مےگفت : 🌱
تو روضہ ۍ #حضرتمادر
گریہام نمےامد ..☹️
تا اینڪه یہ روز رفٺم خونہ ؛ 🚶🏻♂
دیدم #چادُر مادرم خاڪے شده و
افتاده وسطِ خونہ !😱
حراسان پرسیدم چےشده ؟! 😟
گفت : هیچے مادر .. 😔
توے راه یہ موتوری خورد بھم ..😥
چیزی نیست ! 🙂
اما 😕
صورت #مادر خراش برداشتہ بود ..! 😣
'یادِ #حضرتزهـرا افتاد🥀
حاݪش دگرگون شـد ..😩
بعد از این 🌱
تو #روضہ مادر🌙💔
زار مےزد :)'🥀