🌹🌸✨🌹🌸✨🌹 ادامه قصه : فاطمه گفت : پس چرا بهشتی ها میگن که این همون هست که قبلا به ما داده شده ؟ 🧐🤔🙄 پدر گفت : بچه ها مگه ما توی قرآن کریم این رو یاد نگرفتیم که عمل انسان زنده هست و قرآن می گوید که : اگه انسان هر چی توی این دنیا انجام بده واقعیت عملش رو توی آخرت می بینه یعنی تجسم اعمال 🌸🌺🌹💐 فاطمه و حسین و مجید کوچولو همه با هم با صدای بلند گفتند : بله 😄😄😄 پدر گفت : خب اگه انسان یه موجودی جادوانه و همیشگی هست و اگر واقعیت و متن عمل انسان هم جادوانه و همیشگی هست و اگر بهشت را عمل انسان می سازد و اگر میوه ها و نعمت های بهشتی از عمل انسان بوجود می آید ، پس هربار که میوه و نعمتی به انسان در بهشت داده می شود ، انسان می داند که این نعمت از متن و واقعیت عملی هست که خداوند آن عمل را در دنیا توفیق انجامش را به او عطا کرده است .💖🌸✨🌹💖💝🤲✨🌺🌈 مادر با لبخند گفت : فکر کنم این دفعه دیگه بچه ها هیچی نفهمیدن یکم بیشتر براشون توضیح بده 😊😊😊 مجید کوچولو هم با خستگی گفت : من که نمی فهمم آخه من فقط یه سیب خواستما و همه خندیدند 😕😂😂😂 فاطمه گفت : ولی من فهمیدم خیلی جالبه یعنی اینکه وقتی ما توی بهشت می گیم که این همان هست که قبلا به ما داده شده یعنی اینکه : واقعیت و عین عملی رو که خدا بهمون توفیق داده تا عمل کنیم توی بهشت به صورت نعمت های لذت بخش در میاد .💐💐💐💐 علی آقا گفت : آفرین عزیزم درست فهمیدی . هر کاری امروز بکنیم فردا توی قیامت عینش رو می بینیم ، فقط توجه کنید که همه ی توفیق ها و کارهای خوب ما از خداست و خداوند در دنیا توفیق عمل و در آخرت ظهور و واقعیت عمل را به ما میده .💖💖🌹🌹 وقتی خانواده علی آقا داشتند از بهشت صحبت می کردند ، بیرون باغ سنگدل و دار و دستش می خواستند که یه راهی برای رفتن به داخل باغ پیدا کنند تا کلی سیب برای خودشون بچینند .🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎 🌺این قصه ادامه دارد 🌺 @fatholmobin_notes

🌹🌸✨🌹🌸✨🌹 ادامه قصه : مجید کوچولو هم که داشت با دقت به حرف بزرگترها گوش می داد گریه اش گرفت و گفت : مامانی من نمی فهمم چی میگن آخه من فقط یه سیب می خوام که اصلا خراب نباشه ، توش کرم هم نداشته باشه ، اینا چی میگن مامانی؟ 😩🍎😫 مادر با خنده گفت : عزیزم مثلا اگه الان نماز بخونی نمازت توی بهشت تبدیل میشه به سیب های خیلی خیلی خوشمزه و بزرگ و خوش رنگ و خوش بو 🍎😋🍎😋 مجید کوچولو با خوشحالی گفت : آخجون دیگه باید مثل شما نماز بخونم که سیب هام از شما کمتر نباشه و مثل شما کلی سیب داشته باشم 😃😃😃 حسین گفت : من که اصلا دوست ندارم به خاطر سیب نماز بخونم . من دوست دارم نماز بخونم که خدا و امام زمان عزیزم رو راضی و خوشحال کنم 💞🤲💞 مادر گفت آفرین عزیزم 💗💖💗 مجید کوچولو دوباره زد زیر گریه و مادر گفت : چی شده پسر نازم ؟ 😦😦😦 مجید کوچولو گفت : اگه توی بهشت سیب هام رو بخورم تموم میشه و دیگه سیب ندارم ، اون وقت چیکار کنم ؟ آخه من که نمی تونم خیلی نماز بخونم !!!!😭😭😭 مادر گفت : نگران نباش پسر گلم ، میوه ها و نعمت های بهشتی هیچ وقت تموم نمیشه و وقتی از درخت بهشتی یه سیب بکنی یه سیب دیگه جاش درمیاد 🍎🌳🍎🌳🍎 مجید کوچولو با خوشحالی پرید بالا و گفت : آخجون آخجون خیالم راحت شد ، حالا هر چقدر دلم بخواد تو بهشت میوه می خورم 🍎😋🍌😋🍑😋🍒😋🍇 🌺 این قصه ادامه دارد 🌺 @fatholmobin_notes

✍حمایت رهبرمعظم انقلاب ازگشت ارشاد وبرخوردجدی نظام بامقوله بی بندوباری وکشف حجاب ❌امام گفت: باید حجاب وجود داشته باشد.  امام در مقابل یک منکر واضحی که به‌وسیله‌ی پهلوی و دنباله‌های پهلوی در کشور به وجود آمده بود، مثل کوه ایستاد، گفت باید حجاب وجود داشته باشد. در مقابل همه‌ منکرات، امام همین‌جور محکم ایستاد... این برای حکومتی که به نام اسلام بر سرِ کار آمده است تکلیف ایجاد می‌کند. حرام کوچک و بزرگ ندارد؛ آنچه حرام شرعی است نبایستی به‌صورت آشکار در کشور انجام بگیرد»

یکی از خانمهایی که همسرشون با حضرت آقا دیدار داشتن می‌گفت در محضرشان از نگرانیهای اغتشاشات گفتیم حضرت آقا تبسم کردند و فرمودند اینها حوادث طبیعی انقلاب هست و زودگذر ...آنچه شبها خواب را از من گرفت#مسأله_فرزندآوری و جمعیت کشور است.. ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ باید بمیریم از این حرف نائب امام زمان😭 وای بر مدعیان عشق ولایت که شعار جانم فدای رهبر و از تو به یک اشاره شان کَرِمان کرده. این خیلی حرف تلخیه رهبر اینقدر رو فرزند آوری تاکید اخر بگن تاثیر نداشته! پس این هزاران و میلیون ها جمعیتی که تو راهپیمایی شعار میدن ای رهبر آزاده آماده ایم آماده، از تو به یک اشاره از ما به سر دویدن چه شد، وطن شیعی الان بچه میخاد نه جان، سنگر جنگ الان خانه هست. دختر و پسرای شیعه همه مشغول تحلیل سیاسی و مدرک حوزه و دانشگاه جمع کردن هستن و جوانان وهابی مشغول جهاد فرزندآوی برای اربابان یهودی و سعودی😔 حضرت امیر المومنین: کسی که به وقت یاری ولی اش در خواب باشد با لگد دشمن بیدار میشود #جنگ_جمعیتی #خیانت_کاهش_جمعیت #جهاد_فرزندآوری #لبیک_یا_خامنه_ای #الان_افزایش_فرزند_بر_شیعیان_واجب_است_فردا_دیر_است_فرصت_نیست #افزایش_جمعیت_اقتدار_و_امنیت #مجاهدت_زنان #لبیک_یا_مهدی ____________________

🌹🌸✨🌹🌸✨🌹 ادامه قصه : حسین از مادر پرسید : آخه مگه میشه از درخت میوه بکنی و دوباره جاش میوه پر بشه ؟ 🤔🍎🍎🍎🍎 مادر گفت : بله عزیزم ، امام صادق علیه‌السلام فرمودند : همان طور که یه دستگاه نور دهنده مرتب نور میده ، درختان بهشت هم پشت سرهم پشت سر هم نور میدن و خاموشی ندارن ✨✨✨✨✨ و در حدیث دیگری فرمودند : مثل عالمی است که از علمش به دیگران می آموزد و چیزی از علم او کم نمی شود 👨‍🏫✨👨‍🏫✨👨‍🏫✨ البته من این احادیث رو به طور خلاصه برای شما گفتم تا متوجه بشید . 😊 فاطمه گفت : واقعا بهشت جالبه و خیلی قشنگه 😇😇😇 پدر با جذابیت گفت : تازه خبر نداری !!!😃 بهشتی ها برای استفاده از میوه ها و لذت های بهشتی رنج و زحمتی براشون وجود نداره و تا اراده می کنن ، میوه و غیره براشون حاضر میشه👏👏👏 و هیچ کس هم جلوشون رو نمی گیره 🤗 و هر وقت بخوان می تونن از نعمت های بهشتی استفاده کنن 😋 🌺 این قصه ادامه دارد 🌺 @fatholmobin_notes

🌹🌸✨🌹🌸✨🌹 ادامه قصه : وقتی که خانواده ی فاطمه داشتند در مورد بهشت با هم صحبت می کردند ، بیرون باغ سنگدل و غاوی ( همان کله گلی ، اسمش را عوض کردیم) و تفنن ( پسرک بازی گوش) و گربه اش داشتند بیرون باغ با هم نقشه می کشیدند که چه طوری بیان داخل باغ و برای خودشان کلی سیب ببرند . 🍎🤔🍎 آنها یواشکی به باغ نزدیک شدند ولی مرغ سفیده و مرغ پرگلی آنها را دیدند و مرغ سفیده به مرغ پرگلی گفت : صبر کن ببینم اینها دارن چیکار می کنن ؟؟؟🧐🐔🤔 مرغ پرگلی گفت : ای بابا بازم حس کاراگاهیت گل کرده ؟ بیا یکدفعه بریم جلو و بهشون بگیم دارن چیکار می کنن و دوباره چه گلی می خوان به سرشون بزنن ؟!!! 🌸🐔🌸 مرغ سفیده گفت : نه بابا مچشون رو بگیریم بهتره ، پشت سر من آروم آروم بیا 🤫🐔🤫 وقتی که غاوی داشت از نرده های باغ علی آقا یواشکی بالا می رفت یکدفعه مرغ سفیده از پشت بوته ها بیرون پرید و با صدای بلند گفت : آهای غاوی داشتی کجا می رفتی ؟ 🗣🐔🗣 غاوی که حسابی ترسیده بود محکم روی زمین افتاد و پایش زخمی شد ولی از شدت ترس متوجه زخم پایش نشد و سنگدل با عصبانیت گفت چی شده مرغ بلا ؟؟؟😡😡😡 مرغ پرگلی گفت : بازم داشتید کار خرابی می کردید ، دیگه خیلی معلومه که می خواهید بدون اجازه از باغ علی آقا سیب بردارید ، این کار خیلی بدییه!!! گربه بلا پرید جلوی مرغ پرگلی و گفت : مرغ کوچولو فکر کردی زورت زیاده داری ما رو متهم می کنی ؟؟؟؟ 🐈😤🐈 مرغ سفیده با جرات و شجاعت آمد جلوی گربه بلا و گفت : آهای داری با دوست من حرف می زنی ها !!!!!!!🐔😠🐔 گربه بلا خیلی آرام گفت : ببخشید داشتم باهاش شوخی می کردم 🐈😬🐈 🌺 این قصه ادامه دارد 🌺 @fatholmobin_notes