eitaa logo
فتح الفتوح
57 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
1.1هزار ویدیو
112 فایل
ارتباط با ادمین @Seyed_hadi66 ‌‌﷽ 🔴 قبول سفارش تبلیغات و آگهی شما جهت تبلیغ در کانال های قم بیدار ، فتح الفتوح، حبیب انقلاب و گروه های مختلف
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از کیهـــان آنلاین
ناگفته‌هایی از زندگی شهید طهرانی مقدم از زبان همسرش در گفت‌وگو با کیهان 🔰 همسفر ملائک و پارسای بی‌ادعا 🔸صفحۀ فرهنگ مقاومت کیهان این بار به گفت‌وگو با همسر شهید طهرانی مقدم نشسته است تا از منش و رفتار همسر شهیدش برایمان بگوید. او با سخنانی شیوا ما را مستفیض کردند که در ادامه شما به خواندن این شرح دعوت هستید. 🔸الهام حیدری هستم متولد ۱۳۴۳ مدرس حوزه علمیه. نزدیک بیست سال است که تدریس می‌کنم. من و حاج حسن آقا تهرانی هستیم. حاج حسن سال ۱۳۳۸ در سرچشمه تهران به دنیا آمد. زمانی بود که در یکی از مجالس عروسی مادر حاج آقا مرا دیدند و پسندیدند. ازدواج ما به‌صورت سنتی بود. 🔸در بهمن‌ماه سال ۱۳۶۲ ما ازدواج کردیم. یک ماه بعد از آن عملیات خیبر بود. ایشان دو یا سه شب بعد به جبهه رفت. آن هم به‌خاطر کارهایی که داشتند، به خط مقدم رفتند. عملیات خیبر بود و اوج کار ایشان حاج آقا به من گفتند که: «من تا زمانی که جنگ است همین طوری هستم؛ از من انتظار دیگری نداشته باشید که مثل یک آدم عادی زندگی کنم.» شرط خود من هم همین بود که با کسی ازدواج کنم که مسائل مملکت برای او مهم باشد و حتماً باید در جبهه شرکت کند و خودش هم شرطش همین بود. 🔸خانوادۀ او فوق‌العاده انقلابی بودند. در قبل از انقلاب ساواک به خانه‌شان ریخته بود. برادر و خواهر بزرگ‌ترشان از شاگردان دکتر شریعتی بودند و خانواده را شدیداً مورد اذیت و آزار قرار داده بود و حتی مورد بازرسی ساواک قرار گرفته بودند. بعد هم با شروع انقلاب، از مبارزین انقلاب بودند. سال ۱۳۵۷ انقلاب شد، بعد از آن هم که مسئلۀ غرب کشور و همیشه در خط مقدم بودند. 🔸از لحاظ شخصیتی ایشان شخصیت معمولی داشتند. من وقتی که برای بچه‌ها تعریف می‌کنم؛ اصلاً هیچ‌کس باور نمی‌کند، اما از یک پشتوانۀ خیلی قوی و انرژی فوق‌العاده برخوردار بودند. تحصیلات ایشان فوق لیسانس است و وقتی که ایشان می‌خواست فوق لیسانس بگیرد، خیلی مورد اذیت قرار گرفت به دلیل این‌که فوق دیپلمشان را در جنگ می‌گیرند، همان را رها می‌کند و ادامۀ راه را برای جبهه و جنگ می‌رود و زمانی که دفاع مقدس تمام می‌شود، ایشان دوباره دریک رشتۀ دیگر مشغول به تحصیل می‌شوند. رشتۀ دومی را که انتخاب می‌کنند؛ رشته متالوژی است و آن زمان ما دو تا بچه داشتیم و ایشان مسئولیت موشکی سپاه پاسداران را داشتند و به سر کلاس می‌رفتند و می‌نشستند. 🔸در بحث نماز، حاج حسن اگر در مأموریت نبود به مسجد محل می‌رفت و نماز صبحش را آن‌جا می‌خواند و حتی اگر در مسجد هم بسته بود، ایشان می‌رفت خودش کلید را می‌گرفت. 🔸این‌طوری نبود که تخصص کامل خودشان را یاد بگیرند. در هر صورت این تخصص را یاد می‌گیرند با ابتکارهایی که داشتند و جزوه‌برداری که می‌کنند. گاهی شب‌ها بدون اطلاع آن‌‌ها، بدون این‌که آن‌‌ها بفهمند می‌روند و از قطعات عکس می‌گیرند و یا این‌که مثلاً توپ‌های این‌ها را برمی‌دارند تلاش می‌کنند که ببینند که این‌ها جنسشان و یا آن معیار آلیاژشان از چیست. 🔸حاج حسن خیلی شوخ‌طبع بود. فوق‌العاده ایشان شوخ‌طبع بودند، فقط با جوانان در ارتباط بودند ایشان سنگ‌نورد، کوهنورد، دوچرخه‌سوار بودند، شنا می‌کردند آزمایش می‌کرد هم جسم و هم روح را توانمند کرد. فاتح قله‌های بزرگ بود و خیلی هم دوست داشت که برود اورست را فتح کنند و نگذاشتند از این جهت که جایگاه مهمی در سپاه داشت. https://kayhan.ir/001G0e @Kayhan_online