بخشی از وصیت حضرت زهرا(سلام الله علیها) به همسرش
🔹ای اباالحسن! برای من لحظهای بیش از زندگانی نمانده و زمان خداحافظی فرارسیده است. سخنان مرا بشنو زیرا پس از این صدای فاطمه را هرگز نخواهی شنید.
🔹ای اباالحسن! تو را وصیّت میکنم که مرا فراموش نکنی و پس از وفات من همواره مرا زیارت کنی.
🔹غسل و کفنکردن مرا کسی غیر از تو انجام ندهد و وقتی وفات کردم مرا شب دفن کن و هیچکس را خبر نکن و ابوبکر و عمر را نیز مطّلع نساز. تو را سوگند میدهم به حق رسول خدا(صلی الله علیه وآله والسلم) که ابوبکر و عمر بر جنازهٔ من نماز نخوانند.
🔹بعداز وفاتم به هیچکس غیر از امّ سلمه و امّ ایمن و فضّه و فرزندانم حسن و حسین(علیه السلام) و عبّاس و سلمان و عمّار و مقدار و اباذر و حذیفه خبر نده.
https://eitaa.com/fazaeel110
دیدار علامه با امیرالمومنین علی علیهالسلام
علامه محمد تقی جعفری میگفتند:
ما در مدرسه علمیهای درس میخواندیم که صاحبش یک فرد اصفهانی بود آن روزها در نجف طلبهها زندگی سختی داشتند
با این حال شبهای ولادت یا شهادت ائمه اطهار علیهالسلام که میرسید پولهای ناچیزمان را روی هم میگذاشتیم و مقداری شیرینی یا خرما میخریدیم و بعد از نماز مغرب و عشاء دور هم جمع میشدیم و یک حالت شبنشینی داشتیم در شبهای ولادت در گفت و شنودهایمان شوخی هم میکردیم
آن شب هم شب ولادت یکی از معصومین علیهمالسلام به گمانم امام محمدباقر علیهالسلام بود یکی از آقایان طلبه وقتی وارد جمع شد و نشست
گفت: میخواهم یک سئوالی مطرح کنم اما همهتان را قسم میدهم که صادقانه به آن جواب بدهید
بعد از اینکه همه پذیرفتند و تعهد دادند همان جوابی را بدهند که واقعاً به دل و ذهنشان خطور میکند از جیب عبایش یک عکس چاپ شده در روزنامه را درآورد و گفت: اگر شما امکان انتخاب داشته باشید که یا یک عمر به صورت «شرعی و قانونی» با این خانم زندگی کنید یا بهطور «مشروط و غیرقطعی و برای یک لحظه» با امیرالمؤمنین علیبنابیطالب علیهالسلام دیدار داشتهباشید کدام را انتخاب میکنید؟
نفر اول عکس را گرفت نگاه کرد و گفت: خب امیرالمؤمنین علیهالسلام را که همه در زمان احتضار و در شب اول قبر زیارت میکنند، معلوم شد انتخاب او زندگی با آن خانم است
نفر دوم که عکس را گرفت صاحب همان مدرسه علمیه بود سرش را بلند کرد نگاهی به پسرش انداخت و گفت: فلانی به مادرت چیزی نگویی ها او هم زندگی شرعی با آن خانم که مادر یکی از سیاستمداران وقت دنیا و زیباترین زن آن روزگار بود را ترجیح داد نفر سوم هم به همین ترتیب
در بعضی جاها نوشته شده که علامه جعفری به آن عکس نگاه نکردند اما اینطور نیست علامه جعفری میگویند:
من نفر چهارم بودم نوبت که به من رسید یک لحظه به شکل گذرا به آن عکس نگاه کردم و بلافاصله به گوشهای پرتش کردم و گفتم:
والله قسم که دیدن مشروط امیرالمؤمنین علیهالسلام برای یک لحظه را به عمری زندگی با این زن ترجیح میدهم دیگر حالم منقلب شد و بلند شدم و به طرف حجرهام رفتم
همانطور که نشسته و به درِ حجره تکیه داده بودم حس کردم وجودم سنگین شده و خواب دارد بر من غلبه میکند در آن حال عجیب یک دفعه در باز شد و فردی داخل شد از آنجا که درِ حجره کوتاه بود مجبور شد سرش را خم کند سلام کردم و گفتم: شما که هستی؟
در جواب گفت: همان کسی که میخواستی ببینی من علیبنابیطالب علیهالسلام هستم
نگاه کردم همان مشخصاتی که در تمام کتابها از مولا نقل شدهبود را داشتند قد میانه درشتهیکل تا حدی بطین پیشانی بلند و ...
علامه جعفری میگفتند: یک آن به خودم آمدم و دیدم در حجره تنها هستم حال غریبی داشتم دوباره به سرداب و جمع طلبهها برگشتم در آن زمان من نفر چهارم بودم و وقتی برگشتم عکس به دست نفر پنجم یا ششم رسیده بود یعنی مدت زمانی که گذشتهبود تا این حد کوتاه بود
دوستان تا مرا دیدند گفتند:
جعفری چه اتفاقی افتاده؟
چرا رنگت پریده؟
به آن طلبهای که عکس را آوردهبود گفتم:
بد آزمایشی از ما گرفتی ...
آنقدر اصرار کردند تا بالاخره ماجرا را برایشان تعریف کردم همه منقلب شدند و به گریه افتادند
علامه جعفری میگفتند بعد از دیدار با امام علی علیهالسلام هر کتابی را باز میکردم فکر میکردم این را من قبلاً خواندهام
📍پایگاه فضائل امیرالمومنین(علیه السلام)👇
https://eitaa.com/fazaeel110
🖋ابن ابالحدید معتزلی در کتاب "شرح نهج البلاغه" و دیگرانی نقل کرده اند:
▪️« وَ کَانَ لِعَلِيٍ وَجْهٌ فِي حَيَاةِ فَاطِمَةَ فَلَمَّا تُوُفِّيَت فَاطِمَةُ إنصَرَفَ وُجوهُ النَّاسِ عَنْهُ»
▪️«برای علی علیه السلام، احترامی در حياة حضرت فاطمه سلام الله علیها [ بین مردم ] بود، تا هنگامی که حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها از دنیا رفت... مردم از علی علیه السلام روی گردان شدند»
📕 إحقاق الحق و إزهاق الباطل،جلد ۱۰ صفحه ۴۸۴
https://eitaa.com/fazaeel110
✅در منابع نقل شده است که مسلمانان صبح روز شهادت حضرت زهرا(س) به بقیع رفتند.
📋《فِيهِ أَرْبَعُونَ قَبْراً جُدُداً وَ إِنَّ الْمُسْلِمِينَ لَمَّا عَلِمُوا وَفَاتَهَا جَاءُوا إِلَى الْبَقِيعِ فَوَجَدُوا فِيهِ أَرْبَعِينَ قَبْراً فَأَشْكَلَ عَلَيْهِمْ قَبْرُهَا مِنْ سَائِرِ الْقُبُورِ فَضَجَّ النَّاسُ وَ لَامَ بَعْضُهُمْ بَعْضاً وَ قَالُوا لَمْ يُخَلِّفْ نَبِيُّكُمْ فِيكُمْ إِلَّا بِنْتاً وَاحِدَةً تَمُوتُ وَ تُدْفَنُ وَ لَمْ تَحْضُرُوا وَفَاتَهَا وَ الصَّلَاةَ عَلَيْهَا وَ لَا تَعْرِفُوا قَبْرَهَا》
▪️در بقیع چهل قبر مشاهده کردند.
این موضوع بر آنان گران آمد و یکدیگر را ملامت کردند که تنها دختر پیامبر(ص) از دنیا رفت و به خاک سپرده شد، اما آنان حاضر نبودند و حتی قبرش را نمیشناسند.
ابوبکر و عمر بعد از مطلع شدن از این جریان سراسیمه خود را به بقیع رساندند و با مشاهده جریان خشمگین شدند و حتی بعضی از یاران امام علی(ع) از جمله عمار و مقداد را به دلیل اینکه به آنان اطلاع نداده بودند، مورد ضرب و شتم قرار دادند و در پی آن دستور دادند کسانی از زنان مسلمان این قبرها را بشکافند تا قبر دختر پیامبر(ص) پیدا و بر جنازه او نماز خوانده شود.
📋《فَبَلَغَ ذَلِكَ أَمِيرَالْمُؤْمِنِينَ(ص) فَخَرَجَ مُغْضَباً قَدِ احْمَرَّتْ عَيْنَاهُ وَ دَرَّتْ أَوْدَاجُهُ وَ عَلَيْهِ قَبَاهُ الْأَصْفَرُ الَّذِي كَانَ يَلْبَسُهُ فِي كُلِّ كَرِيهَةٍ وَ هُوَ مُتَوَكِّئٌ عَلَى سَيْفِهِ ذِي الْفَقَارِ حَتَّى وَرَدَ الْبَقِيعَ فَسَارَ إِلَى النَّاسِ النَّذِيرُ وَ قَالُوا هَذَا عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ(ع) قَدْ أَقْبَلَ كَمَا تَرَوْنَهُ يُقْسِمُ بِاللَّهِ لَئِنْ حُوِّلَ مِنْ هَذِهِ الْقُبُورِ حَجَرٌ لَيَضَعَنَّ السَّيْفَ عَلَى غَابِرِ الْآخِرِ》
▪️وقتی این خبر به امیرالمؤمنین(ع) رسید، غضبآلود از خانه بیرون آمد.
چشمهایش از شدت خشم سرخ شده و رگهای گردنش برآمده بود و لباس زردی را بر تن داشت که در حوادث سخت و جنگها میپوشید.
کسانی که این وضع را دیدند، خود را به بقیع رساندند و به مردم هشدار دادند که علی(ع) قسم خورده است، اگر سنگی از این قبرها جابهجا شود، شمشیر بر گردن آمران خواهم نهاد.
امام(ع) به بقیع رفت و ابوبکر و عمر و اصحابش نزد ایشان رفتند و قسم خوردند که قبر دختر پیامبر(ص) را نبش خواهند کرد و بر او نماز خواهند خواند.
📋《فَضَرَبَ عَلِيٌّ(ع) بِيَدِهِ إِلَى جَوَامِعِ ثَوْبِهِ فَهَزَّهُ ثُمَّ ضَرَبَ بِهِ الْأَرْضَ وَ قَالَ لَهُ :
▪️حضرت(ع) لباسهاى او را گرفت و از جاى بر كند و بر زمين کوبید و خطاب به وی فرمود :
📋《يَا ابْنَ السَّوْدَاءِ! أَمَّا حَقِّي فَقَدْ تَرَكْتُهُ مَخَافَةَ أَنْ يَرْتَدَّ النَّاسُ عَنْ دِينِهِمْ وَ أَمَّا قَبْرُ فَاطِمَةَ(س) فَوَ الَّذِي نَفْسُ عَلِيٍّ(ع) بِيَدِهِ لَئِنْ رُمْتَ وَ أَصْحَابُكَ شَيْئاً مِنْ ذَلِكَ لَأَسْقِيَنَّ الْأَرْضَ مِنْ دِمَائِكُمْ!》
▪️یابن السوداء! من حقّ خود (يعنى مقام خلافت) را بدين جهت از دست دادم كه مبادا مردم از دين خويش برگردند.
من حقّ(يعنى مقام خلافت) خود را بدين جهت از دست دادم كه مبادا مردم از دين خويش برگردند.
اما در بارۀ قبر فاطمه(س)! به حقّ آن خدايى كه جان على(ع) در دست قدرت اوست اگر تو و يارانت راجع به اين قبرها عملى انجام دهيد، زمين را از خون شما سيراب خواهم كرد.
ابوبکر گفت :
📋《يَا أَبَا اَلْحَسَنِ(ع)! بِحَقِّ رَسُولِ اَللَّهِ وَ بِحَقِّ مَنْ فَوْقَ اَلْعَرْشِ إِلاَّ خَلَّيْتَ عَنْهُ فَإِنَّا غَيْرُ فَاعِلِينَ شَيْئاً تَكْرَهُهُ! فَخَلَّى عَنْهُ وَ تَفَرَّقَ اَلنَّاسُ وَ لَمْ يَعُودُوا إِلَى ذَلِكَ》
▪️اى ابالحسن(ع)! تو را به حقّ پيغمبر اسلام و آن كسى كه بالاى عرش است سوگند مىدهم كه از عمر دست بردارى، زيرا ما از انجام دادن عملى كه تو نمىپسندى خوددارى مىكنيم.
پس امام على(ع) عمر را رها كرد و مردم پراكنده شدند و دیگر به دنبال مقصود خود بازنگشتند و پراکنده شدند.(۱)
📚منبع :
۱)بحارالانوار مجلسی، ج۴۳، ص۱۷۰
https://eitaa.com/fazaeel110
-
السَّلامُ عَلَيْكِ
أَيَّتُهَا الصِّدِّيقَةُ الشَّهِيدَةُ.. 🖤
#فاطمیه
#حضرت_زهرا
#ایام_فاطمیه
-
📍پایگاه فضائل امیرالمومنین(علیه السلام)👇
https://eitaa.com/fazaeel110
ابو ايّوب انصارى حكايت كند:
در آن هنگامى كه رسول گرامى اسلام صلّلى اللّه عليه و آله در بستر بيمارى خوابيده بود و آخرين لحظات عمر پربركت خود را سپرى مى نمود، حضرت فاطمه زهراء سلام اللّه عليها به ديدار پدر بزرگوارش آمد.
و چون پدر را با آن وضعيت جسمى مشاهده نمود، سخت گريست و اشك بر گونه هايش جارى گشت .
حضرت رسول صلّلى اللّه عليه و آله با ديدن غم و اندوه دخترش ، وى را دلدارى داد و اظهار داشت : اى فاطمه ! خداوند متعال از بين تمام بندگانش ، تنها علىّ بن ابى طالب عليه السلام را به عنوان شوهرت برگزيد.
و آن گاه بر من وحى فرستاد كه تو را به نكاح او در آورم و اين براى تو عظمت و سعادت بود كه چنين شخصيّتى شوهر تو گرديد.
در اين لحظه ، حضرت زهراء سلام اللّه عليها خوشحال شد و با شادمانى تبسّمى نمود.
و پدرش در ادامه فرمايش خود افزود: فاطمه جان ! بدان كه شوهرت داراى چند خصلت و فضيلت است كه ديگران از آن فضايل و مناقب محروم هستند:
ايمان و اعتقاد راسخ به خدا و رسولش ، آگاهى به علوم و فنون مختلف ، داراى حكمت و معارف ، همسرى چون تو، دو فرزند پسر چون حسن و حسين ، انجام امر به معروف و نهى از منكر در تمام حالات ، قضاوت بر مبناى كتاب خدا.
و پس از آن فرمود: فاطمه ! ما اهل بيتى هستيم كه خداوند رحمان عنايتى را به ما فرموده است ، كه (نه به امّت هاى قبل از ما و نه بعد از ما) به هيچكس چنين عنايتى نشده و نخواهد شد.
پدرت بهترين و افضل تمام پيغمبران مى باشد.
شوهرت وصىّ من ، و افضل اوصياء است .
عمويت ، حمزه سيّد و سرور تمام شهيدان است .
جعفر طيّار از ما اهل بيت است ، كه در بهشت با دو بال خود پرواز مى كند.
و دو فرزندت حسن و حسين ، كه دو سبط اين امّت مى باشند.
📚بحارالا نوار: ج 43، ح 8 ، به نقل از خصال شيخ صدوق
https://eitaa.com/fazaeel110
همگی دعاکنیم اوضاع منطقه به خیر بگذره
امیدوارم اخباری که در مورد حرم آل الله میشنویم درست نباشه
#سوریه
📍پایگاه فضائل امیرالمومنین(علیه السلام)👇
https://eitaa.com/fazaeel110
12.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
الهی به رُقَیهِ... 💔😭
#خانم_سه_ساله
#سوریه
📍پایگاه فضائل امیرالمومنین(علیه السلام)👇
https://eitaa.com/fazaeel110
پسر فاطمه خودت را برسان حرم
حرم در خطر است
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#سوریه
📍پایگاه فضائل امیرالمومنین(علیه السلام)👇
https://eitaa.com/fazaeel110