eitaa logo
فتح قلم🖋
171 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
1.2هزار ویدیو
2 فایل
هوالبصیر (ما با ذهنها مواجهیم، با دلها مواجهیم؛ باید دلها قانع بشود. اگر دلها قانع نشد، بدنها به راه نمی‌افتد، جسم‌ها به‌کار نمی‌افتد»(۱۳۹۵/۰۴/۱۲) تنها شمشیر سلاح فتح نیست.قلم، سلاح حزب الله است در فتح فکرها. محتاج عنایت خدا هستم. @F_Rahjo
مشاهده در ایتا
دانلود
❇️به پاسدار قطعه ۲۶ ✍دوباره اسمشان سرزبانها افتاد. چرایی اش مهم نیست.وضع، مثل وقتِ بودن شان شده. دشنه هایی که از سر لجاجت ،گاه از پی دنائت و روزی از سر جهالت برای زخم نشاندن به اعتبار او فرو می شد هنوز از تیزی نیفتاده.ضربت اخیر ولی نه نشانی از دنائت دگراندیشانه دارد،نه برندی است از حماقتِ غرب لیسی ؛ نه اثری از جهالت گفتمانی دارد و نه صاحبش زخمی از دیده تا در پی انتقام باشد.. 🔹دشنه جنبانِ امروز فرزند انقلاب است وبه اسم اللهِ القاصم الجبارین قلم می زده در معرکه ی جهاد فرهنگی .زیر نور ماه قد کشیده ولی چشمش ندیده دست دعا و فکر و بصیرت تکیه گاهی را که پشت وپناه فرزندان "حضرت ماه"بوده .چه کُنَد دیگر، ندیده. برای ندیدنش هم بهانه دارد لابد؛میان او و مصباحِ هدایت دست هایی تیره حائل اند .دست هایی که قلم جنباندند در مسخ روح ها.همانها که مصباح را از پشت عدسی چرک و چروک چشمشان می دیدند. 🔸آقازاده حق دارد بصیر را نشناسد .روزهایی که عقبه تئوریک در میدان بارش خمپاره ها،عبا به دوش گرفت و به اسم الله البصیر،در قد وقواره تک تیرانداز میدان ،زهرچشم می گرفت وتیرهای منطقش را در پیشانی جهل و التقاط و نفاق وانحراف می نشاند، افسران امروز جنگ نرم سرگرم قاقی لیلی بودند. روزی که پاسدار قطعه ۲۶،بندهای پوتینش را برای قدم نهاندن در معرکه فرهنگ، محکم می کرد شاید نمی دید بوقچی های هرزه نگاری را که از زخم های شمشیر مصباح، فکر التقاطی و ارتجاعی شان به درد آمده بود و به خود می پیچیدند؛نمی دید که کینه های غده شده در دلشان را با زوزه ی توهین وطعنه تسکین می دادند.چشم آقازاده ،مصباح را از لنز دوربین زرد نویس هایی دیده که بالا تا پایین دکه روزنامه ها را پر کرده بودند و بغض مرید حضرت روح الله از تیترهایشان می چکید.آرزوی بایگانی کردن حضرت امام به دل سیاه این جماعت مانده بود؛ دل،چرکین بودند از اینکه امام مستضعفان هنوز نور می دهد وجان می شود به رگ های مجاهدان؛دستشان که به روح خدا نرسید خاک پاشیدند به مصباح انقلابی ها. ⬅️اما به تو! افسری که قرار بود در جنگ نرم قلم از نیام معرفت بکشی و پاسدار میراث خمینی باشی،که قرار بود جوهر نوشته هایت عطر شود و بنشیند به خاکهای قطعه ی ۲۶؛ 🛑نشانی مصباح را بپرس؛ نه از جی پی اس از کارافتاده ی آنها که زخم خورده ی مصباح اند.خوب نگاه کنی رد را حوالی حاج عمران می یابی. معراجگاه مصطفی ردانی پور در والفجر ۲.از فرمانده جاویدالاثر ۲۵ ساله لشکر امام حسین بخواه؛ شاید زبان قدسی اش را بگشاید و بگوید از آن روز که گرد جهاد از تنش تکاند وبرای زیارت بانوی کرامت خودش را رساند به قم؛ دوباره برگشت به موسسه ؛همان جایی که امروز مورد لعن و نفرین توست؛ در راه پله ها ایستاده بود که چشمش استاد را دید ؛ تا مصطفی سلام کرد ودست داد، مدیر موسسه،بصیری که در مناظرات آن روزها،منطقش مسمومیت فکرهای التقاطی را منکوب کرده بود یکدفعه خم شد و دست مصطفی را بوسید.دست شاگرد را. 👈پاسدار قطعه ۲۶! خیره شو به تواضعی که چشم مصطفی را هم خیره کرده بود. نشان استاد را از شاگرد شهیدش بگیر.از عبدالله میثمی ؛اینان مریدان امام اند؛ امید که از ورای یک عالم، نور دست برآرنند و فرزند شهید را یک راست برسانند به قلبی که آرزوی نشسته بر دل دریایی اش را با زمینی ها در میان گذاشته بود: _"اگر در قیامت، من(آیت الله مصباح) را به عنوان نوکر آقای ردانی‌پور در محشر حاضر کنند و بگویند به صدقه سر آقای ردانی‌پور تو را آمرزیده‌ایم، افتخار می‌کنم." ✍ره جو 🔹فتح قلم🔹 @fatheGhalam
🔰 سخن‌نگاشت | آقای مصباح یک استادِ فکر بود 🔻 رهبر انقلاب، در دیدار دانشجویان: مرحوم آقای (رضوان ‌الله ‌علیه) یک استادِ فکر بود... درباره‌ی مسائل فکری یک راهنما و مرشدی بود که میتوانست مرجع و ملجأ باشد. این ‌جور آدمها لازمند که استاد فکر باشند؛ همچنانی که علم استاد میخواهد، فکر هم میخواهد. ۱۴۰۱/۲/۶ 🌙 @Khamenei_ir
❇️قهرمان های دهه هشتادی ها معمولا دهه هشتادی ها با حاج قاسم آشناهستند.بعضی شان با حاج قاسم هویت جدید پیدا کردند. ولی مرحوم آیت الله مصباح را کمتر می شناسند یا اصلا نمی شناسند.دیروز در یکی از گروه های دانش آموزی مذهبی چند دقیقه ای از الگوگیری از حاج قاسم و مرحوم علامه مصباح گفته شد.بعد از نقش مرحوم آیت الله مصباح تا شکل گیری جریان جهاد تبیین در کشور و اینکه عمده خطبا منبری ها مداح ها و فعالان رسانه ای کنونی در دهه هفتاد نبودند یا توان جهاد نداشتند .اولین کسی که مردانه در آن شرایط وحشتناک فرهنگی ایستادند و از انقلاب دفاع کردند ایشان بود. یکی از دانش آموزان ویس فرستاد که چرا ما اسم ایشان را نشنیدیم؟ چرا انقدر گمنام اند.اگر واقعا کسی بودن که در زمانه ای که ما و بزرگترهامون الفبای جهاد تبیین را بلد نبودیم ایشون کار رو شروع کردن باید اسمشون برجسته بشه." گفتم بخاطر ترور شخصیت اصولا آدم ها کمتر جرات می کنن به اسم و رسم ایشان نزدیک بشوند چون باید هزینه ی برچسب مصباحی بودن را بدهند.البته بعضی هم واقعا از این جریان ترور شخصیت اثر گرفتند. گفت:"این جوری که هیجان انگیزتره😊 همینکه در عرف جرمه آدم بیشتر دوست داره انجامش بده.من از فردا می خوام همه جا خودم رو مصباحی معرفی کنم تا بقیه کنجکاو بشن و برن درباره ایشون تحقیق کنن .حس می کنم وظیفه معرفی شون رو دارم." یکی دیگه از بچه ها گفت: "خانم من می خوام فردا توی راهروی مدرسه عکس حاج قاسم و مرحوم علامه را با هم بزنم." 🔹🔹🔹🔹 دل پاک و بی غل و غش بچه ها آدم را سر شوق می آورد. کاش می شد برای شان گفت: که مرحوم آیت الله مصباح هنوز هم غریب و مظلوم اند.خیلی از حزب الهی ها حیات رسانه ای و سیاسی اجتماعی شان را مدیون دوره های طرح ولایت و سخنرانی های روشنگرانه مرحوم علامه اند اما امروز بخاطر حب و بغض های سیاسی لام تا کام از ایشان حرفی نمی زنند.دریغ از یک استوری یا پیام در رسانه شان. این بچه ها نمی دانند یک مرجع بزرگ چقدر بین پدر مادرهای شان محجور و غریب است ؛چه رسد به سایر دانش آموزان و کادر مدیر و معاونان مدرسه. @fatheGhalam