هدایت شده از کانال متن روضه
Taheri Babolharam.mp3
1.77M
🕊💕 شور زیبا ویژۀ میلادِ حضرت زین العابدین امام سجاد علیه السلام به نفسِ کربلایی حسین طاهری💕
┄┄┄┅═✧❁❁✧═┅┄┄┄
🔴بابُ الْحَرَم
https://eitaa.com/babolharam_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#تولد امام #سجاد علیه السلام مبارک
رزق آنروز ما را حاجی معین کرد.
#زیارت_مجازی.
این فیلمی که #حاج_اکبر #صباغیان در #حج تمتع سال ۹۶ زمانی که در قبرستان #بقيع بود گرفت
به نیابت از ایشون به امام علی بن الحسين علیه السلام و ائمه بقيع سلام میدهیم و بر روح نبی اکرم صلی الله علیه وآله #صلوات.🌷 میفرستیم
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 🌸
....کابل را از زمین برداشت
🔶درباره حاج آقا سید علی اکبر ابوترابی(ره) اسرا نقل می کنند: هر وقت با خیزران میزدند، بعدش روضه حضرت زینب سلام الله علیها میخواند و گریه میکرد.
می گفت: «ما مَردیم و بدنمون آماده رزم وای به حال زنها و بچهها.»
.
🔶افسر نزار جدی بود.
از آن سنگدلها.
از کنارشان رد میشد که حاجآقا ابوترابی(ره) از صف بیرون آمد و گیوهای که بچهها بافته بودند داد دستش.
تعجب کرد پرسید این چیه؟
حاجآقا گفت هدیه است برای شما.
چند لحظهای مکث کرد نگاهی به حاجآقا انداخت و نگاهی به گیوه، دستش را بالا آورد احترام نظامی گذاشت و بیرون رفت.
.
🔶یک نهجالبلاغه به ما دادند.
حاجآقا گفت: «فردا صبح این کتاب را میبرند بیاین حفظش کنیم»
نهجالبلاغه ۸۰۰ صفحهای را بین ۲ هزار نفر تقسیم کرد.
صبح فردا یک نهجالبلاغه در دل ۲ هزار نفر بود.
.
🔶حاج آقا فیروز عباسی، خاطره ای از رفتار حاج آقا ابوترابی در ایام اسارت با سرباز دشمن زیر شکنجه نقل می کند که تامل برانگیز است: “سربازهای عراقی دو طرف راهرو ایستاده بودند و بچه ها که می خواستند از جلوی آنها رد بشوند با کابل می زدند. حاج آقا هم در بین بچه ها بود. … لحظه ای، زیر شکنجه تا کابل یکی از سربازها از دستش افتاد حاج آقا ایستاد، خم شد، کابل را از زمین برداشت و به دست او داد. سرباز عراقی چند لحظه خیره خیره به حاج آقا نگاه کرد. بعد کابل را به زمین انداخت و رفت. آن سرباز بعد از آن، هیچ وقت با کابل به جمع اسرا نیامد.”
.
🔶حاج آقا ابوترابی(ره) فردی است که میشل مسیحی، رئیس هیئت صلیب سرخ جهانی در عراق، درباره شخصیتش اینگونه گفته است: “اگر دنیا بر محور وجودی ابوترابی بچرخد، عالم گلستان می شود.”
.
🔶حشمت الله برچلو، مترجم نیروهای صلیب سرخ در اردوگاه موصل، خاطره ای از گفت و گویش با پی یر، رئیس صلیب سرخ که پس از ملاقات یک ساعت و نیمه با حاج آقا ابوترابی انجام شده، بیان می کند: “ایشان حدود یک ساعت و نیم با حاج آقا صحبت کرد، وقتی حرفهایش تمام شد از او پرسیدم: بزرگ ما را چطور دیدید؟ گفت: اگر ما در دنیا فقط ۵ نفر سیاستمدار مثل ایشان داشتیم، دنیا اصلاح می شد. ایشان واقعا مرد بزرگی هستند و من نظیرشان را در هیچ اردوگاهی ندیده ام.”
.
🔶سید یاسر ابوترابی خاطره ای از آیت الله العظمی بهجت در واکنش به رحلت حاج آقا ابوترابی را تعریف کرده و گفته است: در دیداری که پس از ارتحال پدرم با مرحوم آیت الله بهجت داشتیم به ما فرمودند: مبادا ناراحت شوید که پدرتان از دنیا رفته است، پدر شما از اولیاءالله بوده و مرگش هم اختیاری بوده است.
کانال سیره علما @sireolama
هدایت شده از فتح الفتوح لحظه های یاد شهدا در راه شهدا
#شبهای_جمعه هر کسی شهدا را یاد کند شهدا او را نزد اباعبدالله یاد خواهند کرد.
شهید #زین_الدين
به ياد حاج محمد #صباغیان که هر شب جمعه این پیام را میفرستاد و شهدا صلوات.🌷
هدایت شده از فتح الفتوح لحظه های یاد شهدا در راه شهدا
Kumayl-halawaji.mp3
30.32M
دعای #کمیل به یاد شهدا
شادی روح شهدا صلوات.🌷
@fatholfotooh
هدایت شده از شبهای با شهدا
یاد شهید #حسن_آبشناسان بخیر؛
همین که جنگ شروع شد رفت کردستان.
با شهید بروجردی آنجا دوست شد.
با هم منطقه را پاکسازی می کردند، همه میگفتند نقشه هایش برای جنگ های نامنظم بی نقص است.
خودش می رفت شناسایی.
تکاور کوهستان بود. از کوه خسته نمیشد، جایی که همه می ماندند، #خودش_میرفت_جلو.
سال ۵۹ که جنگ شروع شد، رفت جنوب.
باز با همان شیوه جنگ های نا منظم، عراقی ها را از قسمتی از دشت عباس رانده بود عقب، بیست نفری هم اسیر گرفته بود که از اولین اسرای جنگ بود.
روزهای اول جنگ خیلی از ارتشی های قدیمی رفتند. خیلی ها هم پاکسازی شدند.به جای همه شان افسرهای بی تجربه تر یا جوان تری گذاشته بودند.
خیلی از هم قطارهای حسن که نمی توانستند زیر دست فرماندهان جدید کار کنند، استعفا دادند.
خیلی ها هم به حسن میگفتند چه طور تحمل میکنی زیر دست کسی باشی که نصف تو نه سواد دارد نه تجربه؟
حسن میگفت ما همه مون مثل دکتری هستیم که بالای سر مریض توی اتاق عمل است.حالا که به خاطر مخالفت با دکتر دیگر نمی شود مریض را ول کرد، رفت بیرون.
ما این همه آموزش دیده ایم، تمرین کرده ایم، دوره گذرانده ایم که امروز #به_درد_مملکت_بخوریم وگرنه همه آن کارها بی فایده بوده.
راست میگفت تا آخر هم سر این حرفش ماند....
از کتاب #نیمه_پنهان_ماه ( شهید آبشناسان )
شادی روحش #صلوات
@shabhayeshahid
نمی نشست سرسفره
می گفت توی سفره شما دوجور خورشت هست.
گفتیم شما از جبهه اومدی باید به خودت برسی
می گفت: ما از این #عادتها به خودمون نداديم.
🌷🌷🌷🌷
راستی ما چقدر عادت داریم به خودمون برسیم. الان وضعیت #سیل_زده ها را چقدر درک می کنیم👇
خورد و خوراک اندازه، جای خواب. لباس تمیز، وسایل زندگی.
الان خودت را امتحان کن کجای تاریخ هستی
#راه_شهیدان رفتنی است نه دیدنی
#اهل_عمل_باشیم
هدایت شده از شبهای با شهدا
یاد شهید #منصور_عباسی بخیر؛
🌴 دخترش می گفت؛ مادر و پدرم عاشق هم بودند. پدرم در کارهای خانه خیلی به مادرم کمک میکرد. در خانه غذا درست میکرد و ظرف میشست. مادربزرگم که پیش از این هم مادر شهید بود، طبقه بالای خانه پدرم زندگی میکرد. صبح به صبح پدرم میرفت بالا برایش نان داغ میبرد. گاهی خم میشد روی پای مادرش و #پای_مادربزرگم_را_میبوسید.
پدرم جانباز دفاع مقدس بود. در جبهه شیمیایی شده بود. موهایش ریخته بود. ریههایش مشکل شیمیایی داشت. با این اوضاع باز هم سوریه رفتن را دوست داشت، چون عاشق جبهه و جنگ بود.
پارسال خودم را کشتم تا راضیاش کنم نرود. گفتم: «اگر بروی میدانم که دیگر برنمیگردی.»، میگفت: «نه بابا، #شهادت_دُر_گرانبهایی_است که به هر کسی نمیدهند ــ خیالت راحت ــ به من نمیدهند.»
دست همه را میگرفت هر کسی به او بدی میکرد میگفت: «اشکالی ندارد، #شما_خوب_باشید ».
هرکسی زنگ میزد و میگفت: «آقای عباسی، گره به کارمان افتاده.»، پدرم دستش را میگرفت و #هر_کمکی_از_دستش_برمیآمد انجام میداد.
شادی روحش #صلوات
@shabhayeshahid
"دستور رهبر انقلاب برای شهید حساب شدن امدادگران فوت شده در سیل گمیشان"
http://www.telewebion.com/episode/2013126
اگر می خواهید مدافع حرم باشید بروید به #سیل زدگان کمک کنید این پیام سردار سلیمانی هست.
💠💠💠💠
#شهادت در همین نزدیکی هاست. گاهی روی زمین در خشکی و گاهی روی آب و گاهی در آسمان.
باید زمان هر روز عاشوراست را دریابی و وارد #حریم_شهادت شوی. آنگاه خود شهادت، کربلایت را رقم خواهد زد.
نسأل الله منازل الشهداء 🌷