هدایت شده از هسته راویان نور بسیج دانشجویی
#چهارپایه #روایتگری
#چهارپایه_روایتگری۳
( #ویژه_خواهران)
♦️ #روایت_نهم
روایت👇
#خاطرات پشتیبانی #زنان_ملارد از دفاع مقدس تا کرونا
♦️ راوی: خواهر #باباشاه
🍃 با معرفی کتاب ؛ #ماهم_جنگیدیم
🗓 پنج شنبه ۲۲ تیر ماه ۱۴۰۲
🕰 ساعت ۱۰ صبح
🔸 خواهران، ۵ دقیقه قبل از شروع روایتگری با ذکر صلوات وارد شوند👇
https://www.skyroom.online/ch/faezounvc/raviyan
🔸 نشانی بالا را داخل کروم، فایرفاکس یا موزیلا قرار دهید و یا اسکای روم را از بازار نصب کنید.
هسته راویان نور بسیج دانشجویی
https://eitaa.com/ravyanenoor
🍃🕊@ravyanenoor🕊🍃
هدایت شده از هسته راویان نور بسیج دانشجویی
#زنان_ملارد
#ماهم_جنگیدیم
(۱۱)
گردنبند طلا
به روایت ملوک عطاءالهی
در گیرودار کار مرا کشید گوشه اتاق جوری که کسی متوجه نشود بالحن ملایمی گفت: « ملوک خانوم جان یه چیزی، دیدم راستش خیلی ناراحت شدم ...
به نظرت درسته که توی این اوضاع، شما این گردنبند رو گردنت کنی؟ همیشه با خودم میگفتم اگر رزمندهها دارند جهاد میکنند و اهداف بزرگی دارند، ما هم پشت جبهه واقعاً مثل آنها نقش داریم و واقعاً داریم کار انجام میدهیم.»
فضای جهاد اینطوری بود که نه تنها حقوقی نمیگرفتیم و توقعی نداشتیم، هرچیزی هم که داشتیم صرف جبهه میکردیم!
شمسی خانم درست میگفت نباید آن گردنبند را گردنم میانداختم؛ آن هم در حالی که مردم به خاطر جنگ برای خیلی از امکانات اولیهشان مجبور بودند صفهای طولانی را تحمل کنند؛ برای همین نه تنها از حرف شمسی خانم ناراحت نشدم، بلکه همان روز تصمیم گرفتم گردنبندم را بفروشم! قبل از اینکه به خانه برگردم، طلا را بردم شهریار و فروختم و پولش را فرستادم برای جبهه.
هسته راویان نور بسیج دانشجویی
https://eitaa.com/ravyanenoor
🍃🕊@ravyanenoor🕊🍃