همیشه روزهایِ آخرِ ماهِ رمضان بدجور دلم می گیرد ،
احساس می کنم بهترین فرصتِ نزدیک شدن به خدا را از دست داده ام .
حس می کنم آن جور که باید قدرش را ندانستم ،
و آن جور که باید ؛ هوایش را تنفس نکردم !
کاش تمام نمی شد ، ماهِ خوبی ؛ که سحرگاهش آسمان را می شد از نزدیک دید ،
و لحظاتِ افطارش ؛ صدایِ لبخندِ خدا را می شد از نزدیک شنید ...
کاش در روزهایِ آغازش جا می ماندیم ...
سفره ی بخشش و مهربانیِ خدا ؛ حیف است که جمع شود .
خدایا ؛
نمی شود این حال و هوایِ عاشقانه را کمی بیشتر کش بدهی ؟!
ما هنوز با تو حرف داریم ...
درهایِ رحمتت را نبند ،
صبر کن ؛
خیلی ها جا مانده اند ...
خیلی ها ...
💚💚
#نرگس_صرافیان_طوفان
https://eitaa.com/fatemyyon
🌱📖🍒
کاش دورانمان کمی
عقب تر بود ...
مثلا یک قرن ... !
من چادرِ گلدار سرَم میکردم ...
و تو با چند نانِ سنگکِ تازه ، سرِ کوچه
می ایستادی تا من از کنارت رد شوم
و تو با تمامِ جسارتت به من نانِ داغ تعارف کنی ...
من نگاهم را نجیبانه می دزدیدم ...
و تو ... عاشق تر می شدی ... .
به این منِ دست نیافتنی ...
مالِ آن دوران اگر بودیم ؛
برای دلبری از تو ،
آبگوشت های جانانه روی اجاق ،
بار می گذاشتم ...
که بویِ دلبرانه اش تا خانهی شما برسد و
تو بیشتر از همیشه عاشقم شوی ...
تا مادرت باز هم از نجابت و خانمیِ دخترِ
چادر گلی بگوید و تو قند در دلت آب شود ،
و از شرم و وَقارت ، سرخ و سفید شوی و
سرت را پایین بیندازی ...
مالِ آن دوران اگر بودیم ؛
تو برای یک لحظه دیدنم ،
با تمامِ جهان
می جنگیدی ... !
چقدر حیف که مالِ آن
دوران نیستیم ...
مال آن دوران اگر بودیم ؛
کوچه ها پر می شد از
مردانی که دلشان می تَپید به خانه برگردند ،
و زنانی که تمامِ کوچه را برای آمدنِ مرد عاشقشان آب و جارو می کردند ...
✍ #نرگس_صرافیان_طوفان🌺
#سبک_زندگی
https://eitaa.com/fatemyyon