❇️قبل از طلا(۱) هدیه اش یک روز محبت را گره زده به دلها یک وقت هم گره انداخته در زندگی ها.می گویند جان زنها بسته است به طلا؛ بدنام شدند ،وگرنه تاریخ پر است از ماجراجویی مردها.زن یا مرد،طلا قصه دارد از آدم ها.از روزی که چشم،سفیدهای اروپا برای دزدیدنش ریختند توی سرزمین سیاه ها و با رنج بومی ها شدند آقای دنیا تا همین امروز که بالا و پایین شدن قیمتش اثر می‌گذارد روی سفره ها.از روزهای جنگیدن مردها وانتظار زنها برای غنیمت های طلا که می انداختند به دست و گردن و قد می کشیدند جلوی رقبا.در مسابقه چزاندن رقبا هم مردها عقب نماندند از زنها.هنوز قصه دارد از تاریخ ما.یک روز انگشتر یا تاجی بوده، نشسته بر دست و سر قلدری که زورش شده طاغوت به توان طلا.بعد هم یابوی نفسش تاخته در میدان رقابت با خدا.با انا ربکم الاعلی اش خرد شدند بنده ها زیر شکنجه ها.شاید برای قارون چشمک انداخته از لای جواهرها.شاید همراهش بوده در ماجرای بخل وزلزله و زیرخاک رفتن با گنج ها.تا الان همین هاست قصه طلا. ولی چند هزار سال بعد از قارون و فرعون که دیگ دنیا دارد می جوشد این روزها ،دوباره سر زبان ها افتاده طلا.ولی نه با آن قصه ها.شخصیت های قصه این بار نه در مسابقه اند برای چزاندن رقبا نه مست اند برای رقابت با خدا. نه روی گنج، نشسته اند ونه دزدهای آفریقا. زیاد نیستند؛ولی با وجود کبک های سرکرده در برف ها ،آبرو دادند به آدم‌ها؛در سرزمینی که مجروح شده فکر شهروندانش زیر خمپاره ها؛در روزهایی که آزاده ها را می کوبند بوقچی ها، می گویند: " ما زندگی می خواهیم.به ما چه جنگ وعرب ها؟!"زنانی پیدا شدند که می گذرند از "طلا". طلا در زندگیِ بعضی ها سرمایه است برای روز مبادا.سرمایه ای که امروز این زن ها می دهند تا نرود سر مقاومت آزاده ها.بگذار غر بزنند،بی خبرها یا پامنبری های اینتل و صدای آمریکا.نمی شنوند که سالهاست سگ هار دارد خط و نشان می کشد برای ما.چه کنیم عد ه ای نمی بینند که گرسنه اند آدم خورهای دنیا؛ دندان تیز کردند؛حتی برای تمدن ما.نمی دانند که از فلسطین تا مرز ما به هم گره خورده زندگی آدم ها.مشترک است سرنوشت همه ما.از اینجای تاریخ بیشتر می شود قصه ی طلا.تاریخ یادش می ماند طلا ، سرمایه ای بود که زنها دادند برای صلح و آینده ی مشترک آدم ها . خیلی زود قصه اش چرخیده و رسیده به گوش خط مقدمی ها. دلگرم شدند با اهدای طلا.شنیدم از دختر یکی از شهدای لبنان که داشت می گفت از زبان سوری ها: " ما با چشمای خودمون دیدیم که ایرانی ها قبل از طلا در جنگ سوریه بچه هاشونو دادن برای جبهه مقاومت".برای همه ما. #اهدای_طلا #مقاومت 🔹فتح قلم🔹 https://eitaa.com/fatheGhalam

❇️قبل از طلا(۲) به یکی گفتم پویش طلا بین زنها خوب گرفته. به شوخی گفت: "مهمه آخه زنها شاید بچه شونو بدن ولی بعیده طلا...😄" ایتا را باز کردم.فارس زده بود مادر ابوعباس هم یک سرویس هدیه کرد. برایش فرستادم 👇 هم پاره تنشو داد،هم طلا. پ.ن: ابوعباس پاسدار و مستشار ایرانی است که چند ماه است در پادگان های آمریکا در عراق اسیر و زیر شکنجه است‌.برای روشن شدن چشم‌ دل مادرش دعا کنیم. #اهدای_طلا #مقاومت 🔹فتح قلم🔹 https://eitaa.com/fatheGhalam