8.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴️مشکلات قوه قضاییه خیلی زیاد است وکار سنگین ولی آیت الله رییسی خوب عمل کرده است.
▪️سردار علیرضا افشار: مشی آیت الله رییسی
بسیار به حضرت آقا نزدیک است.
═══.🍃🇮🇷🕊.════
مسابقه ماه بندگی
ارسال آثار به آیدی:
@asefi6303
مهلت: ۸اردیبهشت ماه
به سه نفر از برندگان جوایزی اهدا میشود.
#مسابقه
#ماه_رمضان
⁉️آیا مداد کشیدن براى خانمهاى روزه دار، در حکم سرمه کشیدن است و مکروه مىباشد؟ بطور کلّى استفاده از لوازم آرایش براى زنان روزه دار چه حکمى دارد؟
📚آیت الله مکارم شیرازی
✏️ این کار موجب بطلان روزه نیست، ولى بعید نیست که هر چیزى که کار سرمه راکندکراهت داشته باشد.وسایرآرایشهادر صورتى که خفیف باشد اشکالى ندارد.
سوالات بانوان📖
[4/17، 14:15] قاسمی ز: تفسیر جزء۴
[4/17، 14:15] قاسمی ز: آیه۱۱۳
اين آيه وآيه بعد، صفات خوب گروهى از اهل كتاب را بيان مى دارد كه عبارت است از قيام به اطاعت خدا، تلاوت كتاب آسمانى، سجده، امر به معروف و نهى از منكر و سرعت در كارهاى خير. شايد همين اعمال، بيانگر «حبل اللّه» در آيه قبل باشد.
همانگونه كه تلاوت قرآن براى مسلمين به همراه اقامه نماز مورد ستايش الهى است،[1] تلاوت كتب آسمانى، همراه با عبادت و سجده براى اهل كتاب نيزمورد ستايش است. «يتلون... يسجدون»
خداوند در اين آيه به ارزش علم، عمل، تداوم، نشاط و عشق و جهت داشتن اشاره كرده است. با كلمه «يتلون» به علم، با كلمه «يسجدون» به عمل، با عبارت «اناءالليل» به تداوم و با كلمه «قائمة» به عشق و نشاط و با عبارت «آيات اللّه» به جهت اشاره كرده است.
- خوبى وكمال را از هر گروه و طايفه اى كه باشد، بپذيريم و بدان اقرار كنيم. در كنار انتقاد از ديگران، از خوبى هاى آنان غافل نشويم. «من اهل الكتاب امّة قائمة»
- يكى از راههاى جذب و دعوت ديگران، اقرار و اعتراف به كمالاتِ آنان است. «من اهل الكتاب امّة قائمة»
- عبادت، نياز به همّت، جدّيت، عشق و آمادگى دارد. «امّة قائمة»
- تلاوت آيات خدا و سجده هاى شبانه، موجب ستايش خداوندى است. «يتلون آيات اللّه آناء الليل»
- تلاوت آيات الهى وسجده به درگاه او، قيام به امر الهى است. «قائمة يتلون»
- شب و بالاخص سحر، بهترين وقت براى مناجات است. «آناء الليل»
- عالى ترين حالات عبادت، سجده است. «وهم يسجدون»
-----
1) انّ الذين يتلون كتاب اللّه و اقامواالصلوة وانفقوا مما رزقناهم سرّاً و علانية يرجون تجارة لن تبور» فاطر، 29.
[4/17، 14:15] قاسمی ز: آیه۱۲۱
امام صادق علیه السلام فرمود : سبب نزول این آیه، این است كه قریش به قصد جنگ با رسول خدا صلی الله علیه و آله از مكه خارج شدند. پیامبر هم خارج شد و به دنبال مكانی میگشت تا با آنها بجنگد.«۱»
سيمايى از جنگ اُحُد
سال دوّم هجرى، كفّار قريش با دادن هفتاد كشته و هفتاد اسير در جنگ بدر شكست خورده و به مكّه بازگشتند. ابوسفيان گفت: بر كشته ها گريه نكنيد، تا عقده ها خالى نشود و كينه ها باقى بماند. همگى شعارِ انتقام سر دهيد و من نيز تا انتقام نگيرم با همسرم همبستر نخواهم شد.
سال بعد، كفّار مكّه با سه هزار سوار و دو هزار پياده وتجهيزات كامل به قصد جنگ با مسلمين به سوى مدينه حركت كردند. عبّاس عموى پيامبر كه تا آن روز اسلام نياورده بود و در مكّه زندگى مى كرد، به خاطر علاقه ومحبّت زيادى كه به پيامبر داشت، ماجراى حركت وحمله ى كفّار را در نامه اى محرمانه توسّط مردى از قبيله بنى غفّار نزد پيامبر فرستاد. همين كه رسول گرامى اسلام صلى الله عليه وآله از ماجرا با خبر شد، گروهى را از مدينه براى كسب اطلاعات بيشتر به سوى مكّه فرستاد. مأموران در بازگشت، حركت قواى كفّار به سركردگى ابوسفيان را تأييد كردند.
پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله در روز جمعه جلسه اى تشكيل داده و با مسلمانان در اين مورد مشورت فرمودند. در اين جلسه دو نظريّه مطرح شد:
- در مدينه بمانيم ودر كوچه ها سنگر بگيريم تا همه بتوانند به ما كمك كنند.
- از مدينه خارج شده و در بيرون شهر بجنگيم.
نظريّه ى دوّم كه همراه با حماسه و اظهار شجاعت بود، جوانان را جذب و طرفداران بيشترى پيدا كرد و در نتيجه رأى بر آن شد كه از شهر خارج شوند. با اينكه نظر مبارك شخص پيامبر صلى الله عليه وآله ماندن در شهر بود، ولى به احترام احساسات جوانان، از رأى خود صرف نظر كرد. پس پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله همراه يك نفر براى آماده كردن اردوگاه از شهر مدينه خارج شده و محلى را در دامنه كوه اُحد كه شرايط نظامى خوبى داشت، برگزيد. آنگاه پيامبر در خطبه هاى نماز جمعه مردم را از ماجرا مطلع فرموده و پس از نماز با هزار نفر از مهاجرين و انصار رهسپار اردوگاه جنگ شدند. فرمانده اين جنگ شخص رسول خدا صلى الله عليه وآله بودند. حضرت چند پرچم را برافراشتند كه بعضى بدست مهاجرين و بعضى بدست انصار سپرده شد.
حركت از مدينه تا اردوگاه احد پياده بود و رسول خدا صلى الله عليه وآله از اصحاب در طىّ حركت سان مى ديدند وصفوف را منظّم مى فرمودند. پيامبر در بازديد از صفوف، افراد تازه اى را ديده وسؤال فرمودند: شما كيستيد؟ گفتند: ما از يهوديانِ مدينه هستيم كه براى كمك به شما آمده ايم. حضرت با كمى تأمّل فرمودند: براى جنگ با مشرك، از مشرك كمك نمى گيريم. وبه همين دليل از هزار نفر لشگر اسلام سيصد نفر كم شدند. البتّه بعضى گفته اند كه همه ى اين سيصد نفر، يهودى نبودند بلكه مسلمانانى مانند عبداللّه بن اُبىّ هم بودند كه چون حركت مسلمانان با رأى آنان مبنى بر سنگر گرفتن در شهر موافق نشده بود، در ميان راه جدا شدند.[۲]
پيامبرصلى الله عليه وآله نماز صبح را با هفتصد نفر در احد اقامه كردند، و عبداللّه بن جبير را با پنجاه نفر از تيراندازان ماهر، مأمور حف
ظ دهانه ى حسّاس كوه قرار داده و سفارش فرمودند كه هرگز اين منطقه را خالى نكنيد.
ابوسفيان نيز خالدبن وليد را همراه با دويست نفر سرباز مأمور نمود تا هرگاه نگهبانان از دهانه كوه غفلت نمايند، از پشت سر به سپاه اسلام حمله ور شوند.
سرانجام دو لشگر در برابر يكديگر صف آرايى كردند. ابوسفيان به نام بت ها و زنان زيبا، و رسول خدا صلى الله عليه وآله به نام خداوند متعال، سپاه خود را تشويق مى كردند. از لشگر مسلمانان فرياد اللّه اكبر، و از سپاه كفر صداى دُفّ و نى بلند بود.
جنگ كه شروع شد، مسلمانان با يك حمله ى سريع لشگر قريش را درهم شكستند و سپاه كفر پا به فرار گذاشته و مسلمانان آنها را تعقيب نمودند. بعضى از مسلمانان به خيال شكست قطعى كفّار سرگرم جمع آورى غنائم شدند و نگهبانانِ دهانه ى كوه نيز برخلاف سفارشات اكيد رسول الله صلى الله عليه وآله به طمع جمع آورى غنائم، منطقه ى تحت حفاظت خود را رها كردند. در اين هنگام خالدبن وليد با دويست نفر سپاه خود كه در كمين بودند، از فرصت استفاده نموده و از پشت به سپاه اسلام حمله كردند.
ناگهان مسلمانان خود را در محاصره كفّار ديدند. حمزه عموى گرامى پيامبر شهيد شد و جز افراد معدودى كه پروانه وار گرد وجود مبارك رسول الله بودند، بقيه مسلمانان پا به فرار گذاشتند.
در اين جنگ نقش علىّ بن ابى طالب عليهما السلام از همه ى افراد بيشتر بود، به نحوى كه شمشير آن حضرت شكست وپيامبر صلى الله عليه وآله شمشير خود را كه ذوالفقار نام داشت به آن حضرت داد و على عليه السلام از ايشان حفاظت مى كرد. در اين جنگ شصت ضربه و زخم بر پيكر مبارك على عليه السلام وارد شد. امام صادق عليه السلام فرمود: پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله جبرئيل را در ميان زمين و آسمان ديد كه مى گويد: «لا فتى الاّ علىّ لاسَيف الاّ ذوالفقار»
يكى از كفّار مكّه به نام ابن قمعه، سرباز فداكار اسلام مَصعب را به خيال اينكه او پيامبر است، شهيد كرد و فرياد زد: به لات و عزّى سوگند كه محمّد كشته شد. كفّار به شهادت رسول خدا مطمئن شده و راه مكّه را در پيش گرفته و جنگ را رها كردند و عملاً اين شعار به نفع مسلمانان تمام شد. در اين ميان مسلمانان نيز با شنيدن شايعه شهادت رسول خدا با ترس و وحشت پا به فرار گذاشته و بعد از با خبر شدن از زنده بودن پيامبر بازگشته و از آن حضرت عذرخواهى كردند. در اين جنگ هفتاد تن از مسلمانان شهيد و عدّه ى زيادى نيز مجروح شدند.[۳]
- روزهاى حسّاس گذشته را فراموش نكنيم وبه عنوان سند تجربه، بياد آوريم. «و اذ غدوت...»
- در آستانه جنگ بايد از خانواده دل كند. «واذ غدوت من اهلك...»
- برنامه ريزى هاى فنّى، جغرافيايى و طبيعى عمليات نظامى، بايد قبل از حمله ى دشمن صورت گيرد. «واذ غدوت... تبوّى ء»
- فرماندهى جنگ و انتخاب پايگاه ها و مناطق استراتژيك دفاعى، به عهده ى شخص پيامبر و رهبر مسلمانان است. «تبوّى ء المؤمنين مقاعد للقتال»
_____________
۱- تفسیر قمی، ج ۱، ص ۱۱۸.
۲) در كتاب فروغ ابديّت، تأليف حضرت آيت اللّه سبحانى، جلد دوّم، ص 38 و تاريخ پيامبر اسلام، تأليف آقاى دكتر آيتى، ص 285، در اين باره تفاوت هايى ديده مى شود.
۳) تفسير نمونه.
[4/17، 14:15] قاسمی ز: تفسیر جزء۴
[4/17، 14:15] قاسمی ز: آیه۱۱۳
اين آيه وآيه بعد، صفات خوب گروهى از اهل كتاب را بيان مى دارد كه عبارت است از قيام به اطاعت خدا، تلاوت كتاب آسمانى، سجده، امر به معروف و نهى از منكر و سرعت در كارهاى خير. شايد همين اعمال، بيانگر «حبل اللّه» در آيه قبل باشد.
همانگونه كه تلاوت قرآن براى مسلمين به همراه اقامه نماز مورد ستايش الهى است،[1] تلاوت كتب آسمانى، همراه با عبادت و سجده براى اهل كتاب نيزمورد ستايش است. «يتلون... يسجدون»
خداوند در اين آيه به ارزش علم، عمل، تداوم، نشاط و عشق و جهت داشتن اشاره كرده است. با كلمه «يتلون» به علم، با كلمه «يسجدون» به عمل، با عبارت «اناءالليل» به تداوم و با كلمه «قائمة» به عشق و نشاط و با عبارت «آيات اللّه» به جهت اشاره كرده است.
- خوبى وكمال را از هر گروه و طايفه اى كه باشد، بپذيريم و بدان اقرار كنيم. در كنار انتقاد از ديگران، از خوبى هاى آنان غافل نشويم. «من اهل الكتاب امّة قائمة»
- يكى از راههاى جذب و دعوت ديگران، اقرار و اعتراف به كمالاتِ آنان است. «من اهل الكتاب امّة قائمة»
- عبادت، نياز به همّت، جدّيت، عشق و آمادگى دارد. «امّة قائمة»
- تلاوت آيات خدا و سجده هاى شبانه، موجب ستايش خداوندى است. «يتلون آيات اللّه آناء الليل»
- تلاوت آيات الهى وسجده به درگاه او، قيام به امر الهى است. «قائمة يتلون»
- شب و بالاخص سحر، بهترين وقت براى مناجات است. «آناء الليل»
- عالى ترين حالات عبادت، سجده است. «وهم يسجدون»
-----
1) انّ الذين يتلون كتاب اللّه و اقامواالصلوة وانفقوا مما رزقناهم سرّاً و علانية يرجون تجارة لن تبور» فاطر، 29.
[4/17، 14:15] قاسمی ز: آیه۱۲۱
امام صادق علیه السلام فرمود : سبب نزول این آیه، این است كه قریش به قصد جنگ با رسول خدا صلی الله علیه و آله از مكه خارج شدند. پیامبر هم خارج شد و به دنبال مكانی میگشت تا با آنها بجنگد.«۱»
سيمايى از جنگ اُحُد
سال دوّم هجرى، كفّار قريش با دادن هفتاد كشته و هفتاد اسير در جنگ بدر شكست خورده و به مكّه بازگشتند. ابوسفيان گفت: بر كشته ها گريه نكنيد، تا عقده ها خالى نشود و كينه ها باقى بماند. همگى شعارِ انتقام سر دهيد و من نيز تا انتقام نگيرم با همسرم همبستر نخواهم شد.
سال بعد، كفّار مكّه با سه هزار سوار و دو هزار پياده وتجهيزات كامل به قصد جنگ با مسلمين به سوى مدينه حركت كردند. عبّاس عموى پيامبر كه تا آن روز اسلام نياورده بود و در مكّه زندگى مى كرد، به خاطر علاقه ومحبّت زيادى كه به پيامبر داشت، ماجراى حركت وحمله ى كفّار را در نامه اى محرمانه توسّط مردى از قبيله بنى غفّار نزد پيامبر فرستاد. همين كه رسول گرامى اسلام صلى الله عليه وآله از ماجرا با خبر شد، گروهى را از مدينه براى كسب اطلاعات بيشتر به سوى مكّه فرستاد. مأموران در بازگشت، حركت قواى كفّار به سركردگى ابوسفيان را تأييد كردند.
پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله در روز جمعه جلسه اى تشكيل داده و با مسلمانان در اين مورد مشورت فرمودند. در اين جلسه دو نظريّه مطرح شد:
- در مدينه بمانيم ودر كوچه ها سنگر بگيريم تا همه بتوانند به ما كمك كنند.
- از مدينه خارج شده و در بيرون شهر بجنگيم.
نظريّه ى دوّم كه همراه با حماسه و اظهار شجاعت بود، جوانان را جذب و طرفداران بيشترى پيدا كرد و در نتيجه رأى بر آن شد كه از شهر خارج شوند. با اينكه نظر مبارك شخص پيامبر صلى الله عليه وآله ماندن در شهر بود، ولى به احترام احساسات جوانان، از رأى خود صرف نظر كرد. پس پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله همراه يك نفر براى آماده كردن اردوگاه از شهر مدينه خارج شده و محلى را در دامنه كوه اُحد كه شرايط نظامى خوبى داشت، برگزيد. آنگاه پيامبر در خطبه هاى نماز جمعه مردم را از ماجرا مطلع فرموده و پس از نماز با هزار نفر از مهاجرين و انصار رهسپار اردوگاه جنگ شدند. فرمانده اين جنگ شخص رسول خدا صلى الله عليه وآله بودند. حضرت چند پرچم را برافراشتند كه بعضى بدست مهاجرين و بعضى بدست انصار سپرده شد.
حركت از مدينه تا اردوگاه احد پياده بود و رسول خدا صلى الله عليه وآله از اصحاب در طىّ حركت سان مى ديدند وصفوف را منظّم مى فرمودند. پيامبر در بازديد از صفوف، افراد تازه اى را ديده وسؤال فرمودند: شما كيستيد؟ گفتند: ما از يهوديانِ مدينه هستيم كه براى كمك به شما آمده ايم. حضرت با كمى تأمّل فرمودند: براى جنگ با مشرك، از مشرك كمك نمى گيريم. وبه همين دليل از هزار نفر لشگر اسلام سيصد نفر كم شدند. البتّه بعضى گفته اند كه همه ى اين سيصد نفر، يهودى نبودند بلكه مسلمانانى مانند عبداللّه بن اُبىّ هم بودند كه چون حركت مسلمانان با رأى آنان مبنى بر سنگر گرفتن در شهر موافق نشده بود، در ميان راه جدا شدند.[۲]
پيامبرصلى الله عليه وآله نماز صبح را با هفتصد نفر در احد اقامه كردند، و عبداللّه بن جبير را با پنجاه نفر از تيراندازان ماهر، مأمور حف
ظ دهانه ى حسّاس كوه قرار داده و سفارش فرمودند كه هرگز اين منطقه را خالى نكنيد.
ابوسفيان نيز خالدبن وليد را همراه با دويست نفر سرباز مأمور نمود تا هرگاه نگهبانان از دهانه كوه غفلت نمايند، از پشت سر به سپاه اسلام حمله ور شوند.
سرانجام دو لشگر در برابر يكديگر صف آرايى كردند. ابوسفيان به نام بت ها و زنان زيبا، و رسول خدا صلى الله عليه وآله به نام خداوند متعال، سپاه خود را تشويق مى كردند. از لشگر مسلمانان فرياد اللّه اكبر، و از سپاه كفر صداى دُفّ و نى بلند بود.
جنگ كه شروع شد، مسلمانان با يك حمله ى سريع لشگر قريش را درهم شكستند و سپاه كفر پا به فرار گذاشته و مسلمانان آنها را تعقيب نمودند. بعضى از مسلمانان به خيال شكست قطعى كفّار سرگرم جمع آورى غنائم شدند و نگهبانانِ دهانه ى كوه نيز برخلاف سفارشات اكيد رسول الله صلى الله عليه وآله به طمع جمع آورى غنائم، منطقه ى تحت حفاظت خود را رها كردند. در اين هنگام خالدبن وليد با دويست نفر سپاه خود كه در كمين بودند، از فرصت استفاده نموده و از پشت به سپاه اسلام حمله كردند.
ناگهان مسلمانان خود را در محاصره كفّار ديدند. حمزه عموى گرامى پيامبر شهيد شد و جز افراد معدودى كه پروانه وار گرد وجود مبارك رسول الله بودند، بقيه مسلمانان پا به فرار گذاشتند.
در اين جنگ نقش علىّ بن ابى طالب عليهما السلام از همه ى افراد بيشتر بود، به نحوى كه شمشير آن حضرت شكست وپيامبر صلى الله عليه وآله شمشير خود را كه ذوالفقار نام داشت به آن حضرت داد و على عليه السلام از ايشان حفاظت مى كرد. در اين جنگ شصت ضربه و زخم بر پيكر مبارك على عليه السلام وارد شد. امام صادق عليه السلام فرمود: پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله جبرئيل را در ميان زمين و آسمان ديد كه مى گويد: «لا فتى الاّ علىّ لاسَيف الاّ ذوالفقار»
يكى از كفّار مكّه به نام ابن قمعه، سرباز فداكار اسلام مَصعب را به خيال اينكه او پيامبر است، شهيد كرد و فرياد زد: به لات و عزّى سوگند كه محمّد كشته شد. كفّار به شهادت رسول خدا مطمئن شده و راه مكّه را در پيش گرفته و جنگ را رها كردند و عملاً اين شعار به نفع مسلمانان تمام شد. در اين ميان مسلمانان نيز با شنيدن شايعه شهادت رسول خدا با ترس و وحشت پا به فرار گذاشته و بعد از با خبر شدن از زنده بودن پيامبر بازگشته و از آن حضرت عذرخواهى كردند. در اين جنگ هفتاد تن از مسلمانان شهيد و عدّه ى زيادى نيز مجروح شدند.[۳]
- روزهاى حسّاس گذشته را فراموش نكنيم وبه عنوان سند تجربه، بياد آوريم. «و اذ غدوت...»
- در آستانه جنگ بايد از خانواده دل كند. «واذ غدوت من اهلك...»
- برنامه ريزى هاى فنّى، جغرافيايى و طبيعى عمليات نظامى، بايد قبل از حمله ى دشمن صورت گيرد. «واذ غدوت... تبوّى ء»
- فرماندهى جنگ و انتخاب پايگاه ها و مناطق استراتژيك دفاعى، به عهده ى شخص پيامبر و رهبر مسلمانان است. «تبوّى ء المؤمنين مقاعد للقتال»
_____________
۱- تفسیر قمی، ج ۱، ص ۱۱۸.
۲) در كتاب فروغ ابديّت، تأليف حضرت آيت اللّه سبحانى، جلد دوّم، ص 38 و تاريخ پيامبر اسلام، تأليف آقاى دكتر آيتى، ص 285، در اين باره تفاوت هايى ديده مى شود.
۳) تفسير نمونه.
آیه۱۲۱
امام صادق علیه السلام فرمود : سبب نزول این آیه، این است كه قریش به قصد جنگ با رسول خدا صلی الله علیه و آله از مكه خارج شدند. پیامبر هم خارج شد و به دنبال مكانی میگشت تا با آنها بجنگد.«۱»
سيمايى از جنگ اُحُد
سال دوّم هجرى، كفّار قريش با دادن هفتاد كشته و هفتاد اسير در جنگ بدر شكست خورده و به مكّه بازگشتند. ابوسفيان گفت: بر كشته ها گريه نكنيد، تا عقده ها خالى نشود و كينه ها باقى بماند. همگى شعارِ انتقام سر دهيد و من نيز تا انتقام نگيرم با همسرم همبستر نخواهم شد.
سال بعد، كفّار مكّه با سه هزار سوار و دو هزار پياده وتجهيزات كامل به قصد جنگ با مسلمين به سوى مدينه حركت كردند. عبّاس عموى پيامبر كه تا آن روز اسلام نياورده بود و در مكّه زندگى مى كرد، به خاطر علاقه ومحبّت زيادى كه به پيامبر داشت، ماجراى حركت وحمله ى كفّار را در نامه اى محرمانه توسّط مردى از قبيله بنى غفّار نزد پيامبر فرستاد. همين كه رسول گرامى اسلام صلى الله عليه وآله از ماجرا با خبر شد، گروهى را از مدينه براى كسب اطلاعات بيشتر به سوى مكّه فرستاد. مأموران در بازگشت، حركت قواى كفّار به سركردگى ابوسفيان را تأييد كردند.
پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله در روز جمعه جلسه اى تشكيل داده و با مسلمانان در اين مورد مشورت فرمودند. در اين جلسه دو نظريّه مطرح شد:
- در مدينه بمانيم ودر كوچه ها سنگر بگيريم تا همه بتوانند به ما كمك كنند.
- از مدينه خارج شده و در بيرون شهر بجنگيم.
نظريّه ى دوّم كه همراه با حماسه و اظهار شجاعت بود، جوانان را جذب و طرفداران بيشترى پيدا كرد و در نتيجه رأى بر آن شد كه از شهر خارج شوند. با اينكه نظر مبارك شخص پيامبر صلى الله عليه وآله ماندن در شهر بود، ولى به احترام احساسات جوانان، از رأى خود صرف نظر كرد. پس پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله همراه يك نفر براى آماده كردن اردوگاه از شهر مدينه خارج شده و محلى را در دامنه كوه اُحد كه شرايط نظامى خوبى داشت، برگزيد. آنگاه پيامبر در خطبه هاى نماز جمعه مردم را از ماجرا مطلع فرموده و پس از نماز با هزار نفر از مهاجرين و انصار رهسپار اردوگاه جنگ شدند. فرمانده اين جنگ شخص رسول خدا صلى الله عليه وآله بودند. حضرت چند پرچم را برافراشتند كه بعضى بدست مهاجرين و بعضى بدست انصار سپرده شد.
حركت از مدينه تا اردوگاه احد پياده بود و رسول خدا صلى الله عليه وآله از اصحاب در طىّ حركت سان مى ديدند وصفوف را منظّم مى فرمودند. پيامبر در بازديد از صفوف، افراد تازه اى را ديده وسؤال فرمودند: شما كيستيد؟ گفتند: ما از يهوديانِ مدينه هستيم كه براى كمك به شما آمده ايم. حضرت با كمى تأمّل فرمودند: براى جنگ با مشرك، از مشرك كمك نمى گيريم. وبه همين دليل از هزار نفر لشگر اسلام سيصد نفر كم شدند. البتّه بعضى گفته اند كه همه ى اين سيصد نفر، يهودى نبودند بلكه مسلمانانى مانند عبداللّه بن اُبىّ هم بودند كه چون حركت مسلمانان با رأى آنان مبنى بر سنگر گرفتن در شهر موافق نشده بود، در ميان راه جدا شدند.[۲]
پيامبرصلى الله عليه وآله نماز صبح را با هفتصد نفر در احد اقامه كردند، و عبداللّه بن جبير را با پنجاه نفر از تيراندازان ماهر، مأمور حفظ دهانه ى حسّاس كوه قرار داده و سفارش فرمودند كه هرگز اين منطقه را خالى نكنيد.
ابوسفيان نيز خالدبن وليد را همراه با دويست نفر سرباز مأمور نمود تا هرگاه نگهبانان از دهانه كوه غفلت نمايند، از پشت سر به سپاه اسلام حمله ور شوند.
سرانجام دو لشگر در برابر يكديگر صف آرايى كردند. ابوسفيان به نام بت ها و زنان زيبا، و رسول خدا صلى الله عليه وآله به نام خداوند متعال، سپاه خود را تشويق مى كردند. از لشگر مسلمانان فرياد اللّه اكبر، و از سپاه كفر صداى دُفّ و نى بلند بود.
جنگ كه شروع شد، مسلمانان با يك حمله ى سريع لشگر قريش را درهم شكستند و سپاه كفر پا به فرار گذاشته و مسلمانان آنها را تعقيب نمودند. بعضى از مسلمانان به خيال شكست قطعى كفّار سرگرم جمع آورى غنائم شدند و نگهبانانِ دهانه ى كوه نيز برخلاف سفارشات اكيد رسول الله صلى الله عليه وآله به طمع جمع آورى غنائم، منطقه ى تحت حفاظت خود را رها كردند. در اين هنگام خالدبن وليد با دويست نفر سپاه خود كه در كمين بودند، از فرصت استفاده نموده و از پشت به سپاه اسلام حمله كردند.
ناگهان مسلمانان خود را در محاصره كفّار ديدند. حمزه عموى گرامى پيامبر شهيد شد و جز افراد معدودى كه پروانه وار گرد وجود مبارك رسول الله بودند، بقيه مسلمانان پا به فرار گذاشتند.
در اين جنگ نقش علىّ بن ابى طالب عليهما السلام از همه ى افراد بيشتر بود، به نحوى كه شمشير آن حضرت شكست وپيامبر صلى الله عليه وآله شمشير خود را كه ذوالفقار نام داشت به آن حضرت داد و على عليه السلام از ايشان حفاظت مى كرد. در اين جنگ شصت ضربه و زخم بر پيكر مبارك على عليه السلام وارد شد. امام صادق عليه السلام فرمود: پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله
آیه۱۳۳
گروهى از دانشمندان اسلامى، عقيده دارند كه بهشت و دوزخ هم اكنون وجود دارند و يكى از دلايل آنان همين آيات «اُعدّت للمتّقين» يا «اُعدّت للكافرين» است.
آمرزش گناه، كار الهى است و مراد از سرعت به سوى مغفرت، سرعت به سوى كارى است كه مغفرت را بدنبال داشته باشد.
در اين آيه، كلمه ى «عَرض» به معناى وسعت است، نه كلمه اى در برابر طول.
حضرت على عليه السلام در تفسير اين آيه فرمودند: «سارِعُوا الى اداء الفَرائِض» به انجام تكاليف الهى سرعت كنيد.[1]
- سرعت در كار خير، ارزش آن را بالا مى برد. «سارعوا»
- اوّل بخشيده شدن، سپس بهشت رفتن. «مغفرة... جنّة»
- آمرزش گناه مردم، از شئون ربوبيّت الهى است. «مغفرة من ربّكم»
- سرعت در توبه، لازم است. «سارعوا الى مغفرة»
- لازمه ى سرعت به سوى بهشت متّقين، قرار گرفتن در زمره ى متّقين است. «جنّة... اُعدّت للمتقين»
-----
1) تفسير مجمع البيان.
آیه۲۰۰
*یعقوب سراج گفت: به امام صادق علیه السلام گفتم: آیا زمین از عالم زندهای كه مردم در حلال و حرامشان به او مراجعه كنند، خالی میشود؟ گفت: نه، ای ابا یوسف! و این چیزی است كه در كتاب خدای عز و جل آمده است آن جا كه میفرماید: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اصْبِرُواْ وَصَابِرُواْ وَرَابِطُواْ» [ای كسانی كه ایمان آوردهاید! صبر كنید و ایستادگی ورزید و مرزها را نگهبانی كنید] در راه دینتان صبر پیشه كنید و در برابر دشمنانتان پایدار باشید و امامتان را در آن چه كه به شما امر میكند و بر شما واجب میشمارد، همراهی كنید.«۱»
اين آيه، صبر در برابر انواع حوادث و مصائب را توصيه مى كند؛
در مرحله ى اوّل در برابر ناگوارى هاى شخصى و هوسها صبر كنيد. «اصبروا»
در مرحله ى دوّم در برابر فشارهاى كفّار، مقاومت بيشتر كنيد. «صابروا»
در مرحله ى سوّم در حفظ مرزهاى جغرافيايى از هجوم دشمن، حفظ مرزهاى اعتقادى و فكرى، از طريق مباحثات علمى و حفظ مرز دلها، از هجوم وسوسه ها بكوشيد. «رابطوا»
كلمه ى «رابطوا» از ريشه ى «رباط» به معناى بستن چيزى در مكانى است. به كاروانسرا نيز به اين دليل رُباط مى گويند كه كاروان ها در آنجا اتراق كرده و مال التجاره و اسب و شترها را در آنجا نگه مى دارند. همچنين به قلبى كه محكم و بسته به لطف خدا باشد، رُباط گفته مى شود. كلماتِ «ارتباط»، «مربوط» و «رباط» ريشه ى واحدى دارند.
در روايات، «رابطوا» به معناى انتظار اقامه ى نماز آمده است.[2] گويا مسلمانان دل و جان خود را با پيوندى كه در نماز ايجاد مى كنند، محكم مى سازند.
امام صادق عليه السلام فرمود:
«اصبروا على الفرائض» در برابر واجبات صبر كنيد.
«صابروا على المصائب» در برابر مشكلات صبر كنيد.
«ورابطوا على الائمّه» از پيشوايان خود دفاع كنيد.[۳]
رسول خداصلى الله عليه وآله فرمودند: «اصبروا على الصَلَوات الخمس وصابروا على قتال عدوّكم بالسيف ورابطوا فى سبيل اللَّه لعلّكم تفلحون» بر نمازهاى شبانه روزى پايدارى كنيد ودر جهاد با دشمن، فعّال ودر راه خدا با يكديگر هماهنگ باشيد تا رستگار شويد.
[۴]
- در سايه ى ايمان، به كمالات مى رسيد. «يا ايها الّذين امنوا اصبروا و صابروا...»
- تا در مشكلات فردى صابر نباشيد، نمى توانيد در برابر دشمنان دين مقاومت كنيد. ابتدا «اصبروا» سپس «صابروا»
- از ديگران عقب نمانيد، اگر كفّار در كفر خود مقاومت مى كنند، كشته مى دهند و مال خرج مى كنند، شما نيز در راه خدا با جان و مال پايدارى كنيد. «صابروا»
- مسلمانان بايد مشكلات يكديگر را تحمل كنند، و يكديگر را به صبر سفارش كنند. «صابروا»
- اسلام، دين ارتباط است. ارتباط با مردم، خدا و پيامبران. «رابطوا»
- صبر و مصابره و مرابطه بايد جهت دار باشد و در مسير تقوى و رضاى الهى قرار گيرد، وگرنه كفّار هم اين امور را دارند. «صابروا و رابطوا واتقوااللَّه»
- اسلام دين جامعى است، صبر و تقوى در كنار توجّه به مرزها بيان شده است. «اصبروا... رابطوا»
- تقوى، مرتبه اى بالاتر از ايمان است. «امنوا... واتقوا»
- صبر، زمينه ى رسيدن به سعادت و پيروزى است. «لعلّكم تفلحون»
-----
۱- مختصر بصائر الدرجات، ص ۸.
۲) تفسير مجمع البيان.
۳) كافى، ج 2، ص 81.
۴) درّالمنثور، ج 2، ص 418.
[4/17، 14:15] قاسمی ز: سوره نساء
[4/17، 14:15] قاسمی ز: آیه۶
عبدالله بن سنان نقل میكند كه من در جلسه ای حاضر بودم كه از امام صادق علیه السلام در مورد قیّم یتیمان و حق او در خرید و فروش چیزهایی كه به صلاح یتیمان است، پرسیده شد و این كه آیا قیّم میتواند از اموال آنان استفاده كند؟ حضرت فرمود: اگر به نیكی از اموال آنان به شكلی مناسب استفاده كند، اشكالی ندارد؛ همان گونه كه خداوند متعال در قرآن كریم میفرماید: «وَابْتَلُواْ الْیَتَامَی حَتَّیَ إِذَا بَلَغُواْ النِّكَاحَ فَإِنْ آنَسْتُم مِّنْهُمْ رُشْدًا فَادْفَعواْ إِلَیْهِمْ أَمْوَالَهُمْ وَلاَ تَأْكُلُوهَا إِسْرَافًا وَبِدَارًا أَن یَكْبَرُواْ وَمَن كَانَ غَنِیًّا فَلْیَسْتَعفِفْ وَمَن كَانَ فَقِیرًا فَلْیَأْكُلْ بِالْمَعرُوفِ» [و یتیمان را بیازمایید تا وقتی به (سن) زناشویی برسند پس اگر در ایشان رشد(فكری) یافتید، اموالشان را به آنان رد كنید و آن را (از بیم آن كه مبادا) بزرگ شوند به اسراف و شتاب مخورید و آن كس كه توانگر است باید (از گرفتن اجرت سرپرستی) خودداری ورزد و هر كس تهیدست است، باید مطابق عرف (از آن) بخورد] منظور از آن، غذا میباشد و منظور در «فلیاكل بالمعروف» وصی آنان یا قیم بر اموال آنان یا كسی كه باعث اصلاح امورشان میشود، است.«۱»
آيين نامه ى پرداخت اموال يتميان
- يتيمان را پيش از بلوغ، از نظر رشد اقتصادى، آزمايش كرده و با كارآموزى و ياددادن روش دادوستد انان را رشد دهيد. «وابتلوا اليتامى...»
- يتيم، زير نظر ولىّ خود، حقّ تصرّف در مال خود را دارد. لازمه ى عمل به «وابتلوا»، آن است كه يتيم زير نظر ولىّ خود تصرّف كند، تا آزمايش شود.
- براى در اختيار داشتن سرمايه، علاوه بر بلوغ جنسى، بلوغ اقتصادى و اجتماعى هم لازم است. «اذابلغوالنكاح فان آنستم منهم رشداً»
امام صادق عليه السلام فرمودند: مراد از «آنستم رشدا» اين است كه بتواتند مال خود را حفظ كند.[۲]
- در سپردن اموال يتيم به او، حدس و گمان كافى نيست. بايد اطمينان به رشد داشته باشيد. «آنستم منهم رشداً»
- مالكيّت، همواره همراه با جواز تصرّف نيست. يتيم مالك هست، امّا تا رشد نيابد، حقّ تصرّف ندارد. «فَان انستم منهم رُشداً»
- افراد متمكّن، خدمات اجتماعى را بدون چشمداشت انجام دهند. «من كان غنياً فليستعفف»
- در گرفتن حقّ الزّحمه، حدّ متعارف را در نظر بگيريد. «فليأكل بالمعروف»
امام صادق عليه السلام فرمودند: مراد از «فلياكل بالمعروف» به مقدارى است كه شكم خود را سير كند.[۳]
- هم اموال يتميان را حفظ كنيد، هم با شاهد گرفتن و جلوگيرى از اختلافات و تهمت هاى آينده، آبروى خود را حفظ كنيد. «فاشهدواعليهم»
- گواهى مردم، براى حفظ عزّت دنياست و گواهى خدا براى عزّت آخرت. «وكفى باللّه حسيباً»
- گواه گرفتن در جامعه، نزاع را خاتمه مى دهد، ولى حساب قيامت همچنان پابرجاست. «وكفى باللّه حسيباً»
-----
۱) تهذیب، ج ۹، ص ۲۴۴، ح ۹۴۹.
۲) من لايحضره الفقيه، ج 4، ص 223.
۳) كافى، ج 5، ص 130.