eitaa logo
حسینیه‌مجازی‌هیئت‌فاطمیون‌عالیشهر/بوشهر
971 دنبال‌کننده
4.4هزار عکس
533 ویدیو
1.5هزار فایل
💠مَجْمَعِ مُنْتَظِرٰان ورَهْرُوٰانِ شُهَدٰا💠 http://instagram.com/fatemiyoon_com مدیر کانال: @Fatemiyoon_com313
مشاهده در ایتا
دانلود
نامش هَفهاف بن مهند راسبی بصری است‌. ساعت پنج و شش عصر رسید کربلا.فکر می‌کرد آن لشکر سی هزار نفره که در ظاهر پیروز شدند لشکر حسین اند. رفت سمت لشکر گفت مولای من کجاست؟ گفتند مولای تو کیست؟ گفت پسر علی بن ابی طالب. گودال را نشانش دادند.فهمید ورق برگشته.فهمید دیر رسیده. کاش بصره اینقدر از کربلا دور نبود..! رفت سمت گودال.نگفت دیرشده!نگفت ببخش حسین جان نیامدم به یاری ات! نگفت لیاقت نداشتم با تو باشم !ناامید نشد. گفت مولای من!لحظاتی دیگر می آیم زیارتت. زد به دل لشکر. محاصره شد. شهید شد. افتاد نزدیک گودال. رفقایی که فکر می‌کنیم جا مانده ایم!هَفهاف بصری بعداز حسین شهید شد! می‌گویند هَفهاف آخرین شهید واقعه است. اما من می گویم هَفهاف اولین زائر کربلاست! @fatemiyoon_com
حسینیه‌مجازی‌هیئت‌فاطمیون‌عالیشهر/بوشهر
نامش هَفهاف بن مهند راسبی بصری است‌. ساعت پنج و شش عصر رسید کربلا.فکر می‌کرد آن لشکر سی هزار نفره که
از کوفه بیرون زدم. فضا ملتهب بود و جای ماندن نبود! عده ای قول یاری داده بودند... اما خیلی واضح بود زمانی که به کوفه بیاید تنها می ماند، پس از مدت کوتاهی در کنار قصری که از کوفه فاصله چندانی نداشت توقف کردم. خیمه ام را برپا کردم.مدتی گذشت.در فکر اتفاقات اخیر بودم. صدایی شنیدم. فرستاده امام بود. دعوتش را قبول نکردم...! من از ترس اینکه حسین بن علی به کوفه بیاید و او را یاری نکنم بیرون آمده بودم. و او حالا مرا یاری می‌خواند. زمان زیادی نگذاشته بود که حضرت خودش آمد. ازمن خواست توبه کنم و به یاری آنها بشتابم. نمی توانستم..! دیده بودم اهالی کوفه شمشیرها غلاف کرده بودند. کسی نبود یاریش کند... باخودم گفتم میتوانم اموالم را در اختیار بگذارم؛ این اسب را از من بپذیر. برای شمشیرم نیز همانندی پیدا نخواهد شد. ای فرزند حّر ما به قصد شمشیر و اسبت نیامدیم. ما آمدیم تا از تو یاری بطلبیم. اگر از تقدیم جانت در راه ما دریغ می ورزی، هیچ نیازی به اموالت نداریم...)) گاهی وقتا میون روضه‌هاو نوشته‌هاعبارت"یالَیتناکنّامَعَک" فکر می‌کنم؛ بااین آرزوکه ای کاش من هم کنار تو بودم حسین‌جان... اما کمی بعد می‌ترسم... به این فکر میکنم. اگر بودم معرفت و لیاقت و دلباختگی ۷۲تن را داشتم یا شبیه "عُبیدالله حر بن جُعفی" اسب و شمشیرم را پیشکش میکردم تا امامم مرا نخواهد.. امامی که مرا میخواست... @fatemiyoon_com