eitaa logo
فاضل نظری
1.4هزار دنبال‌کننده
113 عکس
11 ویدیو
0 فایل
به جز دلدادگی هر مذهبی مشتی خرافات است...
مشاهده در ایتا
دانلود
ای پاسخ بی چون و چرای همه ی ما اکنون تویی و مساله های همه ی ما کو آن که، در این خاک سفر کرده ندارد سخت است فراق تو برای همه ی ما ای گریه ی شب های مناجات من از تو لبخند تو آیین دعای همه ی ما تنها نه من از یاد تو در سوز و گدازم پیچیده در این کوه صدای همه ی ما ای ابر اگر از خانه ی آن یار گذشتی با گریه بزن بوسه به جای همه ی ما ما مشق غم عشق تو را خوش ننوشتیم اما تو بکش خط به خطای همه ی ما گر یاد تو جرم است غمی نیست که عشق است جرمی که نوشتند به پای همه ی ما در آتش عشق تو اگر مست نسوزیم سوزانده شدن باد سزای همه ی ما @fazelnazari
تو سراب موج گندم ، تو شراب سیب داری تو سر فریب ــ آری! ــ تو سر فریب داری لب بی وفای او کی به تو شهد می چشاند چه توقعی است آخر ، که تو از طبیب داری شب دل بریدن ماست چه اتفاق خوبی چمدان ببند بی من سفری قریب داری پس از این مگو خیانت به حکایت یهودا که مسیح نیست آن کس که تو بر صلیب داری چه شکایتی است از من که چرا به غم دچارم تو که از سروده های دل من نصیب داری / / @fazelnazari
بهار پشت زمستان بهار پشت بهار دلم گرفت از این گردش و از این تکرار نفس کشیدن وقتی که استخوان به گلو نگاه کردن وقتی که در نگاهت خار اگر به شهر روی طعنه های رهگذران اگر به خانه بمانی غم در و دیوار نمانده است تو را در کنار همراهی که دوستانِ تو را می خرند با دینار نه دوستان؛ صفحاتی ز هم پراکنده که جمع کردنشان در کنار هم دشوار به صبرشان که بخوانی؛ به جنگ مشتاق اند به جنگشان که بخوانی؛ نشسته اند کنار تو از رعیت خود بیمناکی و همه جا رعیت است که تشویش دارد از دربار کتاب کهنه تاریخ را نخوانده ببند دلم گرفت از این گردش و از این تکرار / / @fazelnazari
خانه قلبم خراب از یکّه تازی های توست عشقبازی کن که وقت عشقبازی های توست چشم خون، حال پریشان، قلب غمگین، جان مست کودکم! دستم پر از اسباب بازی های توست تا دل مشتاق من محتاج عاشق بودن است دلبری کردن یکی از بی نیازی های توست قصه ی شیرین نیفتاده ست هرگز اتفاق هرچه هست ای عشق از افسانه سازی های توست میهمان خسته ای داری در آغوشش بگیر امشب ای آتش شب مهمان نوازی های توست / / @fazelnazari
رسیده ام به خدایـی کــه اقتباسی نیست شریعتی که در آن حکم ها قیاسی نیست خدا کســــی است کـــه باید بــــه دیدنش بروی خدا کسی که از آن سخت می هراسی نیست به عیب پوشی و بخشایش خدا سوگند خطا نکردن ما غیـــــر ناسپاسی نیست به فکر هیـچ کسی جز خودت مباش ای دل که خودشناسی تو جز خداشناسی نیست دل از سیاست اهل ریـــا بکن، خود باش هوای مملکت عاشقان سیاسی نیست @fazelnazari
چه غم وقتی جهان از عشق نامی تازه می‌گیرد از این بی آبرویی نام ما آوازه می‌گیرد من از خوش باوری در پیله خود فکر می‌کردم خدا دارد فقط صبر مرا اندازه می‌گیرد به روی ما به شرط بندگی در می‌گشاید عشق عجب داروغه ای! باج سر دروازه می‌گیرد چرا ای مرگ می‌خندی؟ نه می‌خوانی، نه می‌بندی! کتابی را که از خون جگر شیرازه می‌گیرد ملال آورتر از تکرار رنجی نیست در عالم نخستین روز خلقت غنچه را خمیازه می‌گیرد @fazelnazari
اما تو بگو «دوستی» ما به چه قیمت؟ امروز به این قیمت، فردا به چه قیمت؟ ای خیره به دلتنگی محبوس در این تنگ این حسرت دریاست تماشا به چه قیمت؟ یك عمر جدایی به هوای نفسی وصل گیرم كه جوان گشت زلیخا، به چه قیمت؟ از مضحكه ی دشمن تا سرزنش دوست تاوان تو را می‌دهم اما به چه قیمت؟ مقصود اگر از دیدن دنیا فقط این بود دیدیم، ولی دیدن دنیا به چه قیمت؟ @fazelnazari
ای عشق! دل دوباره غبار هوس گرفت از من گلایه کرد و تو را دادرس گرفت دل باز هم بهانه رفتن گرفت و باز تا بال و پر گشود سراغ از قفس گرفت گفتم به هیچکس دل خود را نمی دهم اما دلم برای همان هیچکس گرفت افسردگی به خسته دلی از زمانه نیست افسرده آن دلی است که از همنفس گرفت لبخند و ریشخند کسی در دلم نماند هرکس هرآنچه داد به آیینه پس گرفت @fazelnazari