از جدیترین مشکلاتی که تاریخ گذشته ما را به خود مشغول داشته،
حضور اقتدار سیاسی فاقد مشروعیت دینی است
که گسترش و تعمیق باورهای سیاسی تشیع، بروز و ظهور آن را بیشتر میکرد.
قدرت سیاسی غالب بر جامعه، با تکیه بر قدرت نظامی شان، این شکاف اجتماعی بین دولت و مردم را پوشش میدادند. انسجام کلان اجتماعی در این نوع از جامعه متکی به پشتوانه قدرت نظامیاست
اندیشه سیاسی تشیع همواره توانسته حریم مردم متدین و معتقد را در رابطه با حاکمان و قدرتمندان حفظ کند.
در فقه شیعه، رهنمودهای متنوعی در چگونگی مواجهه و حتی همکاری با ظالمان و جائران دارد. (مانند: حرمت ولایت از قِبَل جائر، مستثنیاتِ حرمت قبول ولایت از جانبِ جائر، اقسام ولایت از طرف جائر، جواز قبول ولایت از جائر برای دفع ضرر از غیر، حکم اخذ مال از جائر، احکام مربوط به جوائز سلطان، رد آنچه که از جائر اخذ میشود به اهل آن و وجوب فحص از مالک، مقدار فحص از مالک و کیفیت فحص درباره آنچه از مردم میگیرد.)
این مسئله یکی از مشکلات جدی جامعه ای بود که ناگزیر باید در مسیر رشد و توسعه خود به حل آن میپرداخت.
در دوره قاجار علاوه بر این مسئله مهم داخلی، مسائل دیگری هم وجود داشت که مهمترین شان حضور استعمار و قدرت و نفوذ دو کشور روس و انگلیس بود.