eitaa logo
فضایل‌امیرالمومنین‌ و بقیه‌ الله
4.2هزار دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
5.7هزار ویدیو
223 فایل
@admin_anlin پل ارتباطی با خادمه المهدی عجل الله تعالی شریف حبیبی یاسیدالشهدا یا امیرالمومنین یا حضرت زهرا ❤️ لعنت خدا بر غاصبین و ظالمین و قاتلین شما و عزیزانتان، باد کم مباد، حتی ترضی زهرا سلام الله علیها
مشاهده در ایتا
دانلود
-نماز شب بخوانید. -بعضی اعمال مانند نماز شب، مقام مے آورد. -نماز شب رمز موفقیت است. -رمز موفقیت در نشستن با بزرگان و نماز شب است. -از آثار نماز شب نورانیت و روحانیت است. آن تفکری از یک یا بهتر است که ، انسان را به خواندن وادارد👌 ✅ ای که در آن بیداری سحر وجود دارد و خوانده می‌شود، زیاد است. 🍀 گاهی برای یک که در زندگی پیش آمده، مدت‌های طولانی باید انسان صدمه بخورد، تا برطرف شود؛ اما با یک قضیه‌اش حل می‌شود. 🍀 اگر این کار را می‌کردیم، مشکلاتمان هم کمتر بود.🌹 https://eitaa.com/fazayell_amiralmomenin_Aliyel
نعلبندی در زندگی می‌‌کرد. بیست و پنج مرتبه در آن زمان رفت به ؛ سفر بیست و پنجم در راه با شخصی از راه شد. رفیق بین راه شد؛ نعلبند متحیر ماند چه کند؟! بگذارمش؟ چگونه جواب را بدهم؟ ببرمش؟ چگونه با این حال برسانمش. کرد من و همه‌ی اموالی که با من است مال تو، جنازه‌ی مرا به کربلا برسان. یزدی جان داد، نعلبند او را به مرکب بست، افتاد بر ، دوباره به مرکب بست، افتاد به زمین، مرتبه سوم افتاد به زمین، جاری شد. رو به قبر سیدالشهدا کرد، گفت: با زائرت چه کنم؟ اگر را بگذارم جواب تو را چه بدهم؟ اگر بخواهم بیاورم قدرت ندارم. در این گیر و دار یک مرتبه دید چهار نفر پیدا شدند سواره؛ یکی از اینها از مرکب پیاده شد، نیزه را به گودال خشک زد، یک مرتبه زلال جوشید، خود اینها جنازه‌ی این یزدی را دادند، کردند، بعد بزرگ آن چهار نفر، جلو ایستاد، بر جنازه خواند، بعد هم که نماز تمام شد، رو کرد به این نعلبند فرمود: جنازه را ببر، در کربلا کن. جنازه را اینبار بست، تا چشم باز کرد، دید رسیده به کربلا، بعد از بیست روز رسید. بعد این قضیه را برای مردم نقل کرد؛ مردم به او خرده گرفتند که این حر‌ف‌ها را چرا می‌‌زنی؟ لب فرو بست. شبی با اهل و عیالش در نشسته بود، صدای در بلند شد؛ آمد در را باز کرد، دید مردی ایستاده، گفت: تو را می‌خواهد. همراه او رفت؛ دید قبله‌ی عالم امکان در عرشه منبری است، جمعی که پای نشستند قابل احصاء نیست. صدا زد از بالای منبر: جعفر، بیا! وقتی رفت، فرمود: چرا بستی؟ به مردم بگو و منتشر کن تا بدانند به زائر قبر جدّمان، علیهماالسلام، چه نظری داریم. ‌ اخلاقی و آموزنده و های ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ https://eitaa.com/fazayell_amiralmomenin_Ali
🛑تا ۴۰ روز بعد از شهادت صلوات‌الله‌علیه از آسمان میبارید (به روایت شیعه و سنی) 🖇 (2) 🖇 (10) 👤قال الصادق علیه‌السلام: ✅بكتِ اَلسَّمَاء عَلَى اَلْحسيْن أربعین يوما بالدم 🔰 آسمان به مدت ۴۰ روز¹ برای امام حسین گریه کرد. 📚 المناقب ج ۴، ص ۵۴ 💠 در روایتی دیگر: 🔰هنگامي كه حسين بن علي شهيد شدند ، آسمان باريد و ما همچنان مي ديديم كه تمام اشياء و اسباب ما پر از خون است . 📚الثقات ، ابن حبان ، ج 5 ، ص 487 💠 روایتی دیگر: ✅ لما قتل الحسين بن علي مطرنا مطرا كالدم علي البيوت والجدر قال وبلغني أنه كان بخراسان والشام والكوفة . 🔰هنگامي كه امام حسين (عليه السلام) به شهادت رسيد ، بر ديوارها و خانه ها مي باريد . و گفت : به من خبر داند كه همين باران خون ، در ، و نيز باريده است . تهذيب الكمال ، المزي ، ج 6 ، ص 433 سير أعلام النبلاء ، الذهبي ، ج 3 ، ص 312 💠 در روایاتی دیگر این بارش به حدی بوده که مردم احساس کردند: 🔰هنگامی که حسین بن علی علیه السلام کشته شد، از آسمان خون بارید که از آن ها و شد و خبر دادند این اتفاق در بصره و کوفه و شام و خراسان هم اتفاق افتاده تا جایکه شک نکردیم که دارد نازل میشود. 📚شرح الأخبار في فضائل الأئمة الأطهار ج3 . ص166 ➖ ۱. در بعضی اخبار گفته شده سه روز و در بعضی اخبار گفته شده دو ماه تا سه ماه باران خون می آمده. 👈🏼 دانلود و نشر 👌 با ذکر صلواتی بر محمدوآل‌محمد علیهم‌السلام و عجل فرجهم 🌸 https://eitaa.com/fazayell_amiralmomenin_Ali
🔻حق‌الناسی که به شکل عقرب، زائر امام حسین را هر روز نیش میزد!! 🦂 🔸مسئله حق‌الناس با دیگر فرق دارد و برای پاک شدنش باید کسی که حق او ضایع شده رضایت دهد. البته بسیاری از کسانی که خالصانه و عاشقانه در مسیر اهل‌بیت برداشتند و مشکل حق‌الناس داشته‌اند، توانسته‌اند به اهل دنیا پیغام دهند تا مشکل حق الناس آنها برطرف شود. 🔸نمونه‌اش را بزرگوار مرحوم کاظمینی نقل کردند: زمان پهلوی ملعون، دو نفر از کارمندان اداره پست به قصد زیارت امام حسین (ع) از تهران حرکت کردند. چون به عتبات از طرف حکومت وقت ممنوع بود، مخفیانه و از بیراهه رفتند و در بیابانی خشک که شوره زار و باتلاق بود گیر افتادند. یکی از آنها از شدت جان داد دیگری هم با توسل و با لطف الهی نجات یافت و به سلامت توانست به خانه برگردد. 🔸پس از مدتی همسفرش را در رویایی صادقه مشاهده کرد. او زائر حسینی بود و در این راه جان خود را از دست داده بود. او دوست مرحومش را دید که با کمال آسایش در به سر می‌برد. از دوستش پرسید حالت چطور است؟ گفت بحمدالله از هر جهت راحت هستم جز اینکه هر روز یک عقرب می‌آید و انگشت پایم را میگزد او پای خود را داد و گفت درد شدیدی از این بابت احساس میکنم، بطوری که مثال زدنی نیست. بعد به من گفت این مجازات برای کاری بود که در کردم و حق‌الناس به گردنم آمد گفتم تو را میشناختم اهل عمل به دستورات دین بودی مگر چه کاری از تو سر زد؟! 🔸دوست من گفت یکروز در منزل دوستم رفتم و با هم کاهو می‌خوردیم من چاقویی را که در آنجا بود در دست گرفتم چاقوی زیبایی بود. آن را مخفیانه در جیبم گذاشتم و به آوردم و بالای طاقچه اطاق در سمت چپ پنهان کردم. از تو خواهش میکنم به خانه من برو و سلام مرا به زنم برسان و به او بگو شوهر تو در خواب اینگونه گفته که در سمت چپ طاقچه اتاق هست را به صاحبش که فلان قصاب است برگردان. از همسرم بخواه که از گناهان شوهرش در گذرد. شاید خدا بر من گذارد و مورد عفو و آمرزش قرار دهد. 🔸من از بیدار شدم به منزل دوستم رفتم. ماجرا را گفتم و همه تعجب کردند. به نشانی داده شده داخل اتاق رفتم و چاقویی زیبا را پیدا کردم آن را به رساندم. خلاصه هر چه گفته بود عمل کردم چندی بعد دوباره او را در خواب دیدم که در نهایت آسایش و آرامش بود و از من تشکر کرد. 📙کتاب تقاص @fazayell_amiralmomenin_Ali