هدایت شده از کانال متن روضه
|⇦•دردا که پیر گشتم..
#سینه_زنی و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه _ حاج محمود کریمی•ೋ
●•┄༻↷◈↶༺┄•●
دردا که پیر گشتم ، در موسم جوانی
این موسم جوانی ، این قامت کمانی..
گردون به خون نشیند ، چشم کسی نبیند
ابر سیاه سیلی ، بر حُسن آسمانی
وقتیکه باغ میسوخت، بلبل به گریه میگفت:
آتش زدن ندارد ، باغی که شد خزانی
ما داغ دیده بودیم ، اُمت به جای لاله
هیزم به خانۀ ما ، آورد ارمغانی
جایغلاف و شمشیر ، بر روی بازویم ماند
بر من مدال دادند ، در عین جان فشانی
بابا ببین پس از تو ، با دخترت چه کردند
خوب از امانت تو ، کردند قدر دانی..
رسم وفا چنین بود ، اجر رسالت این بود
تنها امانتت را ، کشتند و در جوانی
برخیز یا محمد ، اعلام کن به امت
سیلی زدن به یک زن ، این نیست قهرمانی
شب تا سحر نخفتم ، امروز اگر نگفتم
در روز حشر گویم با من چه کرد ثانی
دیشب تا صبح گریه کردی گریه کردی
من هم با تو گریه کردم گریه کردم..
سوز درون "میثم" هرگز مباد خاموش
زیرا که داغ زهرا داغی است جاودانی
شاعر: #غلامرضا_سازگار
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ــــــــــــــــــ
‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال #جایز نبوده و مصداق بارز #حق_الناس می باشد.
#hardrevenge
#انتقام_سخت
#مرگ_بر_آمریکا
#حاج_محمود_کریمی
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://sapp.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
✓اینستاگرام↶
http://instagram.com/babolharam__net
هدایت شده از کانال متن روضه
|⇦•خیالش باز شعری بر لبم ..
#مدح_خوانی ویژۀ ولادت امیرالمومنین حضرت علی علیه السلام و روز پدر _ کربلایی حسین طاهری •ೋ
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
خیالش باز شعری بر لبم بی اختیار آورد
که اوصاف علی طبع مرا اینگونه بار آورد
کلاف شعر دارم ، سال ها کارم غزل بافی ست
در این بازار آشفته ، علی تحسین کند کافی ست
نوشتم شاعرش هستم، عجب وهم و خیالاتی
نوشتم بی علی هیچم، چه توضیح اضافاتی ..
نوشتم شمس .. دیدم گنبدش زیباتر از آن است
نوشتم کعبه و دیدم نجف بالاتر از آن است
به قرآن سر زدم دیدم علی گویاتر از آن است
نوشتم عرش .. دیدم مرتضی اعلی تر از آن است
شبیه جبرئیل از درک این اوصاف درماندم
صد و ده بار امشب قل هوالله احد خواندم
من از شوقش زمین خوردم ، ولی مولا بلندم کرد
همیشه یا علی گفتم ، علی از جا بلندم کرد
سَر و سِرّ مرا با او ، کسی جز او نمی داند
علی نادیده می بیند ، علی ننوشته می خواند
چه بهتر از همین اول بگویم حرف آخر را
کسی از ابتدا تا انتها نشناخت حیدر را
کسی نشناخت حیدر را به غیر از مصطفی وقتی
گره زد دست خود را سخت در دست خدا وقتی
… به چشم حاجیان شور تماشا می رسید آن روز
کنار برکه ای دریا به دریا می رسید آن روز
نگاه نافذ احمد ، زمین را در تصرف داشت
زمان هم از نبی انگار دستور توقف داشت
نفس ها حبس شد … ، در سینه ها خوف و رجا افتاد
بدون همهمه زنگ شترها از صدا افتاد
زمینِ گرمِ صحرا از پریشانی سراسر بود
همه با خویش می گفتند آیا حج آخر بود؟!
نبی فرمود بسم الله ، ای ارض و سما بشنو !
گواهی باش ای تاریخ ! پیغام مرا بشنو
دوباره صحبت از اسرار خلقت می کنم آری
ولی این مرتبه اتمام حجّت می کنم آری
تفاوت در میان حق و باطل چیست ، معلوم است ؟
بدون این خبر اسلام کامل نیست ، مفهوم است ؟
نمانَد زحمت پیغمبران بیهوده، ای مردم !
نه اینکه حرف من باشد خدا فرموده، ای مردم !
نبی همدوش مولا آسمان ها را هوایی کرد
خدا از شاهکار آفرینش رو نمایی کرد
نبی فریاد زد ، بر عالم و آدم مسلّم شد
علیّ بن ابی طالب ، ولیُ الله اعظم شد
برای خاتم پیغمبران جز او نگینی نیست
شهادت می دهم جز او امیرالمومنینی نیست
شکاف کعبه آیا ماند در نزد شما مغفول ؟
طواف مرتضی کردید آری ”حَجُّکم مقبول“
الهی گُر نگیرد آتش خاموشِ بعضی ها
الهی که بسوزد پنبۀ در گوش بعضی ها
پیمبر گفت آری انتظار آمد به سر دیگر
از این دنیای فانی بسته ام بار سفر دیگر
وصیت می کنم هر کس که من مولای او هستم
بداند این علی هارون و من موسای او هستم
که عقبی بی علی فانی و دنیا با علی باقی
غدیر خم به جوش آمد .. الا یا ایها الساقی !
امام المتقین، عین الیقین، حبل المتین ، حیدر
عَماد الآصفین، شمس المبین، یعسوب دین ، حیدر
علی غایب، علی حاضر، هُوالاوّل هُوَالآخِر
علی پنهان، علی پیدا، هُوَالباطن هُوَالظاهر
” اَشدّاء علی الکفار ” قَتّال العرب … یعنی
جهان از شوکتش فریاد زد : یاللعجب ، یعنی ..
… خدا وقت تماشایش ، دلِ بی طاقتی دارد
خوشا قنبر برای خود چه اعلی حضرتی دارد
پناه آهِ مظلومان کجا فکر خلافت داشت ؟
علی بی تاج و مسند نیز بر دل ها حکومت داشت
برایش فتح خیبر مثل تفریحی در اوقات است
دلِ مسکین به دست آوردنش فتح الفتوحات است
میان جنگ هم شمشیر او چون تیغ جراحی ست
اگر خون ریخت ، درمان کرد ، اعجازش یداللهی ست
ریاضت دیده هم از خاک با جادوگری ، زر ساخت
هنر او داشت که از خاک پای خود ابوذر ساخت
عوالم را ببین ، آتش علی دریا علی گفته
که حتی دشمنش در وصف او ”لولا علی” گفته ..
علی هرگز نمی بندد به روی هیچ کس در را
کسی از ابتدا تا انتها نشناخت حیدر را
شاعر : مجید تال
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ــــــــــــــــــ
‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال #جایز نبوده و مصداق بارز #حق_الناس می باشد.
#hardrevenge
#انتقام_سخت
#مرگ_بر_آمریکا
#کربلایی_حسین_طاهری
#میلاد_امیرالمومنین_علی_علیه_السلام
#عید_غدیر_خم
#ماه_رجب
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://sapp.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
هدایت شده از کانال متن روضه
|⇦•ای آشنای عبد گنهکار ..
#روضه و مناجات با خدا ویژۀ ماه مبارک رمضان به نفس حاج محمدرضا طاهری •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
ای آشنای عبد گنهکار یا مجیر
مشکل گشای هرچه گرفتار یا مجیر
از من تمام عمر گنه دیدی و گنه
شرمنده ام از همین تکرار یا مجیر
از بس که تو ندیده گرفتی گناه من
بر معصیت نموده ام اصرار یا مجیر
دیگر بیا مرا ز حریمت جدا مکن
ناز مرا کشیده ای هر بار یا مجیر
می ترسم از قیامت و از دوری حسین
برگ امان به من بده از نار یا مجیر
*خوش به حال اونهایی که از مادرش زهرا امان گرفتن .. گفت هر چی بهش گفتم بیا بریم یه شب جمعه کربلا، گفت اصلاً اعتقاد ندارم به زیارتِ ابی عبدالله .. گفتم بیچاره از دستت میره عمرت داره میگذره، گفت اینا همه خرافاته ..
خودم خواستم برم خودم و برسونم شب جمعه حرم امام حسین گفتم برم در خونش یه بار دیگه بهش بگم خوش به حال اونایی که رفیق های اینطوری دارن .. چون چشیده لذت گریه بر ابی عبدالله میگه بزار یک نفر دیگه هم بیارم در خونه ابی عبدالله ..
گفت رفتم در زدم باهاش خداحافظی کنم همسرش اومد جلو در گفتم فلانی نیست گفت نه . گفتم کجاست گفت دیشب با عجله بار و بنه مختصری بست گفت دارم میرم کربلا
تعجبم کردم گفتم کربلا ؟ اونکه میگفت خرافاته این حرفها ! گفت نمیدونم برو از خودش سوال کن میگه اومدم تو حرم گشتم دیدم تو صحن ابی عبدالله صورت روی خاک گذاشته میگه حسین جان به مادرت زهرا سفارش منم بکن ..
گذاشتم گریه هاش تموم شد
حال خوشی داشت صورت از خاک برداشت گفتم چی شد؟ کربلایی شدی
گفت خدا خیرت بده حرفهای تو انگار اثر کرد دیشب در عالم رویا دیدم هودجی از نور چند سوار در کنارش پشت سرش جلو سرش دارن حرکت میکنن .. گفتم چه خبره یکی گفت خبر نداری نمیدونی چیه ؟! گفتم نه گفت شب جمعه ست .. شبِ زیارتی ابی عبدالله .. اون شخصی که داخل هودجِ مادرش زهراست .. اون که جلو داره حرکت میکنه رسول خداست امیرالمومنین امام حسن همه دارن بدرقه اش میکنن گفت نگاه کردم غرق بودم تو این ماجرا یه وقت دیدم از داخل این هودج نورانی یه برگه هایی رو این بانو داره پخش میکنه اومدم برم یه دونه بردارم جلومو گرفتن گفتن نه این برای زائرهای حسینِ .. گفتم حداقل بهم بگو چی هست !
گفت بهت نشون میدم ولی برای تو نیستش نگاه کردم دیدم با خط زرد نوشته: "اَمانٌ مِنَ النّارِ لِزُوّارِ الْحُسَینِ(ع) فى لَیلَةِ الْجُمُعَةِ "* (1)
می ترسم از قیامت و از دوری حسین
برگ امان به من بده از نار یا مجیر
امشب جواب سوز و نوای مرا بده
دیگر برات کرب و بلای مرا بده
حسین ....
منابع:
کرامات الحسينيه، ج 2، ص 152
معالي السبطين ص 89
النجم الثاقب ص 484
مفاتيح الجنان ص 798
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ــــــــــــــــــ
‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در #سایت و #کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال #جایز نبوده و مصداق بارز #حق_الناس می باشد.
#hardrevenge
#انتقام_سخت
#مرگ_بر_آمریکا
#حاج_محمد_طاهری
#ماه_مبارک_رمضان
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://sapp.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
هدایت شده از کانال متن روضه
|⇦•خیال روی تو در هر طریق...
#روضه و توسل به راوی دشتِ کربلا حضرتِ امام محمدباقر علیه السلام به نفس کربلایی سیدمهدی حسینی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
بِسْمِ ٱللَّٰهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ
خیال روی تو در هر طریق همره ماست
نسیمِ مویِ تو پیوند جانِ آگه ماست
به رغم مدعیانی که منع عشق کنند
جمال چهره تو حجت مُوَجّه ماست
اگر به زلفِ دراز تو دست ما نرسد
گناهِ بختِ پریشان و دستِ کوته ماست
به حاجبِ دَرِ خلوت سرایِ یار بگو
فلان ز گوشه نشینانِ خاکِ درگه ماست
#غزلیات_حافظ
*شهادت امام باقر که میرسه، انگار دیگه بوی مُحرم داره میاد، انگار همه به تب و تاب افتادن، پرچم مشکی هاشون رو آماده کردن، توی این دنیا هر روز خبر مرگ یکی رو برات میارن، میگی: ای داد و بیداد این هم به مُحرم نرسید...*
گر بنا نیست ببخشید، نبخشید امّا
دست ما را به مُحرّم برسانید فقط
*روضه ی یادگارِ کربلاست، دومین مردی که همه ی صحنه های عاشورا رو دیده، دیگه نیاز به مقدمه سازی نداری، اما بذار اینجوری شروع کنم، اینقدر امامِ باقر گریه کن های جَدّش رو دوست داشت، یک فردی رسید خدمتِ امامِ باقر، اطرافیا دیدن آقا به پاش بلند شد، بغلش کرد، سر و صورتش رو بوسه زد... وقتی رفت خداحافظی کرد، اطرافیان اومدن گفتن: آقا! این چه شخصی بود شما اینقد تحویلش گرفتید؟ این آقا کی بود اینقد احترامش کردید؟ آقا فرموده باشن:"اِنَّ هذا الرُجُل كَثْیرَ اَلْبُكَاءِ، لِمظلومِنا" این آقا برایِ مظلومِ ما گریه میکنه.. سئوال کردن: کدام مظلوم؟ آقا شروع کرد ناله زدن و گریه کردن، فرمود: شما مظلومِ مارو نمیشناسید... مظلومِ ما اون آقایی است که جلو چشماش زن و بچه اش رو اسیر کردن...*
هزار خاطره ی غم نمی رود از یاد
غروب سرخ محرم نمی رود از یاد
به گاهواره ی خالیِ اصغرم سوگند
رباب و خیمه ی ماتم نمی رود از یاد
فرات بود و عطش بود و کودکانِ حرم
خروش غیرتِ زمزم نمی رود از یاد
*میگن:بچه تویِ سنین کودکی هر حادثه ای رو ببینه تا عُمر داره یادش نمیره، این بچه ها چی کشیدن کربلا...*
دمی که هستیِ زینب ز روی زین افتاد
همان مصیبت اعظم نمی رود از یاد
به دشت دختر و زن ها پا برهنه و دوان
بدون یاور و مَحرم، نمی رود از یاد
اسیر بودن با خواهرانِ بی معجر...
هجوم سیلی محکم نمی رود از یاد
به شام بر سر ما سنگ می زدند از بام
بلای شهر جهنم نمی رود از یاد
به شهر شام، به بزم یزید، بین طشت
سَرِ شکسته و درهم نمی رود از یاد
#شاعر رضا رسول زاده
*درسته آقا امام باقر بدنش رو به زهر آلوده کردن، به دستور اون ملعون به زینِ اسبش زهر وارد کردن آقا روی اسب که آمد بنشینه، قدری که نشست، این زهر به رانِ پایِ مبارک که رسید، نوشتن آقا حالش نامساعد شد، تعادلش رو از روی اسب از دست داد، بچه هاش دویدن دورِ آقا رو گرفتن، دستت رو بده بابا!، دستت رو بده آقا! نگران شدن، نکنه بچه ی فاطمه از روی اسب با صورت رو زمین بیوفته، اما من بمیرم برا اون آقایی که..." صَلَّى اللَّهُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّه"...*
نه ذوالجناح دگر تابِ استقامت داشت
نه سیدالشهداء بر جِدال طاقت داشت
هوا ز بادِ مخالف چو قیرگون گردید
عزیز فاطمه از اسب سرنگون گردید
بلندمرتبه شاهی ز صدرِ زین افتاد
اگر غلط نکنم عرش بر زمین افتاد
فی سبیل الله، تو رو تشنه کشتنت ابی عبدالله
یه سپاه نانجیب ابی عبدالله...
*ناله بزن بگو: حسین...
این دستای گداییت رو بالا بیار، "اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج"...افضلِ دعاهاست... "اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج"...اجماعاً صلوات...*
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ــــــــــــــــــ
‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال #جایز نبوده و مصداق بارز #حق_الناس می باشد.
#hardrevenge
#انتقام_سخت
#مرگ_بر_آمریکا
#کربلایی_سید_مهدی_حسینی
#شهادت_امام_باقر_علیه_السلام
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://sapp.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
هدایت شده از کانال متن روضه
|⇦•سرشار از ترانه ی یك رود...
#مدح_خوانی ویژۀ ولادت عقیلۀ بنی هاشم حضرت زینب سلام الله علیها اجرا شده در سال۱۴۰۰ به نفس سید مجید بنی فاطمه•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
سرشار از ترانه ی یك رودِ جاری ام
امروز در نهایتِ امّیدواری ام
احساس میكنم كه به دریا بدل شدم
احساس میكنم كه بر این خاك جاری ام
یك لحظه شادمانم و یك لحظه غرق اشك
لبخند ناگهانیِ اَبرِ بهاری ام
با دست خالی آمده ام محضر شما
رحمی كنید بر من و بر این نداری ام
دستِ دلم دخیلِ پر چادرِ شماست
بانو چه دیدنی است من و بی قراری ام
یك عُمر دوستدار حسین تو بوده ام
حتماً به این دلیل تو هم دوست داری ام
فانی ولی به لطف شما جاودانه ایم
خدمتگزار بانویِ این آستانه ایم
از روشنای عرش طلوعی دگر رسید
حوریه ای دوباره به شكل بشر رسید
این بار چندم است كه در باغِ اهل بیت
طوبای فاطمیِّ علی را ثمر رسید
بانو تو آمدی و به شامِ سیاه ما
از فیض گام های تو نورِ سحر رسید
امشب خود خدا به علی هدیه میدهد
تو آمدی و زینتِ قلب پدر رسید
تو آمدی كه دور برادر بگردی و
اینگونه شد مدار فَلَك را قمر رسید
تو آمدی به خاطر تنهایی حسین
یعنی برای كرب و بلا همسفر رسید
ما با حسین شورِ تماشا گرفته ایم
امشب میان زینبیون جا گرفته ایم
خورشید صبح گاهی بامت حسین بود
بعد از دو هفته ماهِ تمامت حسین بود
هر دفعه كه برادرت از راه میرسید
از فرط شور و شوق، سلامت حسین بود
یک راستای نور وجودِ تو زینب است
نوری كه در مسیر امامت حسین بود
ساده ترش شد اینكه نوشتیم زینب و
دیدیم در حقیقتِ نامت حسین بود
در ذیل خطبه های فصیحت مورخان
آورده اند تِکه کلامت حسین بود
در خانواده ای كه واژه ی برخاستن علی است
از كودكی، ذكرِ قیامت حسین بود
خواهر اگر توئی و برادر اگر حسین
نادیده ام برادر و خواهر در عالمین
حتی اگر كه مدح تو را صد كتاب كرد
كی میشود فضائل تان را حساب كرد
چشم من آن گلی كه به حسرت شكفته است
باید به لطف گام تو گُل را گلاب كرد
حتی بیان نام تو اعجاز میكند
این اسم، سیئات مرا هم ثواب كرد
هر حاجتی كه پیش خداوند برده ام
گفتم به حق زینب و او مستجاب كرد
آیینه ی تمام قَدِ حُجب فاطمه
خورشید را طلوع رخت در نقاب كرد
ای خواهرِ كریمِ مدینه فقیر را
یك گوشه از كرامتت عالی جناب كرد
تو آسمان ترینی و بالا تر از تو نیست
ای خانمی كه هیچكس آقاتر از تو نیست
ای لحن خطبه های تو شیواتر از همه
مضمون جمله های تو گویاتر از همه
تعریف داغ در نظرت جور دیگری ست
ای كربلا به چشم تو زیباتر از همه
حتماً تمام واقعه را خوب دیده ای
ظهری كه بود جای تو بالاتر از همه
اما كسی ندید كه نفرین كنی چرا
ای آن كه ربنای تو گیراتر از همه
ظهری كه سی هزار نفر بود و یك نفر
افتاده بود زخمی و تنهاتر از همه
ظهری كه در هجوم به گودال تیر و تیغ
پیچیده می شدند و معماتر از همه
این بود كه تنش به چه جرمی كفن نداشت
بر روی خاك بود و سری در بدن نداشت
#شاعر سعید پاشا زاده
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ــــــــــــــــــ
‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال #جایز نبوده و مصداق بارز #حق_الناس می باشد.
#hardrevenge
#انتقام_سخت
#مرگ_بر_آمریکا
#سید_مجید_بنی_فاطمه
#میلاد_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://sapp.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ روبیکا ↶
https://rubika.ir/www_babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
🛒 فروشگاه فرهنگی↶
https://eitaa.com/babolharam_shop