eitaa logo
دیوان فضل
269 دنبال‌کننده
322 عکس
250 ویدیو
22 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🇮🇷سلام بر خمینی مرا هر قدر ذوق رفتن و پرواز شاعر کرد تو را اندیشه‌ات مانای تاریخ معاصر کرد میان آیۀ والفجر یا بعد از لیالٍ عشر تو را باید کجا خواند و کجا بایست حاضر کرد؟! تو را با کشتی نوح و تو را در نیل با موسی تو را هم‌پای ابراهیم می‌باید مجاور کرد پیمبروار در اطراف تو پروانه پروانه کلامت مردم این شهر را عمار یاسر کرد جوان‌ها را مرامت کربلا در کربلا قاسم غمت پیران عاشق را حبیب بن مظاهر کرد به راه افتادی و با تو بیابان‌ها خیابان شد جهان را هر خیابان در مسیر نور عابر کرد سپاه فیل آورده‌ست دنیا و نمی‌فهمد ابابیل آنچه را با لشکر بی‌دین و کافر کرد به تحریف تو در ذلت نشستند و نمی‌دانند که عزت را همین نام خمینی بود صادر کرد زمان با من سر ناسازگاری داشت انگاری مرا پابند دنیا و تو را مرغ مهاجر کرد ✍🏻 🇮🇷 🇮🇷 "قدس‌سره" مبارک باد. https://eitaa.com/fazlll دیوان اشعار مذهبی محمد اسماعیل فضل الهی
مثنوی دھہ فجر باز امشب از طوفان و از باران بگویم از حضرت روح اللہ و یاران بگویم ازخون واز شمشیر دارم من حکایت ازماہ بھمن میکنم امشب روایت امشب قلم برداشتم خودباوری شد حرف دل من با شما یک مثنوی شد گفتم قلم بنویس،وقت واژہ یابی است جانم بہ قربان ھرآنکس انقلابی است این ماہ یعنی ماہ سرکوب شیاطین آزادی مردم از آن طاغوت ننگین این ماہ یعنی امتحانی سخت دادن بھر خدا و دین او در خون فتادن سرمای بھمن زور را زنجیرمیکرد گرمای خون والفجر را تفسیر میکرد پیغام بھمن هست در سیر هدایت با جان و دل کلّ وجودت با ولایت باید در این ره از منافق دور گردیم درخط روح اللہ غرق نورگردیم داریم ما از برکت راه حسینی یک ملت و یک انقلاب و یک خمینی این ماہ بھمن یادگار آفتاب است ھر ساعتش صد خاطرہ از انقلاب است این ماہ بھمن ماہ بیداری یاران میریخت،نارنجک، گلولہ ھمچو باران در آن طرف تانک و مسلسل ھای عالی دراین طرف مردم ھمہ بادست خالی بین خیابان،کوچہ کوچہ لالہ پرپر فریاد مردم یک صدا اللہ اکبر پای پیاده یک دل و یک رنگ بودیم دشمن سوارتانک، مابا سنگ بودیم لحظہ بہ لحظہ شام تیرہ روز میشد خون بود،برشمشیرھا پیروزمیشد یادش بخیر آن روز دستہ دستہ یاران فریاد میدادند امام آمد بہ ایران یارب بحق عالمان و مو سپیدان یارب بحق حرمت خون شھیدان یارب تو را سوگند بر نورحسینی پایندہ دار این نھضت و نام خمینی یارب بہ دستان ابوالفضل علمدار این رهبر فرزانه ی ما را نگهدار یوسف حق پرست اشتهاردی (غریب) https://eitaa.com/fazlll دیوان اشعار مذهبی انقلابی محمد اسماعیل فضل الهی
نوحه شهادت حضرت موسی بن جعفر علیه السلام وای ازغریبی غمی به دل ندارم، از سنگ ظلم و بیداد، گشتم اگرکه بی بال مادر در این سیه چال، افتاده ام به یاد ، کرب وبلا و گودال در زیر لب زمزمه دارم که یا فاطمه ای وای ازاین غریبی(3) گرگلشن وجودم، با داغ و اشک سرخم، هرشب زند شکوفه در زیر کند و زنجیر، گریه کنم به یاد، غم های شام و کوفه با یاد آن غریبان گویم به آه افغان ای وای ازاین غریبی(3) با یاد غربت تو، اشکم ز دیدگانم، چون دانه دانه آید وقت غروب هر روز، دشمن به دیدن من، با تازیانه آید در زیر تازیانه دارم به لب ترانه ای وای ازاین غریبی(3) مانند آن دعای ،عجل وفاتی تو، ای سیده ی جنات امشب ز عمق جانم، خلصنی یارب من، پیچیده در سماوات یارب تو راحتم کن راهی جنتم کن ای وای ازاین غریبی(3) https://eitaa.com/fazlll دیوان فضل
بسم الله الذی علی کل شی‌ء قدیر: جاء الحق و زهق الباطل، انّ الباطل کان زهوقا 🔰؛ اذا جاء نصر الله و الفتح 🔰؛ فرا رسیدن ایام الله دهه مبارک فجر انقلاب اسلامی ایران، تهنیت و تبریک باد. ⭐️ 🏳🇮🇷 https://eitaa.com/fazlll دیوان اشعار مذهبی محمد اسماعیل فضل الهی
🎼آغوشِ مرگ سخت گرفته... و توسل جانسوز ویژۀ شهادت حضرت امام موسی ابن جعفر ع آغوشِ مرگ سخت گرفته به بر مرا *امشب اومدی برا اون آقایی اشک بریزی که چهارده سال گوشه ی زندان بود،باب الحوائجِ این آقا،خوب جایی اومدید، بعضی هاتون گرفتاری دارید،مریض دارید، امشب شبِ آقا موسی بن جعفرِ، بخواهید از آقا...نَفَسِ موسی بن جعفر،نگاهش نه،نَفَسِش فقط آدم رو عوض میکنه، زنِ بدکاره ای رو توی زندان آقا وارد کردن برای اذیتِ آقا، نَفَسِ موسی بن جعفر عوضش کرد، اومدن نگاه کنن ببینن چیکار کرده،آقا رو اذیت و آزار داده یا نه، دیدن اون زنِ بدکاره پشت سر آقا روی خاک افتاده، هی داره استغفار میکنه،العفو،العفو،سیدی،سیدی...* آغوشِ مرگ سخت گرفته به بر مرا کُنج قفس نمانده، جز این مُشتِ پَر مرا در قتلگاهِ قهر سیاه چال،روز وشب دیگر تفاوتی نکند در نظر مرا در آرزویِ دیدنِ معصومه بیقرار * خانوم جان! تسلیت عرض میکنیم...چهارده سال هرموقع برایِ حضرت معصومه سلام الله علیها خواستگار اومد،فرمود: من پدرم گوشه ی زندانِ،چطور میتونم خواستگار قبول کنم؟ وقتی خبری از بابایِ غریبم ندارم...* در آرزویِ دیدنِ معصومه بیقرار کرده فراقِ رویِ رضا، خون جگر مرا پایِ نسیم را هم از اینجا بریده اند تا ازمدینه کس نرساند خبر مرا * السَّاقِ الْمَرْضُوضِ بِحَلَقِ الْقُیُود...* زنجیرهای سنگین و محکم چه بی امان مجروح کرده اند زپا تا به سر مرا *میخوای بفهمی غل و زنجیر با موسی بن جعفر چه کرده؟ وقتی روایات رو می بینی،زین العابدین این مسیر کوتاه از کربلا تا شام... زیاد که طول نکشید...میگه:اومدم خدمت حضرت،گفتم:آقا جان! میتونم کمکی بهتون بکنم؟ فرمود: یه مقداری این زنجیرهارو کنار بزن،کنار زدم،دیدم تمام پا مجروحِ...حالا حساب کن،چهارده سال از این غل و زنجیر به آقا موسی بن جعفر زدن...* وقتی نفس به سینه ی من تیر میکِشد ای مرگ پس به دیدن مادر ببر مرا از ساقِ پا شده جگرم تکه تکه تر غم دل شکسته،داغ شکسته کمر مرا زهرم خورانده است به ضربِ زور با دست بسته سِندی بیدادگر مرا تا هر زمان که خسته نگشته به قصد کُشت با تازیانه میزند آن بد سیَّر مرا *سخت تر از تازیانه ها و غل و زنجیر اینه...* چه میکِشم زبد دهنی های این یهود آزار میدهد بخدا آنقدر مرا افطارِ روزه داریِ من ضربِ سیلی است با نیش خند میزند او نیشتر مرا تسکین نمی دهد کفن و دسته های گُل دردی که داغ نعل زده بر جگر مرا https://eitaa.com/fazlll دیوان اشعار مذهبی محمد اسماعیل فضل الهی
بسم الله الرحمن الرحیم فاطمه! ای دختر پاک پیمبر بر در، زندان هـارون، گل بیاور! از پی آزادی موسی‌بن‌جعفر وامصیبت وامصیبت وامصیبت یوسف زنـدانی‌ات گردیـده آزاده نور عینت کشتـه در حبس بغداد بی‌کس و تنها و مظلومانه جان داد وامصیبت وامصیبت وامصیبت مانــده آثـار شکنجـه بـر تن او مانده زخـم سلسلـه بر گردن او خون دل بودی روان بر دامن او وامصیبت وامصیبت وامصیبت اجر و پاداش رسالت این چنین بود سلسله بـر گردن مولای دین بود این همان میراث زین‌العابدین بود وامصیبت وامصیبت وامصیبت آسمان! زین غصه خاک غم به سر کن حضرت معصومه! رخت غم به بر کن دخـت زهـرا! گریـه بـر حال پدر کن وامصیبت وامصیبت وامصیبت خنده بادا تا صف محشـر حرامم بلکه اشک از دیدگان ریزد مدامم تختـۀ در گشتـه تابـوت امـامم وامصیبت وامصیبت وامصیبت خیزم و سوی خراسـان ره بپویم دامن خود را ز اشک غم بشویم تسلیت بـر ضـامن آهـو بگویم وامصیبت وامصیبت وامصیبت ✍ 🏷 در دیوان اشعار مذهبی محمد اسماعیل فضل الهی مشهد الرضاعلیه السلام https://eitaa.com/fazlll
به‌مناسبت اقرار کن بلندی این اقتدار را این انقلاب مستمر ریشه‌دار را باید به تنگ‌چشمی دشمن نشانه رفت فرّ و شکوه این همه نقش و نگار را مرگا به ما اگر که به ضحاک وانهیم این سرزمین رستم و اسفندیار را بهمن اگر چه سرد؛ ولی نیمه‌های آن حس می‌کنم طراوت فصل بهار را روزی که چشم ظلمت شب روشنا گرفت روزی که داد خاتمه شب‌های تار را در موجی از کدورت و در اوجی از غبار دیدند آن زلالیِ آیینه‌وار را هرسال یاد و خاطره‌ات زنده می‌شود قلبی تپنده‌تر شده‌ای روزگار را ✍ دیوان اشعار مذهبی انقلابی: استادمحمد اسماعیل فضل الهی مشهد الرضاعلیه السلامhttps://eitaa.com/fazlll
دهه_فجری_دگر_اثری_از_محمد_اسماعیل_فضل_الهی.mp3
11.71M
دههٔ فجر(شعروآوا) ازمحمد اسماعیل فضل الهی https://eitaa.com/fazlll دیوان فضل
آتش زده به جان همه اصغر رباب مي سوخت در بيان غمش حنجر رباب در زير آفتاب فقط گريه ميكند بيزار بوده است ز سايه سر رباب لب تشنه رفت اصغر او زير تيغ تير حرف از عطش كسي نزند محضر رباب شايد اگر كه حرمله در كربلا نبود اصغر برای او شده بود اكبر رباب هي لحظه هاي دفن علي را مرور كرد شد نبش قبر داغ دل ديگر رباب مي گفت و مي گريست كه آن ساربان پست مي برد كاش جاي تو انگشتر رباب راس پسر كنار پدر بود بين تشت چوب از يزيد خورد سر دلبر رباب... بمناسبت یادواره حضرت رباب درختم ماه رجب https://eitaa.com/fazlll
50201_1398112152816_480654.mp3
549K
▪️نوحه سنتی شهادت امام کاظم علیه السلام زندان شده نورانی از مـــــاه جمال تو دشمن به غل و زنجیر بسته پروبــال تو دلها از داغ تو گردیده مضطر جانم فدایت یا موسی ابن جعفر یا باب الحوائج موسی ابن جعفر... نور بصر زهــرا از چه شده زنـــــدانی در بند غل و زنجیر آن جلوه ربانی با بغض و کینه میزد بی بهانه دشمن بر پیکر تو تازیـــــانه یا باب الحوائج موسی ابن جعفر... این زهر ستم آخر آتش زده بر جانت زهرا به جنان گرید برحال پریشــانت برلب داری دم آخـــــر نوایی ای رضا ای رضاجانم کجایی یا باب الحوائج موسی ابن جعفر... لب تشنه دم آخر یاد شهدا بودی باذکر حسین جانم در کرببلا بودی در تشییع پیکرت شد جسارت اما نرفتـــــه دخترت اســـارت یا باب الحوائج موسی ابن جعفر... شوری دگر اندازد یاد حرمت در دل ما را بطلب یکشب مارا تو بدان قابل ما زنده از فیـــض نام حسینیم عاشـــق و دلـــداه کاظمیـــــنیم یا باب الحوائج موسی ابن جعفر... ✍رسول میثمی https://eitaa.com/fazlll دیوان اشعار مذهبی محمد اسماعیل فضل الهی