سلام
ب دنیایی پر از روشنایی دعوت شده اید🙂💕
تو این دنیا هرچیزی پیدا میشه😄🌱
مثل:
#پروفایل_مذهبی
#پروفایل_ست
#ست
#پروفایل
#پروفایل_دخترانه
#پسرانـه
#چریکی
#بیوگرافی
#پس_زمینه
#پس_زمینه_مهدوی
#استیکر
#والیپر
#شعر
#تلنگرانه
#توکل
#حرف_قشنگ
#متن_بسیار_زیبا
#خدا_جون
#داستانک
#چالش
#فیلم
#استوری
#پند
#حرف_حساب
#آینه_رفتار
#التماس_تفکر
#جان_کلام
#ذکر_روز
#شنبه
#یکشنبه
#دوشنبه
#سه_شنبه
#چهارشنبه
#پنجشنبه
#جمعه
#سلام_امام_زمانم
#شهیدانه
#رهبرانه
#شهـادت
#انگیزشـی
#انرژی_مثبت
#ثوابیهویے
#وصیت_نامه_شهدا
#وصیت_نامه_شهید
#احترام
#چادرانه
#رفع_دلتنگی
#سلطان_عشق
#حاج_آقاپناهیان
#دعای_فرج
#دعای_عهد
#حدیث
#زنگ_احکام
#احکام_مصور
#هر_روز_با_دعای_مکارم_الاخلاق
#داستان
#کتابـ_بخونـ
#_بہ_وقت_رمان
#_راز_درخت_ڪاج
#جزء_خوانی
#تند_خوانی
#بانوی_آسمانی
#وآنکه_دیرتر_آمد
#محرم
#سلام_بر_محرم
با ما بیا ب این کانال👇🏻
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
https://eitaa.com/joinchat/26804352C4d76eb3f34
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
کانالے مخصوص برای دختران چادری🙃
.
اگر خودتو زهرایی میدونی عضو شو😊
.
تو کانال ما پشیمونی جایی نداره☺️
☘☘☘☘☘☘☘☘🍀
https://eitaa.com/joinchat/26804352C4d76eb3f34
☘☘☘☘☘☘☘☘☘
تو این کانال همه باهم دوستن😉
💜
محفلی برای چآدرے هآ✋🏻
❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️
https://eitaa.com/joinchat/26804352C4d76eb3f34
❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️
یا حق✋🏻
💥قسمت یازدهم💥
.
بعضی موقع ها که توی جمع #فامیل میرفت سر به سرش می گذاشتند و دستش می انداختند.😒
به خاطر عقایدش،شغلش، ریشش، تیپ و قیافه اش، حزب اللهی بودنش، زیاد رفتنش به گلزار شهدا، ارادتش به #رهبری. می دانستم توی ذوقش می خورد می دانستم ناراحت می شود اما هیچ نمی گفت به روی خودش نمی آورد به همه آنها #احترام می گذاشت به تک تک شان.🤗💚
ΠΠΠΠΠΠΠΠΠΠ
بعضی موقع ها #علی کوچولوی یک ساله مان را رو به رویش می نشاند.😌
نگاهی به علی می کرد و بعد شروع می کرد به #روضه خواندن و #گریه کردن و سینه زدن.😭
#مجلس تماشایی داشتند. مجلس #دونفره پدر و پسری.
بعضی موقع ها هم نصف شب صدای گریه و مناجاتش میآمد.😢
میرفتم میدیدم نشسته سر #سجاده اش و دارد برای خودش روضه می خواند.
می نشستم کنارش. آنقدر با سوز و گداز روضه می خواند که جگرم آتش می گرفت.😭💚
میگفتم: "محسن، بسته دیگه. طاقت ندارم."
روضه حضرت زهرا علیها السلام را که می خواند، دیگر بی تاب بی تاب می شدم. خودش را که نگو،بس که به نام بی بی #حساس بود و پای روضه هایش اشک می ریخت و ضجه می زد.😔😭👌🏻
یک شب هم توی خانه سفره حضرت #رقیه علیهاالسلام انداختیم.💝
فقط خودم و محسن بودیم.
پارچه #سبز ی پهن کردیم و #شمع و #خرما و مقداری خوراکی روی آن چیدیم. یک لحظه محسن از خانه بیرون رفت و بعد آمد.🙄
نمی دانم از کجا یک #بوته_خار پیدا کرده بود.
بوته را گذاشت کنار بقیه چیزها.😔
نشست سر سفره. #بغض گلویش را گرفته بود.
من هم نشستم کنارش. نگاه کرد به بوته خار.
طاقت نیاورد.زد زیر #گریه من هم همینطور.
دو تا یک دل سیر گریه کردیم.😭😭😭😭😭
💝ادامه دارد💝
@fatemyon_313