#داستانهای_خانم_مربی🍎
#یک
امروز دوباره با مترو #قهر کردم
اونروزی که باهاش، آشنا شدم هیچ وقت فکر نمیکردم دیگران هم میتونن تو روابط ما تاثیر بگذارند😔
اصلا فکر نمیکردم که #مترو باهمه جور آدم در ارتباط باشه
🤔🤔🤔🤔
بعيد بود ازش واقعا 😏😳
امروز زمان کم بود برای رسیدن به مقصد
خب خیلی خوشحال به سمت آغوش #مترو حرکت کردم... زودتر ازهمیشه 😍
اما باورکردنی نبود 😳چه بریز بپاشی بود ساعت 7و نیم صبح دم مترو
همه جور آدم...
باسواد و بی سواد
صبور و عجول
خوش تیپ و معمولی
مرتب و نامرتب
درونگرا و برون گرا...
منظمو نامنظم
کوچیک و بزرگ
با ادب و بی ادب،
خودخواه ودیگر خواه....
این تفاوت گاهی خیلی قشنگ
وقتی من یاد کثرت در وحدت میندازه 😉)(یکم فلسفه نوشجان کنیم 😍)
اما امروز خیییییلی زیاد بودن و ی عدشون خييييلي عجیب
حسابي لجم از دست مترو در اومده بود
اما باخودم گفتم خب داره وظیفش انجام میده دیگ 😍
به هر حال بدبختی شده بود رفتم داخل
بخاطر سفارش همیشگی بزرگترها م
با 😊وارد شدم علی رقم همه سختیها و جای تنگ...
اووووووووه.
اما گویا #مترو_جان امروز ازون دنده بلند شده بود و با ما سر نامهربانی داشت...
فشار جمعیت خیلی بیشتر شده بود
سرم بالاگرفتم
گفتم.. من فقط چهارتا ایستگاه مهمونتم... این دفعه رو راه بیا
حالا باهم تو ی فرصت مناسبتر صحبت میکنیم...
هنوز حرفم تموم نشده بود که یهو. همه آدمها رو به طرف جلو پرت کرد...که فهمیدم این روزا حسابی بی اعصاب شده
و بعد توقف کرد وی تعداد قابل توجه آدمهای برونگرا وارد شدند درحالیکه همه فریاد میزدند😳😳ا ن وقت صبح
کم کم لبخندروی لبم داشت فرار میکرد
به خودم که اومدم دیگ فقط جای نفس کشیدن داشتم و یک دسته موی رنگ کرده ازنوع بدون نرم کنند ش😒😏 داره صورتم نوازش میکنه و صاحب این اثر سعی داره با فریادهای مرگ بر... برحق بودن خودش اثبات کنه
همین موقع
ی صدایی از خانم کنار د ستيم شنیدم
که به مسافر جلویی میگفت.. خانم چشمهام از نوازش طره تو درتوی شما
بی تاب شده یکم به قلب ضعیفم رحم کنید 💔
.
#ادامه_دارد...
#بهترین_میزبان
#فاطره
#خلیق_شو
#شپش
#نرم_کننده
#حق_الناس
#مترو
#معشوقه_آهنی
#درونگرا
#برونگرا
#تعریف