#سالگرد شهادت شهید #علیرضا_شهبازی
او در تمام سال ها فرزند انقلاب و جنگ بود و یاد شهدا و امام (ره) پیوسته حرف اول کتاب آرزوهایش بود. همیشه از مادر می خواست تا بعد از نماز برای شهادتش دعا کند. رضا در پیروی از اهلبیت رسم رسیدگی به خانواده های بی بضاعت را سنت خود کرده بود و همیشه می گفت حقوق من صاحب دارد و باید به دستش برسد. رضا سالی دو باربه حرم رضوی می رفت تا مقیم نظاره بارگاه قدسی شود. او دوست داشت برای پیدا کردن پیکر شهدا خدمتی به خانواده شهدا انجام دهد و با توجه به آشنایی قبلی اش با علی محمودوند، وارد گروه تفحص شد و رسم پرواز را که در بال و پر زدن کبوتران حرم دیده بود در مقر جستجوگران نور می آموخت. آنقدر دل به کار داده بود که شهید محمودوند می گفت "هر وقت رضا در مقر هست من خیالم راحت است".
شهبازی در پائیز 1380 برای تکمیل دینش عقد ازدواج بست ولی دل در گرو رفتن داشت. رضا آنقدر بزرگ شد که در سن 25 سالگی،همسن فرزند امام رضا (علیهالسلام) در 26/9/1380 در عیش شهادت، طیش وصال را به طرب گرفت و حین انجام تفحص، همراه محمد زمانی پرواز کرد.
آخرین دست نوشته اش بعد از شهادت در جیب لباسش بود:
توی این عالم هستی که همه رو به فناست
به خدا یه دل دارم اونم واسه امام رضاست
اطلاعات بیشتر در وبلاگ فتح الفتوح
http://fatholfotooh.blogfa.com/post/16
شادی روح شهدا صلوات.🌷
#سالگرد_شهادت
شهید #علیرضا_شهبازی
🌷🌷🌷🌷🌷
بعد از تولد رضا، هر سال روزهاي ولادت و شهادت امام رضا(ع) به پابوسش مي رفتم.
رضا هم که بزرگ شد در همين ايام با کاروان به مشهد مي رفت.
دوستش در سفري که همراه رضا بود تعريف مي کرد؛ رضا يک شلوار کردي مي پوشيد مي رفت حرم، گوشه اي مي نشست و با امام رضا(ع) حرف مي زد.
عشق و ارادت او به امام رضا هميشگي بود. وقتي شهيد شد در جيبش کاغذي پيدا کردند که رويش نوشته بود:
توي اين عالم هستي که همه رو به فناست
به خدا يه دل دارم اونم مال امام رضاست
و حالا اين شعر روي سنگ مزارش نقش بسته است.
ــــــــــــــــــــــــــ
شادی روح شهید شهبازی، صلوات🌷
@fatholfotooh