eitaa logo
کانال فاطمه معصومه علیهاالسلام
72 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
1.1هزار ویدیو
14 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم أَلسَّلامُ عَلیکِ یا فاطِمَةُ المَعصومِه إِشفِعی لَنا فِى الجَنَّه🤲 🌷به کانال فاطمه معصومه(س) خوش آمدید🌷
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 فیلمی از وصیت #شهید سلیمانی ♦️والله والله والله از مهم ترین شئون عاقبت بخیری رابطه قلبی و دلی ما با این‌ حکیمی است که امروز سکان این انقلاب را به دست دارد... ♦️چندین‌بار #سردار_دلها قسم یاد می‌کنند که قطعا در دایره همین انقلاب و زیر سایه #ولی_فقیه عاقبت بخیری میسّر خواهد شد
ڪسی کہ از دنیا با وضو بمیرد است ... التماس دعا سردار دلها😭 🍃 🍃 🍃 🍃
.. 🌹همسر شهید نواب صفوی : بعد از افطار به آقا گفتم : دیگر هیچ چیزی برای سحر و افطار نداریم حتی نان خشک! فقط لبخندی زد! این مطلب را چند بار تا وقت استراحت شبانه آقا تکرار کردم! سحر برخاست، آبی نوشید! گفتم: دیدید سحری چیزی نبود؛ افطار هم چیزی نداریم! باز آقا لبخندی زد! بعد از نماز صبح هم گفتم! بعد از نماز ظهر هم گفتم! تا غروب مرتب سر و صدا کردم که هیچی نداریم! اذان مغرب را گفتند، آقا نماز مغرب را خواند و بعد فرمود : امشب افطارى نداریم؟ گفتم: پس از دیشب تا حالا چه عرض می‌کنم؛ نداریم، نیست! آقا لبخند تلخی زد و فرمود : یعنی آب هم در لوله‌های آشپزخانه نیست؟! خندیدم و گفتم : صد البته که هست؛ رفتم و با عصبانیت سفره‌ای انداختم، بشقاب و قاشق آوردم و پارچ آب را هم گذاشتم جلوی آقا! هنوز لیوان پر نکرده بود كه در زدند! طبقه پایین پسر عموی آقا که مراقب ایشان بود رفت سمت در! آمد گفت: حدود ده نفری از قم هستند. آقا فرمود: تعارف کن بیایند بالا همه آمدند! سلام و تحیت و نشستند. آقا فرمود: خانم چیزی بیاورید آقایان روزه خود را باز کنند! من هم گفتم: بله آب در لوله‌ها به اندازه کافی هست! رفتم و آوردم! آقا لبخند تلخی زد و به مهمانان تعارف کرد تا روزه خود را باز کنند! در همین هنگام باز صدای در آمد. به آقا یوسف همان پسر عموی آقا گفتم : برو در را باز کن، این دفعه حتماً از مشهدند! الحمدلله آب در لوله‌ها هست فراوان! مرحوم نواب چیزی نگفت! یوسف رفت در را باز کرد، وقتی كه برگشت دیدم با چند قابلمه پر از غذا آمده است! گفتم: این‌ها چیه؟! گفت: همسایه بغلی بود؛ ظاهراً امشب افطاری داشته‌اند، و به علتی مهمانی آنان به‌هم خورده است! آقا نگاهى به من کرد، خندید و رفت. من شرمنده و شرمسار! غذاها را کشیدم و به مهمانان دادم. ميل کردند و رفتند. آقا به من فرمود : یک شب سحر و افطار بنا بر حکمتی تاخیر شد چه‌قدر سر و صدا کردی؟! وقتی هم نعمت رسید چه‌قدر سکوت کردی؟! از آن سر و صدا خبری نیست! بعد فرمود: مشکل خیلی‌ها همین است؛ نه سکوتشان منصفانه است و نه سر و صداشان! وقتِ نداشتن داد می‌زنند! وقتِ داشتن بخل و غفلت دارند!
خواهش یک از زائران شهید شرفخانلو می‌نویسد: چون بدون زیارت و با آرزوی زیارت کربلا از این دنیا می‌روم، خواهش می‌کنم که ان‌شاءالله بعد از آزادی کربلا عکس مرا به عنوان زائر امام حسین ( علیه‌السلام) به کربلا ببرید.... 🌷🌷🌷
این عکس آرمان علی‌وردی رو خوب نگاه کنید... می‌دونی نکته‌ش چیه؟؟؟ از سردار شهید همدانی پرسیدند: بعد از بازگشت از سوریه برنامتون چیه⁉️ ♻️ گفت:تصمیمی گرفتم که مطمئنـم از ۴٠سال بالاتره بروم یک گوشه‌ای از این مملکت تو یک مسجدی، تو یک پایگاه بسیجی برای بچه‌های نوجوان و جوان کار فرهنگی انجام بدم برای عجل الله تعالی فرجه الشریف آدم تربیت کنم، سرباز تربیت کنم، کاری که تاحدودی کوتاهی کردیم و آن دنیا باید جواب بدیم... ┄┄┅┅┅❅◇❅┅┅┅┄┄ @FatimaMassoumeh ┄┅═✧❁🌹🔶🌹❁✧═┅┄
🌹شهید احسان کربلایی پور🌹 پسرم هر روز به من می گفت: مادر دعا کن در راه هدفی که می روم شوم. به او می گفتم: مادر، بچه هایت کوچک هستند، همسرت گناه دارد. اوایل مستقیم خواسته اش را مطرح می کرد. نزدیک زمان که شد رویه اش را عوض کرد و می گفت؛ مادر حاجت خیلی مهمی دارم برایم دعا کن. این شد که یک شب حوالی ساعت دو از خواب بیدار شدم و به حضرت ابوالفضل علیه السلام توسل کردم و به ایشان گفتم یا حضرت ابوالفضل علیه السلام حاجت احسان را بده، بدون اینکه از خواسته پسرم خبر داشته باشم این را گفتم و خوابیدم که بعد خبر آوردند سحرگاه همان روز احسان به رسید... ┄┄┅┅┅❅◇❅┅┅┅┄┄ @FatimaMassoumeh ┄┅═✧❁🌹🔶🌹❁✧═┅┄
🔻‏گویی که شهیدی پای تخته سیاهی درس رزم را به نسل بعدی می‌آموزد