فتح الفتوح لحظه های یاد شهدا در راه شهدا
#انس_با_قرآن صفحه #چهارصد_هفت روزی یک صفحه باترجمه تفسیر حجةالاسلام قرائتی 💠💠💠 آیه ۳۳ ضررها از خود
با عرض پوزش از مخاطبین🔰
این متن برای صفحه ۴۰۸ هست و صفحه ۴۰۷ امشب گذاشته میشود
فتح الفتوح لحظه های یاد شهدا در راه شهدا
#انس_با_قرآن
صفحه #چهارصد_هفت
روزی یک صفحه باترجمه
تفسیر حجةالاسلام قرائتی
💠💠💠
آیه ۲۵ خداوند در این آیه و پنج آیه قبل ۱۵ مرتبه مردم را مخاطب قرار داده و نعمتهای خود را برشمرده که این یکی از شیوههای تبلیغ است
دعوت پیامبر خدا مرده را زنده میکند تا چه رسد به دعوت الهی
آیه ۲۶ و ۲۷ مراد از «من فی السماوات» یا فرشتگانی هستند که مطیع فرمان خدایند یا موجودات صاحب شعور دیگری که هنوز برای بشر شناخته نیست
خداوند در همه چیز یکتاست؛
مالکیت، عبادت، خالقیت، کمالات
آیه ۲۸ استفاده از مثال از روش های تبلیغ و تربیت است
آنچه برای خود نمیپسندیم برای دیگران هم نپسندیم
شریک داشتن سبب دلهره است
آیه ۲۹ تمایلات انسان متنوع است
آیه ۳۰ معنای فطری بودن دین بینیازی از تلاش در راه اقامه آن نیست.
انحراف یک عارضه است، زیرا گرایش به دین حق در نهاد هر انسانی نهفته است
تکوین و تشریع با یکدیگر هماهنگ است
حرکت در مسیر دین، حرکت در مسیر فطرت است
گرایشهای حقطلبانه ای که در درون انسان نهفته شده با تغییر مکان و زمان عوض نمی شود
هرگونه گرایش سیاسی، اقتصادی، اجتماعی که در درون انسان سرچشمه نداشته باشد پایدار نیست
آیه ۳۱ و ۳۲ توبه و انابه باید با کناره گیری از گناه و انجام واجبات همراه باشد
در سایه توبه و تقوا و نماز، قدرت فاصله گرفتن از شرک و تفرقه را پیدا می کنید
شرک تنها پرستیدن خورشید و ماه و بت نیست، هر کس که عامل تفرقه در دین خدا شود ،مشرک است.
مشرکان در صدد تفرقه دینی مردم هستند
گاهی گروه گرایی و دلخوشی به آنچه که داریم ما را از حق گرایی دور میکند
حق گرا باشیم ، صلوات 🌷
@fatholfotooh
در شب یلدا خاطرات شهدا را بخوانیم
🌷🍉🌷🍉🌷🍉🌷🍉
خاطره حمید داوود آبادی
حسن با گردان عمار آمده بود. با هم داخل سنگر نشستیم و به ذکر خیر دوستان. در آن میان از دهنم پرید: «این بچههای گردان هم گندش رو درآوردن.» حسن پس گردنی محکمی بهم زد.»
تقصیر خودش بود. شهید شده که شده. وقتی قرار است با ریختن اولین قطرهی خون، همه گناهانش پاک شود، خیلی بخیل و از خود راضی است، اگر آن کتکهایی را که من بهش زدم، حلال نکند! تازه، کتکی هم نبود. دو سه تا پس گردنی، چهار پنج تا لنگه پوتین، هفت هشت ده تا لگد هم توی جشن پتو!
دست به غیبت کردنش عالی بود. اوایل که همهاش میگفت: «الغیبتُ، عجب کیفی داره.»
جدی نمیگرفتم. بعدا فهمیدم حضرت آقا، اهل همه جور غیبی هست. اهل که هیچ، استاده. جیم شدن از صبحگاه، رد شدن از لای سیم خاردار پادگان و رفتن به شهر، و از همه بدتر، غیبت در جمع و پشت سر این و اون حرف زدن.
جالبتر از همه این بود که خودش قانون گذاشت. آن هم مشروط. شرط کرد که اگر غیبت از نوع اول (فرار از صبحگاه و...) را منظور نکنید، از آن ساعت به بعد هر کس غیبت دیگران را کرد و پشت سرشان حرف زد، هر چند نفر که در اتاق حضور داشتند، به او پس گردنی بزنند. خودش با همهی چهار پنج نفرمان دست داد و قول داد.
هنوز دستش توی دستمان بود که گفت: «رضا تنبلی رو به اوج خودش رسونده و یک ساعته رفته چایی بیاره ...»
خُب خودش گفته بود بزنیم، و زدیم. البته خداییش را بخواهید، من بدجور زدم. خیلی دردش آمد؛ همان شد که وقتی اواخر بهمن ۱۳۶۴ در ادامه عملیات والفجر ۸ در جاده فاو–ام القصر دیدمش، باهاش روبوسی کردم و بابت کتکهایی که زده بودم، حلالیت طلبیدیم. خندید و گفت: «دمتون گرم. همون کتکهای شما باعث شد که حالا دیگه تنهایی از خودم هم میترسم پشت سر کسی حرف بزنم. میترسم ناخواسته دستم بخوره توی سرم.»
حسن با گردان عمار آمده بود. با هم داخل سنگر نشستیم و به ذکر خیر دوستان. در آن میان از دهنم پرید: این بچههای گردان هم گندش رو درآوردن. حسن پس گردنی محکمی بهم زد. با تعجب گفتم: «واسه چی میزنی؟» خندید و گفت: مگه قرار نبود هر کی غیبت کرد، بقیه بهش پس گردنی بزنند؟!
وقتی فهمیدم حسن در عملیات کربلای ۵ مفقودالاثر شده و ۱۰ سال بعد استخوانهایش بازگشت، هم خندیدم، هم گریستم. حسن اردستانی متولد ۱۵ خرداد ۱۳۴۷ بود و ۲۳ دی ۱۳۶۵، عملیات کربلای ۵ در شلمچه به شهادت رسید. پیکرش ۱۴ بهمن ۱۳۷۵ به آغوش خانواده بازگشت. وی در بهشت زهرا (س) قطعه ۲۶، ردیف ۶۹، مکرر شماره ۵۳ به خاک سپرده شده است.
هدیه به روح شهدا ، صلوات🌷
فتح الفتوح لحظه های یاد شهدا در راه شهدا
در شب یلدا خاطرات شهدا را بخوانیم 🌷🍉🌷🍉🌷🍉🌷🍉 خاطره حمید داوود آبادی حسن با گردان عمار آمده بود. با
#پیام_مخاطب
سلام علیکم
حسن اردستانی که خاطره اش را توی فتح الفتوح گذاشتید همون کسیه که مداحی معروف
#نسیمی_جان_فزا_می_آید_بوی_کرببلا_می_آید را خونده 😔
پسری فوق العاده شوخ و سرزنده بود خدا رحمتش کند. پسر دایی پدرم بود با پسر عمه ام توی کربلای ۵ باهم مفقودالاثر شدند با فاصله یک سال، اول جنازه پسر عمه ام اومد بعد جنازه حسن 😔
من قبلا این خاطره را توی یه مجله دیده بودم ولی فامیلی شهید رو نزده بود منم از نوع حرف زدنش فهمیدم حسن بوده.
🌷🍃🌷🍃🌷
شادی روح شهدا صلوات🌷
هدایت شده از فتح الفتوح لحظه های یاد شهدا در راه شهدا
Dua-Tawassul-al-Halawaji.mp3
17.96M
#هیئت_مجازی
حسینیه منتظران شهادت
سه شنبه ها
#دعای_توسل
هدیه به روح شهدا، امام و درگذشتگان ، صلوات
@fatholfotooh