هدایت شده از دکتر سعید جلیلی
⭕️ دکتر جلیلی: دولت سایه را با قوت و جدیت بیشتر دنبال خواهیم کرد
دکتر جلیلی در جمع اعضای ستاد انتخاباتی در شهر یاسوج:
🔹ما همواره تلاشمان این بود که به مسیر با صلابت و عزتمند کشور در هر برهه ای کمک کنیم و اگر جایی هم ایرادی و انحرافی می دیدیم سعی می شد که با همان رویکرد حل مساله اقدام کنیم.
🔹تفاوتی هم نمی کند اینکه یک دولت رقیب ما و یا دولت همراه جریان ما باشد، ما آن حرکت و مسیری را که آغاز کرده ایم بر انجام و استمرار آن با قدرت اصرار می ورزیم.
🔹درست است که شخصی که رای اورده و پیروز انتخابت شده و هم اینک هم مسئولیت اجرایی با او و همراهان وی است اما این به معنای شانه خالی کردن از زیر بارمسئولیت برای طرف رقیب که رای کمتری آورده است نیست.
🔹دولت سایه که برخی ها ایردهایی هم از کارکرد و رویکرد آن گرفته اند و البته ما این را با قوت و جدیت بیشتر دنبال خواهیم کرد، در حقیقت یک گفتمان است و مسیری است که آغاز شده و البته قوی تر از گذشته دنبال خواهد شد.
🔹جالب است که کسانی که ادعای آزادی و اندیشه ورزی دارند و یا مدعی کثرت گرایی هستند ظرف این روزها با غوغاسالاری به دنبال این هستند که بتوانند به این «دولت سایه» که ما مطرح کردیم ایراد بگیرند و ما را محکوم به دخالت در امور کنند.
🔹این در حالی است که رویکرد و گفتمان دولت سایه بر کمک و همراهی با دولت ها چه یک دولت رقیب و یا دولت همراه باشد، استوار بوده است و بارها تاکید کردیم که دولت سایه یک دکان نیست بلکه یک گفتمان است.
✅ پایگاه اطلاعرسانی دکتر سعید جلیلی
@saeedjalily
هدایت شده از مطالبه گران
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مرگ مشکوک «پرفسور ابومحمد عسکرخانی» یکی از مخالفین برجام و سرسختترین نقد کننده علمی و منتقد برنامه های ظریف
🎞 تا اخر تماشاکنید نکات مفیدی درمورد برجام ارائه میشه
⛹♂ دکتر عسگرخانی:
کشورهای شرق و جنوب با تن دادن به معاهدات بینالمللی از قبیل برجام در مسابقهای شرکت میکنند که داور، زمین، قانون و توپ آن، همگی در دست غربیهاست
🎙 دکتر عسگرخانی:
بند سوم برجام ایران را الیالابد از داشتن هر نوع ادوات هستهای منع کرده دقت بفرمایید نوشته ادوات ننوشته سلاح !!
پس هر چیزی از کیف هستهای تا موشک فضاپیما و هر چیزی که کاربرد صنعت هستهای داشته باشد ما از آن منع شدهایم و خودمان هم آن را امضا کردهایم‼️
🎤دکتر عسگرخانی :
ما به چه حقی الیالابد نسلهای آینده را از داشتن هر نوع ادوات هستهای که میتواند حتی غیرنظامی باشد محروم کردهایم با امضای برجام در حالی که جهان به سمت هستهای شدن و قدم گذاشتن به فضا با نیروی هستهای گام برمیدارد یعنی ما با امضای برجام، پیشاپیش ، نسلهای آینده را از علم و پیشرفت و ...محروم کردهایم
#نه به ظریف و باند نیویورکیها
شما هم با ما مطالبه گر باشید:
https://eitaa.com/motalebegaran313
هدایت شده از خبرهای فوری / مهم🔖
حمله نبویان به ظریف:
برای کسی که پوست، گوشت و خونش در دیار کفر شکل گرفته، بدیهی است که شیعه بودن امتیازی محسوب نشود، شاید یهودی بودن برای اینها مهمترین امتیاز باشد
🔹پس از حضور ظریف در صداوسیما حمله چهره های نزدیک به جلیلی علیه او شروع شد. محمود نبویان با حمله به ظریف نوشت: «برای بزرگ شدهی آمریکا که پوست و گوشت و خونش در دیار کفر شکل گرفته، بدیهی است که شیعه بودن یا مسلمان بودن در نظرش امتیازی محسوب نشود، بلکه شاید به تبع اربابان آمریکایی، یهودی بودن برای اینها مهمترین امتیاز باشد.»
✅ @Khabar_Fouri
میرزا حسن خان معروف به وثوق الدوله، از رجال سیاسی، درباری و خائن به ایران بود.
۱۳ - منبع
۱ - معرفی اجمالی
[ویرایش]
"میرزا حسن خان" معروف به "وثوق الدوله" در فروردین ۱۲۵۴ هجری شمسی دیده به جهان گشود او از هفت سالگی به فرا گرفتن درس فارسی و مقدمات عربی پرداخت و در جوانی در مدرسه مروی قسمتی از فلسفه را نزد شیخ علی نوری و قسمتی از فقه را نزد سید عبد الکریم لاهیجی فرا گرفت و سپس به آموختن زبان فرانسه و تتبع در ادبیات فارسی پرداخت، دائی او امین الدوله نیز در پرورش استعداد او کوشید و زیر دست او خدمت خود را آغاز نمود. [۱]
۲ - وثوق الدوله در شمار مستوفیان
[ویرایش]
او در تیرماه ۱۲۷۴ه. ش همراه پدرش نزد ناصرالدین شاه رفت، معلومات و استعداد او در جوانی توجه شاه را به خود جلب کرد و این باعث شد فرمان استیفای آذربایجان و به همراه آن لقب وثوق الدوله به او داده شود. او از این زمان در شمار مستوفیان در آمد و با پدرش که او نیز همین عنوان را داشت به همکاری پرداخت و با "دوشیزه مریم" دختر آصف الدوله ازدواج کرد. [۲]
۳ - نمایندگی مجلس و دوره استبداد صغیر
[ویرایش]
وثوق الدوله بعد از انقلاب مشروطه حضور مستمری در سیاست داخلی داشت، او از آغاز نهضت، گرایشی به نهضت و اعتقاد به برقراری حکومت پارلمانی داشت و نیز به وسیله برادر خود که منشی مخصوص شاه بود آگاهیهای بیشتری از روند و پیشرفت نهضت به دست میآورد و با این حرکت همراه شده و از سوی صنف بازرگان به نمایندگی تهران انتخاب شد. در نخستین انتخابات هیت رئیسه مجلس شورای ملی که صنیع الدوله وکیل صنف اعیان به ریاست مجلس شورای ملی برگزیده شد. [۳]وثوق هم بعنوان نایب رئیس اول مجلس انتخاب گردید و تا پایان دوره یکم مجلس شورای ملی این مقام را داشت، وی بغیر از نائب رئیس بودن، ریاست کمیسیون بودجه و مالیه را هم بعهده داشت و در تنظیم و تصویب برنامههای اصلاحی نقش داشت.
در دورۀ استبداد صغیر و بسته شدن مجلس اول وثوق الدوله منزوی بود و اوقات خود را بیشتر به مطالعه میگذرانید و با مشروطهخواهان ارتباط داشت. [۴][۵]
۴ - دوران فتح تهران و ریاست بر هیات مدیره
[ویرایش]
بعد از فتح تهران به دست مشروطهخواهان و خلع محمدعلی شاه قاجار از قدرت، هیاتی ۲۰ نفره تشکیل شد که قدرت را در ادارۀ امور کشور به دست گرفت، به نام هیات مدیره موقت که در کاخ شمس العماره شروع بکار کرد و وثوق الدوله به ریاست این هیات برگزیده شد.
او یکی از کسانی بود که با محمد علی شاه مذاکره کرد، و قرار شد او با گرفتن مستمری و حقوق ماهانه از ایران به روسیه، تبعید شود، وی پس از منحل شدن این هیات مدیره موقت به مقام وزیر دادگستری وقت رسید. [۶]
۵ - حمایت از احمد شاه
[ویرایش]
نامههای متعدد او نشان از حمایت وی از احمدشاه و تلاش برای استقرار حکومت او است:
«بر خلاف مدلول پروتکل مورخه ۲۵ اوت ۱۹۰۹ منعقده بین اولیای دولت ایران و سفارتین دولتین انگلیس و روس از طرف "اعلیحضرت محمدعلیشاه" مخلوع و همراهان ایشان تحریکات و اقدامات بر خلاف مصالح امور مملکت و بر ضد حکومت حاضره به عمل آمد تا اینکه خود اعلیحضرت معظمله با کشتی روس موسوم به "جرستوفور" از طریق روسیه روز ۲۱ رجب وارد "گمشتپه" شده، مراتب در ضمن دو فقره مراسله به سفارتین بهیئتین امضاکنندگان پروتکل مزبور اخطار و خصوصا خاطرنشان میشود که از این تاریخ مقرری محمدعلی میرزا بکلی مقطوع و هرگونه خسارتی که از این مسئله حادث شود دولت علیه مسئول خواهد بود.» [۷]
۶ - پست وزارت
[ویرایش]
وثوق در انتخابات دورۀ دوم نیز از تهران انتخاب شد ولی چون پیش از گشایش مجلس، پست وزارت را قبول کرده بود از نمایندگی مجلس عذر خواست، او بعدها به وزارت کشور و امور خوارجه نیز رسید و در سال ۱۲۹۳ ه. ش عهدهدار وزارت دارائی شد، و یک دوره نیز وزیر معارف و اوقاف بود. [۸]
۷ - دوران نخست وزیری و استعفا
[ویرایش]
وثوق الدوله اول بار در سال ۱۲۹۵ ه. ش که کشور را بیثباتی فرا گرفته بود از طرف احمد شاه قاجار مامور تشکیل کابینه شد.[۹] در این زمان بین کشورهای انگلیس و آلمان در جنوب ایران بر سر منافع استعماری جنگ در گرفت، که منجر به پیروزی انگلیسیها شد و بخاطر آن مردم زیادی کشته و مجروح شدند.
به دستور وثوق الدوله در این زمان دوره چهارم مجلس شورای ملی برگزار شد و تفنگدارانی که در جنوب به کمک انگلیسیها تشکیل یافته بودند، منظمتر شده و بنام پلیس جنوب معروف گشتند، اما کشور دارای مشکلات بسیاری بود که وثوق نتوانست زیر مشکلات مقاومت کند، و پس از هشت ماه استعفاء داد. [۱۰]
۸ - مسئولیت دوباره
[ویرایش]
او برای بار دوم در سال ۱۲۹۷ ه. ش باز از طرف شاه مامور تشکیل کابینه شد، او در اولین اقدام خود بعد از نخست وزیری کلیه اعضای کمیته مجازات را دستگیر و زندانی کرد و با تشکیل دادگاه، این تشکیلات را منحل کرد.[۱۱]
در مرحله بعدی راههای کشور را که پر از راهزن و غارتگر شده بود پاکسازی کرد، و امنیت را در بیشتر مناطق برقرار کرد
و در زمان نخست وزیری وی قیام جنگل به رهبری میرزا کوچک خان جنگلی در شمال کشور بوقوع پیوست و او در سرکوبی این قیام ناموفق بود و این نهضت تا بعد از نخست وزیری وی نیز ادامه داشت.
۹ - خیانت وثوق الدوله به ایران
[ویرایش]
او که دست نشانده دولت انگلستان بود، از همان اول که نخست وزیری را پذیرفت برای اینکه بتواند دولت باثباتی داشته باشد از آنها کمک مالی گرفت، در این زمان برای اولین بار ایران به مجمع جهانی ملل دعوت شد، اما مهمترین کار او در این دوره بستن قراداد ننگین ۱۹۱۹میلادی، با دولت انگلستان بود که به وسیله این قراداد ایران به تحت الحمایگی این دولت استعماری در آمد و برای بستن این قراداد پول هنگفتی نیز از دولت انگلستان به عنوان رشوه دریافت کرد. "معتصمالسلطنه فرخ" مینویسد: «برای تصویب قرارداد ۱۹۱۹ انگلیسیها چهارصد هزار تومان پول دادند که دویست هزار تومان آن به وثوقالدوله، صدهزار تومان آن به نصرةالدوله فیروز و صدهزار تومان آن به صارمالدوله رسید.[۱۲] هدایت در این مورد مینویسد: «تاریخ نه قضایای مرو را فراموش میکند، نه قرارداد ۱۹۱۹ را و نه قطع عضو فاسد را.» [۱۳] و به خاطر این خدمتی که برای دولت انگلستان انجام داد تا آخر عمرش در حفظ جان و مال او و کسانش، بیشتر از هر کس دیگر کوشش و حمایت صورت گرفت.
۱۰ - عزل وی از وزارت
[ویرایش]
انگلیسیها سعی داشتند او را سالها برای رسیدن به اهداف خود در این پست حفظ کنند، اما سرانجام با کارشکنی روسها و مخالفت زیادی که در داخل با او به خاطر بستن قراداد ۱۹۱۹م شد، به اجبار او را از نخست وزیری برکنار کردند. [۱۴][۱۵]
۱۱ - پایان کار وثوق الدوله
[ویرایش]
بعد از اینکه در سال ۱۲۹۹ ه. ش از نخست وزیری عزل شد، به جای او مشیر الدوله مامور تشکیل هیات دولت شد، وثوق الدوله عازم اروپا شد و سالها در لندن و پاریس بسر برد تا اینکه در ۱۳۰۴ ه. ش به ایران بازگشت و در دورۀ ششم مجلس شورا به نمایندگی مردم تهران برگزیده شد، و در کابینه بعدی نیز به وزارت رسید و با خروج رضاخان از ایران، او نیز در صحنه قدرت تا حدودی حذف شد، او در سن ۸۰ سالگی در تهران در گذشت و در قم در مقبرۀ خانوادگی خود بخاک سپرده شد و تمام دارائی او بین هفت دختر و یک پسر او تقسیم شد. [۱۶]
"میرزا ابوالحسن شیرازی" که بعدها، "خان" و "خان ایلچی" لقب گرفت، در سال ۱۱۹۰ه.ق. در شیراز متولد شد. او پسر دوم "میرزا محمدعلی خان اصفهانی" است که در دوران سلطنت "نادر شاه" به منشیگری پادشاه اشتغال داشت و در زمان "کریمخان زند" سمت سر «رشتهداری قشون» را به عهده داشت. [۱]
میرزا ابوالحسن شیرازی خواهرزاده "حاج ابراهیمخان اعتمادالدوله شیرازی"، صدراعظم "آقامحمدخان" و "فتحعلی شاه" قاجار بود. "حاج میرزا ابوالحسنخان"، بواسطه این وابستگی، مدتی حاکم شوشتر بود و بعد از گرفتاری و کشته شدن صدراعظم و بستگانش چون جان و زندگی خویش را در امنیت و آسایش نمیدید از شیراز گریخت و به بصره و مکه و سرانجام کلکته و شهر بمبئی در هندوستان رفته و در حیدرآباد دکن توقف داشت و بعد از گذشت زمان، از جانب شاه فرمان مراجعت به ایران برای او صادر شد. [۲] وی در شیراز به منصب «یساولی» "حسینعلی میرزا فرمانفرما" تعیین شد. از آنجایی که شغلش آبرومند و مهم نبود از آن کنارهگیری کرد و به اصفهان رفت و در دستگاه "امینالدوله اصفهانی" ترقی کرد و ثروتی بهم زد. [۳]
۲ - انتخاب به عنوان سفیر
[ویرایش]
حضور "ناپلئون" در صحنه سیاسی اروپا و فتوحات او، تحولات عمیقی در روابط خارجی ممالک اروپایی به همراه آورد. موقعیت جغرافیایی ایران و همسایگی با روسیه و هندوستان، باعث شد این کشور درگیر رقابتهای دول روسیه، فرانسه و انگلیس شود. در یک چنین اوضاع و احوالی، فتحعلی شاه تصمیم گرفت سفیری به پیشنهاد "سرهارفورد جونز" نماینده دولت انگلستان در ایران به این کشور بفرستد.قرعه این کار را به نام میرزا ابوالحسن شیرازی زدند و شاه او را لقب «خانی» داد و به این ماموریت گسیل داشت که از سال ۱۲۲۶ه.ق. شروع شد. [۴]
در این سفر "سرهارفورد جونز" و "جیمز موریه" منشی نمایندگی دولت انگلیس در ایران او را همراهی کردند. سفارت ابوالحسن خان چندان فایدهای برای ایران نداشت و فتحعلی شاه، چهار مطلب شفاهی را به او هنگام عزیمت گفته بود بدین شرح که:
اولاً: مداخله انگلیس را در فیصله منازعات میان روسیه و ایران و استرداد گرجستان، خواستار شود.
ثانیاً: طلب کمک مالی برای مواجب قشون کند.
ثالثاً: تجهیز و تقویت عمومی قوای ایران را بخواهد.
رابعاً: فرستادن سفیر دائم به ایران را درخواست کند.
اما وزیر خارجه وقت انگلیس، خواستههای شاه ایران را بجز خواسته چهارم رد کرد. با این همه در این سفر ابوالحسن خان موفق به جلب دوستی دولت انگلیس شد و قدمهای مؤثری در راه بهبود روابط ایران و انگلیس برداشته شد. [۵]
وی در این ایام به عضویت «فراماسونری» انگلستان نیز در آمد؛ اما ظاهراً هیچ کوششی برای ترویج فراماسونری انگلستان در ایران انجام نداد. [۶]
۳ - عهدنامه گلستان
[ویرایش]
وی پس از مراجعت به ایران در دربار فتحعلی شاه مشغول به کار شد و در سال ۱۲۲۸ه.ق. از طرف ایران مامور امضای «عهدنامه گلستان» و حل مسائلی که از زمان "آقا محمدخان" قاجار، لاینحل مانده بود، گردید. سر گور اوزلی، سفیر انگلیس در ایران که در پی تحقق هدف دولت متبوعش مبنی بر واداشتن روسیه به تخلیه سپاه خود از مناطق جنوبی برای مقابله با ناپلئون بود، دولت ایران را به امضای قرارداد صلح ترغیب میکرد و در عوض به فتحعلی شاه قول داد برای استرداد شهرهای ایران که روسیه تصرف کرده بود بکوشد. در پی این وعده، ابوالحسن خان در سال بعد به عنوان سفیر دولت ایران روانه پایتخت روسیه گردید و در پی سه سال و نیم اقامتش در «پطرزبورگ» هیچ دستاوردی برای ایران به همراه نداشت و معاهده گلستان بدون کمترین جرح و تعدیل و تجدید نظری در موارد آن، به قوّت خود باقی ماند. [۷]
در سال ۱۲۳۳ه.ق. ابوالحسن خان مجدداً به عنوان سفیر عازم لندن شد. وی در راه لندن، مدتی نیز برای استحکام روابط دوستی و برادری با دولت فرانسه، در پاریس ماند؛ اما موفق به ارائه اعتبارنامه خود به امپراطور جدید فرانسه، "لوئی هجدهم" نشد. دلیل ناکامی ایلچی را باید ناشی از اصرار نامعقول او در اجرای بیاهمیتترین مراسم تشریفاتی دانست. او در سال ۱۲۳۴ه.ق. به لندن رسید و آنجا هم با مشکلاتی مواجه شد زیرا وی انتظار داشت او را بر همه سفرای مقیم دربار انگلستان مقدم بدارند؛ اما دولت انگلیس نپذیرفت. در همین ماموریت، از جانب "عباس میرزا نائبالسلطنه"، ماموریت داشت که محصلین ایرانی مقیم انگلستان را به ایران بازگرداند. [۸]
۴ - ایلچی در وزارت خارجه
[ویرایش]
میرزا ابو الحسنخان ایلچی دومین وزیر خارجه ایران میباشد. او چند سال پس از بازگشت به ایران از انگلیستان، در سال ۱۲۳۹ه.ق. به وزارت خارجه ایران منصوب شد و تا مرگ فتحعلی شاه در سال ۱۲۵۰ه.ق. به مدت یازده سال در این مقام باقی ماند. از وقایع مهم این دوره از حیات سیاسی او، باید از «عهدنامه ترکمنچای» در سال ۱۲۴۳ه.ق. نام برد. قتل "گریبایدوف"، سفیر روسیه تزاری در دربار قاجار و سی و هفت نفر دیگر از همراهان او از اعضای سفارت روسیه، یکی دیگر از حوادث مهم این دوران بود. [۹]
۵ - تحصن ابوالحسن
[ویرایش]
پس از مرگ فتحعلی شاه به رغم وصیت او به ولایت عهدی "محمد میرزا"، پسر دیگر او، "ظلالسلطان" ادعای سلطنت کرد. میرزا ابوالحسن خان به سبب ناخوشنودی از تفویض صدارت به
"میرزا ابوالقاسم قائم مقام"، شاهزاده ظلالسلطان را به این دعوی تحریک میکرد؛ اما چون "محمدشاه" قاجار به سلطنت رسید، ابوالحسن خان در حرم "حضرت عبدالعظیم" تحصن کرد و تا عزل و قتل "قائم مقام" در تحصن باقی ماند. پس از قائم مقام، صدارت به رقیب او حاج میرزا آقاسی رسید و او مدتی بعد ابوالحسن خان را به وزارت خارجه منصوب کرد که تا پایان عمر، سال ۱۲۶۵ ه.ق. در این مقام باقی ماند. [۱۰]
در این دوره از وزارت او، معاهدهای جدید با انگلستان امضاء شد که بر اساس آن امتیازاتی که دولت روسیه در پی عهدنامه «ترکمن چای» به دست آورده بود از قبیل؛ مصونیت جزایی اتباع این دولت و معافیت از حقوق گمرکی، به انگلستان نیز اعطا شد. محمدشاه در حقیقت به رغم میل باطنی خود، بر اثر فشار روسها در سال ۱۲۵۷ه.ق. با تجدید مناسبات سیاسی و تجاری با انگلستان موافقت کرد. [۱۱] ابوالحسن خان ایلچی، سرانجام در سال ۱۲۶۵ ه.ق. بعد از اینکه سالها در مناصب زیادی از جمله سفیر ایران در کشورهای مختلف، و وزیر امور خارجه ایران بودن در حالی که همچنان عهدهدار پست وزارت بود در تهران در گذشت.
نئومارکسیست انتقادی: نگاهى گذرا به نظریات رابرت کاکس / ترجمه : سید مرتضى مفید نژاد
پایگاه بصیرت
مقدمه
رابرت کاکس که در واقع بهعنوان یک نئومارکسیست شناخته مىشود و غالب نظریاتش به مارکسیستها نزدیک است، یکى از چهرههاى مشهور و برجسته در عرصه نظریات جدید روابط بینالملل محسوب مىشود. او به مطرح کردن نظریات انتقادى در عرصه نظام بینالملل مشهور است و زمینه اصلى مطالعات خود را نیز به عرصه اقتصادى سیاسى بینالملل اختصاص داده است. او بهطور کلى نظریات موجود در دنیا را به دو دسته کلى تقسیم مىکند: دسته اول به تعبیر مارکس نظریههایى هستند که بهعنوان حلالمسائل شناخته مىشوند. این تئورىها سعى مىکند که وقایع موجود در دنیا را در یک قالب و سیکل مشخص مورد ارزیابى قرار دهد و سعى مىکند از خطکشىهاى موجود فراتر نرود. اما دسته دیگرى از نظریات هم وجود دارد که کاکس از آن بهعنوان تئورىهاى انتقادى یاد مىکند. تئورىهاى انتقادى به نوعى کل جریان هستى را زیر سوال مىبرد و در پى ترسیم چهره جدیدى از وقایع و شرایط موجود است. از نظر رابرت کاکس دسته اول بهعنوان نظریههاى محافظهکار شناخته مىشود اما دسته دوم از شرایط محافظهکارى به دور است و سعى مىکند و تفاوتى ندارد اگر از ساختار، خطوط قرمز ومرزهاى موجود در جهان نیز عبور کند. نظریات انتقادى تمام تلاش خود را مبذول مىکند تا از دریچه انتقاد و زیر سوال بردن ارکان موجود به یک سیستم و نظام آرمانى وم تعالى دست یابد. پستمدرنها و مکتب فرانکفورت در زمره این گروه قرار مىگیرند. خود کاکس نیز خود را به نوعى متعلق به گروه دوم مىداند. اما یکسرى از مقولات ویژگىها در نظریا ت کاکس از برجستگى و اهمیت بیشترى برخوردار است که در ادامه به آن مىپردازیم:
نظریه
کاکس عقیده دارد که هیچ نظریهاى وجود ندارد که مستقل از یک زمینه و مفهوم تاریخى باشد. تئورى و نظریه واقعى آن است که توسط تجربه ابنا بشر شکل و صورت گرفته باشد. او بر این مسئله تاکید مىکند که هر نظریه و دکترینى که در عرصه سیاست و روابط بینالملل تولید مىشود در واقع هدف و مقصودى را پیش مىگیرد که براى شناخت آن هدف و مقصود که نظریه آن را در اولویت قرارداده است، لازم است تا زمینههاى فکرى و اهداف درونى نظریهپرداز و همچنین قواعد تاریخى حاکم بر نظریه به خوبى شناخته شود.
اقتصاد سیاسی
رابرت کاکس زمینه اصلى مطالعات خودر ا بر محور اقتصاد سیاسى قرار داده است و خودش هم بر این مسئله تاکید مىکند. لذاست که در مجامع علمى و بینالمللى نیز او را بهعنوان یک اقتصاددان سیاسى مىشناسند. وى عقیده دارد که اقتصاد سیاسى امرى متفاوت از علوم سیاسى و علم اقتصاد است که ما بهطور معمول آن را مىشناسیم و یاد گرفتهایم. این رشته در واقع ترکیب و مخلوطى میان علوم سیاسى و اقتصاد است. او معتقد است که در عرصه علوم سیاسى و روابط بینالملل رشتهها و عرصههایى که به بازیگران بیشتر از ساختارها و زمینهها توجه دارند و درواقع دو رشته بازیگر محسوب مىشوند، نگاه تاریخى کاکس مجددا در اینجا خود را نشان مىدهد و آن هم بدین صورت است که تصریح مىکند هر دو رشته به نوعى از یک زمینههاى تاریخى برخوردارند که قواعد و ساختار علم سیاست واقتصاد در آن اتفاق افتاده و شکل گرفته است.
قواعد تاریخی
رابرت کاکس در اینجا خاطرنشان مىکند که: “تفاوت چندان زیادى میان بازیگران و قواعد وجود ندارد. تغیرات تاریخى در واقع به نوعى رابطه میان بازیگران و قواعد حاکم را نشان مىدهد و به خوبى با توجه به آن مىتوان این قواعد )stacther( را شناخت.” او در همین راستا تاکید مىکند که ممکن است افراد و بازیگران بخواهند در مقابل قواعد حاکم از خود مخالفت و یا مقاومت نشان دهند اما نمىتوانند آن را نادیده و دور از ذهن داشته باشند.”نتیجه حرف کاکس این است که بازیگرانى که در عرصه سیاست بینالملل و مسائل جهانى تلاش مىکنند ناگزیر از قبول حاکمیت کلیدى قواعد تاریخى هستند که نمىتوانند بهطور کلى آن را از از صفحه ذهن ، عمل و اندیشه خود دور کنند و کاملا به آن بىتوجه باشند.
مفهوم دولت در نظریه کاکس
رشته روابط بینالملل در دو دهه اخیر شاهد توجهى دوباره به نظریه دولت بوده است. ظهور دوباره مفهوم دولت در نظریه روابط بینالملل سپس از نزدیک به دو دهه غیبت باعث شده است تا توجه نظریهپردازان این رشته، از ابعاد بینالملل دولت به ابعاد اجتماعى و نحوه ارتباطش با جامعه معطوف گردد. مهمترین ویژگى مطالعات دولت در رشته روابط بینالملل در سالهاى اخیر گرایش جدید این مطالعات به انکار شیوه سنتى و مسلط نگاه به دولت و متقابلا در نظر گرفتن جنبههاى اجتماعى دولت بویژه ارتباط آن با جامعه مدنى است. فارغ از این مسئله ذکر این نکته نیز حائز اهمیت است که توسعه نیافتگى نظریه دولت در رشته روابط بینالملل تا حدودى نتیجه دلمشغولى عمده محققان این رشته
مىتوانیم رویدادهاى بینالمللى را مورد تجزیه و تحلیل دقیق و کافى قرار دهیم که بتوانیم قواعد تاریخى حاکم را کشف و آن را مورد بررسى قرار دهیم. از این رو این مشخصه مهم کاکس را در میان نظریهپردازان جدید روابط بینالملل متمایز مىسازد.
شته به رفتار دولت بهعنوان متغیر وابسته در نتیجه بىتوجهى به مفهوم خود دولت است. به عبارت دیگر نظریات مختلف روابط بینالملل عمدتا درصدد توصیف، تبیین و تحلیل رفتار خارجى دولت هستند و هرگز این پرسش را مطرح نمىسازند که خود دولت چیست. از این مکاتب و افراد مختلفى خصوصا در دو دهه گذشته به این مفهوم سازى پرداختهاند که یکى از مهمترین آنها رابرت کاکس است.
اهمیت رابرت کاکس در این است که مىکوشد از مفهوم جغرافیایى و مکانى دولت فراتر رود و به بررسى رابطه تاریخى میان شکلهاى مختلف دولت و ساختارهاى وسیع فرهنگى و اقتصادى که دولت در آن مشارکت دارد، بپردازد. وى مىنویسد: “دولت که نقطه تمرکز اصلى تفکر در روابط بینالملل است، همچنان بهعنوان یک مفهوم واحد )singular( در نظر گرفته مىشود، یعنى دولت،دولت است. تلاش چندانى در نظریه روابط بینالملل صورت نگرفته تا مجموعه دولت، جامعه را به عنوان یک جزء اساسى در روابط بینالملل در نظر گیرد- در نتیجه، این مطلب که شکلهاى متنوع دولت وجود دارد که نماینده ترکیبات گوناگونى از مجموعههاى دولت و جامعه هستند، در رشته روابط بینالملل مورد اکتشاف و تبیین قرار نگرفته است.”
بنابراین با چارچوبى که کاکس مطرح مىکند، دیگر مسئله اصلى این نیست که دولت بازیگر اصلى در روابط بینالملل است یا خیر و همچنین دیگر مهم نیست که آیا کثرتگرایى بدیلى براى پارادایم دولت محور است یا خیر. بلکه کاکس ادعا مىکند که دولتها داراى شکلهاى متعدد تاریخى هستند و در طول تاریخ متحول گشتهاند و بدینسبب باید به بررسى آنها در مقاطع مختلف تاریخ پرداخت. تلاش کاکس براى فراتر رفتن از مفهوم سرزمینى دولت و در نظر گرفتن آن بهعنوان یک موجودیت پیچیده باعث شد تا پیشنهادهایى براى یک مفهومسازى بدیل دولت مطرح شود. این پیشنهادها پرسشهاى جدیدى را مطرح مىسازد و راهها ى جدید پژوهش را مىگشاید که بسیار با آنچه قبلا وجود داشته متفاوت است. به عبارت دیگر محققان بدین نکته واقف شدهاند که براى به دست آوردن تصویر جامعى از دولت رجوع به متون کلاسیک که در آن کلیت جنبههاى داخلى و خارجى جوامع سیاسى در نظر گرفته مىشد، امرى ضرورى است. در اینجا بحث اصلى این نیست که آیا ما رهیافتى دولت-محور داریم یا خیر بلکه باید دید که دولت چیست؟موضوع اصلى در برداشت کاکس از روابط بینالملل این است که دولتها داراى شکلهاى گوناگون تاریخى هستند، واقف داراى ابزارهاى مختلف اجرایی، تنظیم، اجبار و همگرایى و همچنین یک بلوکبندى تاریخى با ترکیب طبقاتى هستندکه محتواها و محدودیتهاى عمل دولت را مشخص مىسازد.”به عبارت دیگر تعریف تاریخى واقعیت سیاسى یا ؟ دولت بدین شکل صورت مىگیرد. درواقع دیدگاه کاکس تصویرى از یک دولت داراى استقلال را نشان مىدهد که از یکسو تحت تاثیر نیروهاى اجتماعى داخلى (بلوکبندى تاریخی) است و از سوى دیگر تحت تاثیر نظام جهانى قرار دارد. همانطور که کاکس مىنویسد:
“بىشک دولت در عمل خویش داراى اندازهاى از استقلال هستند. همراه با گسترش نهادها و اعمال دولت، یک رشته منافع و شیوههاى عمل براى دولت حاصل مىشود که مىتوان آن را عقل دولت نامید. اما به هرحال این استقلال توسط شرایط داخلى و خارجى محدود مىگردد به عبارت دیگر دولت استقلال خود را درون ساختارى اعمال مىنماید که توسط تاریخش ساخته شده است. جنبه داخلى این ساختار مربوط به بلوکبندى تاریخى دولت مىشود. جنبه خارجى آن از یکسو به شیوه محدود شدن انتخابهاى دولت به وسیله شرایط نظامى و مالى جهانى و از سوى دیگر به میزان نفوذ نیروهاى طبقاتى خارج مرزهاى دولت بر بلوکبندى تاریخى آن مربوط مىشود.”
مباحث هنرشناسانه
در آرا واندیشههاى رابرت کاکس مباحث و مقولات هستىشناسانه )ontolotical( از اهمیت و جایگاه ویژهاى برخوردار است. او در واقع از این مفهوم بهعنوان ابزارى یاد مىکند که در پى آن قصد داریم تا به یک شناخت دقیق از مباحث بینالمللى دست یابیم. او معتقد است که براى فهم دقیق نظریهها و قواعد تاریخى حاکم بر آنها لازم است با استفاده از ابزار لازم مسائل و رویدادها را با یک نگاه هستىشناسانه موردبررسى قرار دهیم. در واقع یک نظریه و رویداد بینالمللى در یک دوره زمانى خاص اتفاق افتاده که مسائل، شرایط و رویدادهاى آن را احاطه کرده است و ما فقط زمانى مىتوانیم به یک فهم دقیق برسیم که با نگاهى هستىشناسانه آن رویدادها، مسائل و وقایع را موردبازنگرى قرار دهیم.
نتیجهگیری
رابرت کاکس بهعنوان اندیشمندى که تا حدود زیادى گرایش به ساختارهاى مکتب مارکسیسم دارد، نگاه خاص و ویژهاى به تاریخ و قواعد تاریخى در عرصه نظام بینالملل دارد. او بررسى و فهم دقیق قواعد تاریخى را مبدایى مهم براى ورود به تحلیل پدیدههاى مختلف روابط بینالملل مىداند و حتى در تعریفش از مفهوم دولت نیز این مشخصه (نگاه تاریخی)را بروز مىدهد. او معتقد است ما زمانى
«ایرج گرگین مسئولیت رادیو فردا را در حالی پذیرفت که قرار بود این رادیو به دست اعضای گروه تروریستی مسعود رجوی بیفتد».<BR>
کیهان در ادامه می نویسد :این خبر را داریوش سجادی از نویسندگان سابق نشریات زنجیره ای، به بهانه مرگ ایرج گرگین منتشر کرد. گرگین چند روز پیش در سن 77 سالگی در ویرجینای شمالی مرد. وی از تأسیس کنندگان رادیو آزادی (وابسته به سازمان سیا) بود که بعدها به رادیو فردا تغییر نام یافت.
سجادی به بهانه مرگ گرگین نوشت: آخرین بار ایرج گرگین را بالغ بر 3 سال پیش و بصورت کاملاً اتفاقی ملاقات کردم. در آن تاریخ ضمن درج دو مقاله (پروژه شکست خورده VOA- گول تان می زنند) تلویزیون دولتی صدای آمریکا را مورد نقد خود قرار داده بودم از قضا شبی که به اتفاق ژاپه یوسفی (بنیان گذار تلویزیون هما) در رستورانی در شهر اسکاتسدیل ایالت آریزونا به صرف شام حاضر بودیم ناگهان دست گرمی را برشانه خود حس کردم که گفت؛ این روزها خوب به صدای آمریکا می تازید! گرگین بود و برخلاف تصورم در مجموع ضمن همدلی با انتقاداتم نسبت به صدای آمریکا بشدت معترض شیوه مدیریتی حاکم بر آن بود.
وی می افزاید: گرگین قبل از پیوستن به رادیو فردا، توسط مدیریت تلویزیون هما از این کار برحذر داشته شده بود اما او در پاسخ استدلالی آورد که تا حدودی می شد با آن موافق بود. به گفته گرگین قبل از آنکه وی مسئولیت رادیو فردا را بپذیرد، اعضای تیم گروهک تروریستی مسعود رجوی برای ربایش این رسانه خیز برداشته بودند و او می دید اگر شانه خالی کند آن رسانه در اختیار کسانی قرار خواهد گرفت که کمترین شناخت و تسلطی برکار رسانه نداشته و عملاً رادیو فردا را مبدل به یک ارگان سیاسی خواهند کرد. هر چند شخصاً رادیو فردای فعلی را نیز در قد و قواره ابزار پروپاگاندای دولت آمریکا می دانم. یادآور می شود هم اکنون نیز گردانندگان رادیو فردا نسبت به گروهک تروریستی منافقین سمپاتی دارند و همچنین از شیوه های فاشیستی آنها در دروغ پراکنی، ترور شخصیت، اغراق و بلوف استفاده می کنند.
گرگین دو سال بعد از پیروزی انقلاب به کالیفرنیا رفت و رادیو ضدانقلابی امید را راه اندازی کرد. وی در سال 1997 در تاسیس رادیو آزادی در پراگ که بعداً به رادیو فردا تغییرنام داد، مشارکت داشت و از سردبیران این رادیو- سایت بود.
پس از پایان جنگ سرد مذاکرات در بحث ممنوعیت آزمایشات هسته ای با شدت بیشتری به انجام رسید و در نهایت باعث امضاء توافق نامه CTBT شد که به معنای پیمان منع جامع آزمایش هستهای است و به عنوان یک معاهده چند جانبه به تصویب مجمع عمومی سازمان ملل رسید.
به گزارش خبرگزاری برنا، براساس تعریف صورت گرفته، رژیم بازرسی «پیمان منع جامع آزمایش هستهای» (CTBT)، برای شناسایی هرگونه انفجار هستهای انجام شده رو و زیر زمین، زیر آب یا در اتمسفر طراحی شده است.
هدف رژیم بازرسی نظارت کردن بر کشورهای پذیرنده «پیمان منع جامع آزمایش هستهای» (CTBT) است که همه انفجارهای هستهای در سیاره را منع میکند. مأموریت اصلی کمیسیون مقدماتی «سازمان پیمان منع جامع آزمایش هستهای» (CTBTO) علاوه بر ترویج (CTBT)، ساختن و مراقبت کردن این رژیم است که این امر از طریق معاهده لازمالاجراست.
بر این اساس اگر جمهوری اسلامی ایران این پیمان را به صورت رسمی در مجلس خود تصویب کند و به مرحله اجرا برساند، به نهادهای بینالمللی اجازه خواهد داد تا اقدام به ایجاد مراکز نظارت در داخل خاک کشورمان کند و این بعد تازهای از دخالت در امور داخلی کشور است و احتمال جاسوسی از مراکز حساس کشورمان را افزایش خواهد داد.
اگرچه جمهوری اسلامی ایران در سال 1375 این پیمان را پذیرفت و آن را در داخل کشور به مرحله اجرا رساند، اما هیچگاه آن را برای تصویب به مجلس شورای اسلامی نفرستاد؛ چراکه تصویب آن در مجلس و لزوم اجرای آن توسط دولت پای این مراکز به اصطلاح نظارتی را به داخل کشور باز خواهد کرد.
علاوه بر این پذیرفتن این معاهده عملاً میتواند بر این نکته صحه بگذارد که جمهوری اسلامی پیشتر قصد انجام آزمایشهای هستهای را داشته و امروز با پذیرش این معاهده آن را کنار گذاشته است. موضوعی که میتواند گفتههای پیشین مقامات کشورمان در خصوص عدم تمایل جمهوری اسلامی ایران به در اختیارگیری سلاحهای هستهای را با چالش روبهرو کند.
این در حالی است که پیمان منع جامع آزمایشهای هستهای در سپتامبر سال ۱۹۹۶ به عنوان یک معاهده چندجانبه به تصویب مجمع عمومی سازمان ملل رسید و از اواخر سپتامبر همان سال برای امضا در دسترس قرار گرفت.
تاکنون بیش از ۱۶۰ کشور این معاهده را امضا و به تصویب مجالس خود رساندهاند اما برای اجرایی شدن آن لازم است که ۴۴ کشور مشخص آن را امضا کرده و تصویب کنند که از این تعداد هنوز هشت کشور این اقدام را عملی نکردهاند.
بر این اساس تعدادی از این کشورها، امریکا، مصر، چین و اسرائیل هستند که معاهده را امضا کرده اما به تصویب مجلس خود نرساندهاند و پاکستان، هند و کره شمالی که هنوز این پیمان را امضا هم نکردهاند.