هدایت شده از فتح الفتوح لحظه های یاد شهدا در راه شهدا
Dua-Tawassul-al-Halawaji.mp3
17.96M
#هیئت_مجازی
حسینیه منتظران شهادت
سه شنبه ها
#دعای_توسل
هدیه به روح شهدا، امام و درگذشتگان ، صلوات
@fatholfotooh
بهترین تیپ متعلق به شهدا بود که با لباسهای خاکی، حضرت زهرا(س) به آنها نگاه کرد و خریدارشان شد.
🍃🍃🍃🍃🍃
اگر فردی تابع رهبری باشد بدون چون و چرا هیچ دغدغهای به جز اجرایی کردن فرمان رهبری نخواهد داشت.
#حسین_یکتا | @Pelak_channel
هدایت شده از ستاد مرکزی راهیان نور
#پیام_فرمانده | #والفجر_هشت
🔻 دنیا را منقلب کرد!
🌟 روایت رهبرانقلاب از عملیات والفجر هشت
✍🏻 «بعضی از بچههایی که در لشکر ثاراللَّه [کرمان] شهید شدند، در شب عملیات والفجر ۸ که عرض اروند متلاطم را باید طی میکردند، ۱۳۰۰ متر غواصی کردند و از این طرف به آن طرفِ آب رفتند؛ برای اینکه خودشان را به دشمن برسانند. آب در اروندرود، هم از طرف سرچشمه پایین میآید؛ هم آب مدّ دریا از بالا داخل میشود. اروند، معبر عجیبی است. جوانها لباس غواصی به تن کردند - طوری که دشمن نفهمید - و نه ۱۰ متر و ۲۰ متر و ۱۰۰ متر، بلکه ۱۳۰۰ متر را که عریضترین بخش اروند بود، طی کردند و خودشان را به آن طرف رساندند و توانستند ساحل مقابل را از دست دشمن بگیرند و آن فتحالفتوحِ عجیب را بیافرینند، که دنیا را منقلب کرد.» ۸۴/۲/۱۲
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahianenoor_News
هدایت شده از KHAMENEI.IR
📝 متن کامل بیانات رهبر انقلاب در دیدار جمعی از فرماندهان و کارکنان نیروی هوایی و پدافند هوایی ارتش منتشر شد.
🔍 بخوانید👇
https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=49572
فتح الفتوح:
#روایت
#مصاحبه
#شهادت👈 ۲۲ بهمن ۹۴
#قسمت_پنجم از گفتگو گروه تحقیقاتی فتح الفتوح با همسر بزرگوار سردار شهید #حاج_رضا_فرزانه منتشر شد🔰🔰
پیامک حاج رضا به گوشی شهید همدانی چه بود؟
https://www.mashreghnews.ir/news/1325210/
شادی روح شهدا، صلوات🌷
@fatholfotooh
هدایت شده از اساتید انقلابی و نخبگان علمی
🌹عملیات والفجر ۸ در ششمین سال جنگ تحمیلی و در روز ۲۰ بهمن سال ۱۳۶۴ در مرز جنوبی استان خوزستان و در جنوب جزیره آبادان، در منطقه فاو، در آن سوی رودخانه اروندرود، محدود به منطقه رأس البیشه و خورعبدالله صورت گرفت. این عملیات در منطقه بسیار حساسی انجام شد، زیرا از یک طرف در مرز اروندرود قرار داشت که رژیم بعثی عراق به بهانه تسلط بر آن، جنگ با ایران را آغاز کرده بود و از طرفی در تنها مسیر ارتباطی کشور عراق با دریای خلیج فارس قرار داشت و ارتباط بندر ام القصر را از طریق خورعبدالله با خلیج فارس برقرار میکرد...
🇮🇷 کانال اساتید انقلابی و نخبگان علمی
@asatid_enghelabi ایتا و سروش
#روایت
#مصاحبه
#شهادت👈 ۲۲ بهمن ۹۴
#قسمت_ششم از گفتگو گروه تحقیقاتی فتح الفتوح با همسر بزرگوار سردار شهید #حاج_رضا_فرزانه منتشر شد🔰🔰
شب ۲۳ بهمن بر خاندان فرزانه چگونه گذشت؟!
mshrgh.ir/1326407
و حاج رضا فرزانه مدت ۶ سال مفقودالاثر شد و محرم سال ۱۴۰۰ پیکر پاکش به میهن اسلامی بازگشت.
شادی روح شهدا، صلوات🌷
@fatholfotooh
هدایت شده از فتح الفتوح لحظه های یاد شهدا در راه شهدا
#شبهای_جمعه هر کسی شهدا را یاد کند شهدا او را نزد اباعبدالله یاد خواهند کرد.
شهید #زین_الدين
به ياد حاج محمد #صباغیان که هر شب جمعه این پیام را میفرستاد و همه شهدا صلوات.🌷
هدایت شده از فتح الفتوح لحظه های یاد شهدا در راه شهدا
Kumayl-halawaji.mp3
30.32M
#دعای_کمیل به یاد شهدا
شادی روح شهدا صلوات.🌷
@fatholfotooh
هدایت شده از کانال خبری معراج شهدا
📸 تصویری از پرچم زیبا و مقدس جمهوری اسلامی ایران عزیز که در یکی از عملیاتهای تفحص شهدا کشف شده است
💐چهل و سومین سال پیروزی انقلاب اسلامی مبارک باد.
شادی ارواح طیبه شهدا صلوات
🌹اینجا معراج شهداست👇
@tafahoseshohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#روایت
#قاسم_عباسی
#سالگرد_شهادت
شهید #مجید_جهروتی_زاده
بیست یکم بهمن ماه سال ۶۴ عملیات والفجر۸
#گردان_تخریب
🌷🌷🌷🌷
#بوی مجید #قسمت_اول
مجید خود را مقید کرده بود چهل غسل صبح جمعه را پیاپی بجای آورد. آخرین جمعه اش مقارن با ایام عملیات والفجر هشت بود. منتظر عملیات در اردوگاه کارون بودیم و اغلب بچه های دسته به منطقه بهمنشیر اعزام شده بودند.
دور تا دور اردوگاه، برای در امان ماندن از بمباران خاکریز کشیده و دور هر چادر نیز خاکریز بلند هلالی احداث شده بود.
در اردوگاه حمام نداشتیم و نزدیک ظهر که داخل چادر کسی نبود، مجید داخل خاکریز هلالی و کنار چادر، لنگ بزرگی به کمر بسته و روی جعبه چوبی خالی مهمات ایستاده بود. من و ابراهیم نصیرزاده با خوشحالی و شوخی و خنده دو دبه بیست لیتری آب برایش تهیه کردیم و رفتیم و در خلوت آخرین غسل صبح جمعه اش را انجام داد.
شب اول عملیات از دسته ما فقط یک تیم اعزام شد. روز بعد که پشت اروند داخل سوله های بتنی منتظر عبور از رودخانه و اعزام به خط بودیم، حسین رضایی کوله پشتی و فانوسقه و بند حمایلی خونی را با خود کنار سوله آورد. حسین خاک آلود و بسیار خسته بود و به زور چشمانش را باز نگه داشته بود. صورت و مژه های بلندش یکپارچه خاک بود و به زحمت نای حرف زدن داشت.
همگی با نگرانی و سکوت به تجهیزات خونی در دستش چشم دوخته و جرات نداشتیم بپرسیم برای کدامیک از بچه هاست!
ادامه دارد ...
@fatholfotooh
#سالگرد_شهادت
شهید #محمد_ابراهیم_بهرامی
#جهادگر ۵۵ ساله ای که با داشتن ۶ فرزند باز خود را مکلف به ادای دین دید و در حین خاکریز زدن با لدر، بر اثر اصابت ترکش به گلویش به شهادت رسید.
#یادکد #یادبود_مجازی
🔰🔰🔰
https://yadcode.ir/%D9%85%D8%B4%D8%A7%D9%87%D8%AF%D9%87-%D8%B5%D9%81%D8%AD%D8%A7%D8%AA-%D8%B4%D8%AE%D8%B5%DB%8C/ad/,10/,29162.html
@fatholfotooh
#انس_با_قرآن
صفحه #چهارصد_بیست_نه
روزی یک صفحه باترجمه
تفسیر حجةالاسلام قرائتی
💠💠💠
آیه ۸ بی ایمانی به آخرت عذاب است هم در دنیا و هم در آخرت( نگرانی از پوچی، ترس از مرگ، به هدر رفتن تلاشها، بزرگترین عذاب دنیایی است)
آیه ۹ تفکر درباره هستی، سرچشمه بندگی و انابه به درگاه خداوند است
هستی شور دارد و مورد خطاب الهی قرار می گیرد
مناجات موجودات، امری حقیقی است نه مجازی
کسی که دل خود را برای خدا نرم کند خداوند هم آهن را برای او نرم میکند
آیه ۱۱ صنعت باید با مدیریت افراد صالح و به نفع مردم باشد
صنعت باید با دقت و کیفیت همراه باشد
آیه ۱۲ مدیریت و قدرت به صلابت نیاز دارد
جن اختیار دارد و میتواند از فرمان الهی سرباززند
آیه ۱۳ بسیاری از مردم شکر می کند و شاکر هستند، اما شکور کم است، یعنی کسی که همواره شکرگزار باشد
جن ، موجودی است هنرمند و صنعتگر
امکانات باید زمینه سپاسگزاری از خداوند باشد
شکر تنها با زبان نیست، بلکه یک عمل است
آیه ۱۴ حیوانات مأموران خدا هستند
جن غیب نمیداند( با افتادن سلیمان به زمین، هم خود جن فهمید غیب نمیداند و هم مردم فهمیدند که ادعای جن مبنی بر آگاهی از غیب بیهوده است)
شکور باشیم، صلوات🌷
@fatholfotooh
#روایت
#قاسم_عباسی
شهید #مجید_جهروتی_زاده و
شهید #علی_محمودوند شهادت ۲۲بهمن ۷۹
🌷🌷🌷🌷
#بوی_مجید #قسمت_دوم
با لبخند تلخی گفت:
کنار اتوبان فاو-ام القصر، با مجید جهروتی داخل سنگر خیلی کوچکی بودیم. وقتی خمپاره روی سنگر میخورد، مجید به شوخی با لحن با مزه ای می گفت: وای چقدر ترسیدم. خودش را روی سرم خم می کرد و ادای ترسیده ها را در می آورد. می دانستم با این بهانه خودس را برایم سپر ترکش می کند.
هنگام پیشروی برای شلیک به سنگر تیربار عراقی که روی بچه ها آتش گشوده بود، مقداری از اتوبان فاصله گرفت. تیری به سرش اصابت کرد.
کریم حبیبی تعریف کرد:
وقتی جنازه مجید به کنار اروند رسید، محمودوند آنجا بود. تا قایق برسد، علی شروع کرد خون روی صورت مجید را با آب اروند شستن.
بعد علی، نعش او را محکم به آغوش کشید و صورت خود را بر روی صورت خیس مجید بیست ساله گذاشت و آرام و بی صدا مدتی گریست. این در حالی بود که کمتر کسی اشکهای علی محمودوند را دیده بود.
مدتی بعد محمودوند در میدان مین محدوده کارخانه نمک فاو روی مین رفت و پایش قطع شد. بعد از آمدن به مرخصی، خارج از وقت ملاقات به عبادتش در بیمارستان آریا رفتم. گمانم با داود قاسمی بودم. علی در اتاق تنها و خواب بود و دقایقی بالای سرش نشستیم تا بیدار شد.
چشمانش را که گشود گفت:
امروز صبح اتفاق عجیبی افتاد. چشمانم بسته بود و نمی دانم خواب بودم یا بیدار. با تمام وجودم مجید را در کنار تختم حس کردم. بالای سرم ایستاده بود. مدتی طولانی همین طور در سکوت گذشت. چشمانم را که باز کردم در اتاق تنها بودم، ولی بوی مجید ساعتها اتاق را پر کرده بود
شادی روحشان صلوات🌷