eitaa logo
فاطمیون🍃
82 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1.3هزار ویدیو
59 فایل
برای پاسخ به سوالات میتوانید با ذکر شماره سوال و یا شماره پیک آدینه پاسخ خود به ادمینهای کانال ارسال نمائید https://eitaa.com/Simorgh313 آیدی ادمین جهت ارتباط و ارسال پاسخ سوالات و ارسال انتقاد یا پیشنهاد .... https://eitaa.com/fatmionsiahkall
مشاهده در ایتا
دانلود
ماجرای کشتار ایرانیان توسط یهودیان در روز 13 بدر چیست؟ 💥جشن پوریم؛ رقص در هولوکاست ایرانیان ✅جشن «پوریم» یکی از سنت‌های قدیمی قوم یهود است که پس از تشکیل رژیم جعلی اسرائیل، رنگ و بوی متفاوتی به خود گرفته است. این باصطلاح جشن که همزمان با 13فروردین (در تقویم عبری 14 آدار) برگزار می‌شود، در حقیقت جشن و پایکوبی بر خون ده‌ها هزار نفر از مردم است که با توطئه و دسیسه دو یهودی نفوذی در دربار ، کشته شدند.😓 ✅اگرچه تصور برخی بر آن است که این داستان، بیش نیست، بعضی دیگر از مورخان نیز آن را واقعیتی انکارناپذیر قلمداد کرده و سند آن را برگزاری جشن «پوریم» توسط یهودیان می‌دانند. یهودیان (خصوصا صهیونیستها) به این ماجرا اعتقاد کامل دارند و هر ساله جشن پوریم را به عنوان ⚡️نماد کشتار ایرانیان ⚡️ با آداب عجیب و دور از دین و عقل، همچون خوردن مشروب تا جایی که دیگر توان تشخیص مطلبی را نداشته باشند، خوردن خون یا مایعات و شیرینی هایی به رنگ آن و... گرامی می دارند!!😱😱😣 اما ماجرا چیست؟ 🔸پس از استقرار یهودیان در ایران توسط ، یهودیان جهت کسب قدرت بتدریج در لایه های حکومتی نفوذ کردند. در زمان خشایار شاه، یهودیان با فریب و نیرنگ، یک دختر یهودی به نام « اِستِر » را وارد حرم سرای شاه ایران می کنند. 🔸در یکی از مراسمهای شاهانه، خشایارشا به تحریک استر و برای سنجش اطاعت پذیری اش از شاه، از همسر خود؛ ملکه 👑 درخواست می کند که خود را برهنه کرده و بر حاضران عرضه کند.😰 ملکه وشتی که بانوی عفیفی بود، از این کار اجتناب می کند و از دستور شاه برای نمایان کردن زیبایی هایش برای مهمانان خودداری کرده و به دست جلاد شاه کشته می شود. از این موقعیت استفاده میکند و خواسته شاه را انجام می دهد. شاه سست عنصر نیز وقتی زیبایی او را می‌بیند، شیفته او شده و او را به عنوان تمام ایرانیان برمی گزیند، بدون آنکه بداند او و خواهرزاده یا برادرزاده، "" رهبر یهودیان ایران است. ، صدر اعظم خشایارشاه با درایت خود متوجه نفوذ یهودیان به دربار و توطئه‌چینی‌های آنان می‌شود و به این دلیل مورد نفرت یهود قرار می‌گیرد. 🔸استر خشاریاشاه را با شراب بسیار مست می‌کند و در حال مستی در شب 13 فروردین از او حکمی می‌گیرد که اول، هامان اعدام شود، دوم، تمام قبایل منتسب به این فرد کشته شوند، سوم، یهودیان تا چند روز آزاد به انجام هر تعرضی در ایران هستند. یهودیان در روز 13 فروردین، قتل عام بزرگی را در ایران به راه می‌اندازند و 77 هزار ایرانی از همان نیمه شب توسط یهودیان قتل عام می شوند. 15 قوم ایرانی در این روز از بین می رود. 😭😭 و دیگر ایرانیان، برای در امان ماندن جان خود، به کوه، دشت و صحرا فرار می‌کنند تا از تیغ کین یهودی‌ها در امان باشند.✔️این اتفاق ناگوار در روز 13 فروردین رخ داده و شاید به همین دلیل از نظر ایرانی‌ها، این روز است. یهودی‌ها در این روز، یک وحشتناک ایرانی را به نمایش گذاشتند. ✅قساوت و کینه‌توزی یهودیان در این قتل عام 👈بصراحت در کتاب استر (کتاب مقدس یهودیان) آمده: «و یهودیان بر دشمنان خود پیروز شدند... همه مردم از یهودیان می‌ترسیدند و جرأت نمی‌کردند در برابرشان بایستند. تمام حاکمان و استانداران، مقامات مملکتی و درباریان از ترس مردخای، به یهودیان کمک می‌کردند... به این ترتیب یهودیان به دشمنان خود حمله کردند و آنها را از دم شمشیر گذرانده، کشتند.... 10 پسر هامان بن همداتای، دشمن یهود، را کشتند... و [جسد] 10 پسر هامان را به دار آویختند... و سایر یهودیانی که در ولایت‌های پادشاه بودند... 75 هزار نفر از مبغضان خویش را کشته بودند... در روز چهاردهم ماه آرامی یافتند و آن را روز بزم و شادمانی نگاه داشتند.» ✅ عمق خوشحالی یهودیان از این جنایات تا جایی است که هرساله یهودیان این روز را با عنوان پوریم بخاطر کشتن ایرانیان جشن می گیرند و نفرت خودشان را از ایرانیان در این جشن نشان می دهند. ✅نکته جالب ماجرا اینست که یهودیان که 75 هزار ایرانی را طبق کتاب مقدس خودشان👌کشته اند، با تلاش می کنند خود را که دستشان آلوده به خون هزاران ایرانی است مظلوم جا بزنند. آنها چنین بیان می کنند که ایرانی ها قصد !! داشتند ما را بکشند و ما از خود دفاع کردیم!!😳 وقاحت تا کجا؟؟ هزاران نفر را کشته اند و همچنان خود را که ترین شقی ها هستند به جای ! جا می زنند.😡 نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی با اهدای کتاب استر، به باراک اوباما می گوید: «ایرانی‌ها، آن زمان هم می‌خواستند ما را نابود کنند.»😳😐😄 ✅ اساس رژیم صهیونیستی بر همین وقاحت ها و نمایی های دروغین استوار است...
🕊 بغض سنگینی گلویش را فشرد... اما این‌بار کنار چاه نرفت تا درددل کند... زیرچشمی به نازنینش نگاه کرد... حس کرد نمیتواند خوب نفس بکشد... چه دل‌آشوب شده بود... برعکسِ همیشه که کنار بانو دل‌ آرام میگرفت! وقتی که به اوگفت : «هوای بچه‌ها را داشته باش» ، چشمهایش بارانی شد... قطرات ریز اشک نم‌نم به صورتِ‌سوخته از آفتاب او نشست؛ مثل دانه های شبنم روی برگهای گل... حرف های آخر را شنید و شانه هایش بیشتر تکان خورد... بانو به چهره ی خسته ی او نگاه کرد... حس کرد از کوه پرصلابتِ وجودِ علی علیه‌السلام، هیچ نمانده! تمام توانش را جمع کرد تا دستهای ظریف و لرزانش را بالا بیاورد... نوک انگشتانش را روی گونه‌های مولا گذاشت و گرمیِ اشکها را حس کرد... انگشتان خیس شده‌اش را به سینه و دستهای خود می‌مالید. چه می‌کرد فاطمه؟!... مولا با تعجب به او نگاه کرد... به انگشتهای ظریف و لرزانش... تکانِ شانه‌هایش کم شد... غمگنانه خندید و با تعجب پرسید : _چه میکنی نازنینم؟ بانو نگاه مهربانش را به صورت پُراُبهت مولا گره زد و آرام گفت : از پدرم شنیدم که فرمود : «هرگاه اشک چشم به بدن انسانی برسد، آن بدن در آتش دوزخ محفوظ است» و من مظلوم‌تر از تو سراغ ندارم...