با او می نشستم و مذاکره می نمودم. در شب جمعه ای به او گفتم: تو چه می گوئی در زیارت حسین علیه السّلام؟ گفت: بدعت است و هر بدعت ضلالت است. و هر ضلالت در آتش است من با نهایت خشم از نزد او برخاستم و به منزل آمدم، و با خود گفتم: چون سحر شود به نزد او می روم و از فضایل مولا أمیرالمؤمنین آنقدر برای او نقل می کنم که از شدّت حزن و غصّه چشمانش گرم شود. سحر به منزل او رفتم و در زدم، صدا از پشت در آمد که در منزل نیست و به زیارت حسین به کربلا رفته است. تعجّب نمودم و به شتاب به سمت کربلا حرکت کردم. آن شیخ را دیدم که سر به سجده گذارده، و از رکوع و سجود خستگی نداشت. بدو گفتم: تو می گفتی که زیارت حسین بدعت است و هر بدعت ضلالت و هر ضلالت در آتش است چه شد که خود به زیارت آمدی؟ گفت ای مرد مرا ملامت مکن که من از حقّانیت اهل بیت خبری نداشتم. دوش که به خواب رفتم مردی را در خواب دیدم که نه بلند بود نه کوتاه، و از نهایت حسن و بهاء نمی توانم توصیف کنم. او راه می رفت و اطراف او را هاله وار جماعتی احاطه کرده بودند. و جلوی این جماعت مردی بر اسبی سوار بود که دم اسب او چند بافت داشت، و این مرد تاجی بر سرش بود که چهار گوشه داشت، و بر هر گوشه جواهری رخشان بود که در ظلمات شب هر کدام مسافت سه روز راه را روشن می کرد. پرسیدم: آن مرد که دور او را گرفته اند کیست؟ گفتند: محمّد بن عبدالله خاتم النبیین است. پرسیدم که: این سوار که در جلو می رود کیست؟ گفتند: أمیرالمؤمنین علی بن أبی طالب است. آنگاه بر آسمان نظر افکندم دیدم ناقه ای از نور، و بر آن هودجی است و در هوا حرکت می کند. گفتم: این از آنِ کیست؟ گفتند: از آنِ خَدیجَه بنت خُوَیلِد و فاطمه زهراء. گفتم: آن جوان کیست؟ گفتند: حضرت حسن مجتبی. گفتم: این جماعت و این هودج همگی به کجا می روند؟ گفتند که: شب جمعه است و همگی به زیارت کشته شده به تیغ ستم، سید الشّهداء حسین بن علی به کربلا می روند. آنگاه متوجّه هودج شدم، دیدم رقعه هائی از آن به زمین می ریزد و بر روی هر یک از آنها نوشته است: أمانٌ مِنَ النّارِ لِزُوّارِ الحُسَینِ علیه السّلام فی لَیلَة الجُمُعَة آن وقت هاتفی ندا کرد ما را که: آگاه باشید که ما و شیعیان ما در درجه عالیه ای در بهشت قرار خواهیم داشت ای سلیمان! من از این مکان مفارقت نمی کنم تا روح از بدنم مفارقت کند رقعه هائی که از آسمان به زمین می آید برای امان زائر أباعبدالله علیه السّلام مرحوم شیخ نوری گوید که: مرحوم طُرَیحی آخرِ این خبر را چنین نقل کرده است که: آن شیخ گفت: ناگاه دیدم رقعه هائی از بالا به زمین می ریزد. سؤال کردم که: چیست؟ گفتند که: این رقعه های امان است برای زوّار حسین علیه السّلام در شب جمعه. من یکی از آنها برای خود طلب کردم. گفتند: این رقعه ها حقّ تو نیست! تو می گوئی: زیارت حسین بدعت است! هرگز از این رقعه ها نخواهی یافت تا آنکه زیارت کنی حسین علیه السّلام را و اعتقاد کنی به فضل و شرافت او! پس من از خواب بیدار شدم و هراسان بودم، و در همان ساعت قصد زیارت سید خودم حسین علیه السّلام را نمودم پی نوشت ها 1⃣ امان از جانب پروردگار است برای زائرین حسین علیه السّلام در شب جمعه از آتش دوزخ مترجم 2⃣ بحار الأنوار، ج ۴۵ ص ۴۰۱ 📚📚 منبع انوارالملكوت، ج ۱ ص ۲۷۲ علامه تهرانی محمد حسین 🚩 با ارسال مطالب کانال به دیگران معارف اسلامی ودر نشرآن سهیم باشید. ↷«ڪلیڪ ڪنید»↶ 🌍 eitaa.com/fatemiyoon18 ایتا 🌍 sapp.ir/fatemiyoon18 سروش
❣﷽❣ (علیه السلام) سلیمان أعمش گوید که در کوفه منزل داشتم و مرا در آنجا همسایه ای بود که اهل بیت نداشت؛ من بعضی از اوقات با او می نشستم و مذاکره می نمودم. در جمعه ای به او گفتم: تو چه می گوئی در حسین علیه السّلام؟ گفت: بدعت است و هر بدعت ضلالت است. و هر ضلالت در آتش است من با نهایت خشم از نزد او برخاستم و به منزل آمدم، و با خود گفتم: چون سحر شود به نزد او می روم و از فضایل مولا أمیرالمؤمنین آنقدر برای او نقل می کنم که از شدّت حزن و غصّه چشمانش گرم شود. سحر به منزل او رفتم و در زدم، صدا از پشت در آمد که در منزل نیست و به حسین به کربلا رفته است. تعجّب نمودم و به شتاب به سمت کربلا حرکت کردم. آن شیخ را دیدم که سر به سجده گذارده، و از رکوع و سجود خستگی نداشت. بدو گفتم: تو گفتی که حسین است و هر بدعت ضلالت و هر ضلالت در آتش است چه شد که خود به آمدی؟ گفت ای مرد مرا ملامت مکن که من از اهل بیت خبری نداشتم. دوش که به خواب رفتم مردی را در خواب دیدم که نه بلند بود نه کوتاه، و از نهایت حسن و بهاء نمی توانم توصیف کنم. او راه می رفت و اطراف او را هاله وار جماعتی احاطه کرده بودند. و جلوی این جماعت مردی بر سوار بود که دم اسب او چند بافت داشت، و این مرد بر سرش بود که چهار گوشه داشت، و بر هر گوشه جواهری رخشان بود که در ظلمات شب هر کدام مسافت سه روز راه را روشن می کرد. پرسیدم: آن مرد که دور او را گرفته اند کیست؟ گفتند: بن عبدالله خاتم النبیین است. پرسیدم که: این سوار که در جلو می رود کیست؟ گفتند: أمیرالمؤمنین بن أبی طالب است. آنگاه بر آسمان نظر افکندم دیدم ناقه ای از نور، و بر آن هودجی است و در هوا حرکت می کند. گفتم: این از آنِ کیست؟ گفتند: از آنِ بنت خُوَیلِد و زهراء. گفتم: آن جوان کیست؟ گفتند: حضرت مجتبی. گفتم: این جماعت و این هودج همگی به کجا می روند؟ گفتند که: جمعه است و همگی به زیارت کشته شده به تیغ ستم، الشّهداء حسین بن علی به می روند. آنگاه متوجّه هودج شدم، دیدم رقعه هائی از آن به زمین می ریزد و بر روی هر یک از آنها نوشته است: مِنَ النّارِ لِزُوّارِ الحُسَینِ علیه السّلام فی لَیلَة الجُمُعَة آن وقت هاتفی ندا کرد ما را که: آگاه باشید که ما و شیعیان ما در درجه عالیه ای در بهشت قرار خواهیم داشت ای سلیمان! من از این مکان مفارقت نمی کنم تا روح از بدنم مفارقت کند رقعه هائی که از آسمان به زمین می آید برای امان زائر أباعبدالله علیه السّلام مرحوم شیخ نوری گوید که: مرحوم طُرَیحی آخرِ این خبر را چنین نقل کرده است که: آن شیخ گفت: ناگاه دیدم هائی از بالا به زمین می ریزد. سؤال کردم که: چیست؟ گفتند که: این رقعه های امان است برای حسین علیه السّلام در جمعه. من یکی از آنها برای خود طلب کردم. گفتند: این رقعه ها حقّ تو نیست! تو می گوئی: حسین بدعت است! هرگز از این رقعه ها یافت تا آنکه زیارت کنی حسین علیه السّلام را و اعتقاد کنی به فضل و شرافت او! پس من از خواب بیدار شدم و هراسان بودم، و در همان ساعت قصد زیارت سید خودم حسین علیه السّلام را نمودم پی نوشت ها 1⃣ امان از جانب پروردگار است برای زائرین حسین علیه السّلام در شب جمعه از آتش دوزخ مترجم 2⃣ بحار الأنوار، ج ۴۵ ص ۴۰۱ 📚📚 منبع انوارالملكوت، ج ۱ ص ۲۷۲ علامه تهرانی محمد حسین 🚩 با ارسال مطالب کانال به دیگران معارف اسلامی ودر نشرآن سهیم باشید. ↷«ڪلیڪ ڪنید»↶ 🌍 eitaa.com/fatemiyoon18 ایتا 🌍 sapp.ir/fatemiyoon18 سروش
📌 علیه السلام در بیان امام عصر ارواحنا فداه ✍ حاج علی بغدادی می گوید: [در تشرف خود] به حضرت صاحب الامر علیه السلام عرض کردم: ای سرور ما! مساله ای دارم؟ فرمود: بپرس. گفتم: روضه خوان های امام حسین علیه السلام، می خوانند که سلیمان اعمش، نزد شخصی آمد و از زیارت حضرت سیدالشهدا علیه السلام پرسید، آن شخص گفت: بدعت است. شب آن شخص در عالم رؤیا، هودجی را میان زمین و آسمان دید، سؤال کرد: در آن هودج کیست؟ گفتند: فاطمه زهرا و خدیجه کبری علیهما السلام. گفت: به کجا می روند؟ گفتند: امشب (شب جمعه)، برای زیارت امام حسین علیه السلام می روند. همچنین دید رقعه هایی از هودج می ریزد ودر آنها نوشته است: 🔸 امان من النار لزوار الحسین فی لیلة الجمعة امان من النار یوم القیامة این برگ امانی است در روز قیامت برای زوار امام حسین علیه السلام در شب های جمعه ». آیا این حدیث، صحیح است؟ فرمودند: آری! راست ودرست است. گفتم: سیدنا! صحیح است که می گویند: هر کس امام حسین علیه السلام را در شب جمعه زیارت کند، این زیارت برگ امان از آتش است؟ 🔹 فرمود: آری والله و اشک از چشمانش جاری شد و گریست... 📚 مفاتیح الجنان، داستان تشرف حاج علی بغدادی 🆔 @fatemiyoon18