سفر
اسبها آمادهی حرکت بودند. مرد بلندقدی بچهها را صدا زد. رقیه و دوستانش جلو دویدند. مرد گفت:«بچهها کم کم میخواهیم حرکت کنیم. بزرگترها مواظب کوچکترها باشند. از بزرگترهایتان دور نشوید»
رقیه از دوستانش جدا شد. به طرف عمه زینب دوید. کنار عمه ایستاد.
عمه با مهربانی لباس خاکی رقیه را تکاند و گفت:«زیاد دور نشو میخواهیم حرکت کنیم» رقیه سری تکان داد و گفت:«چشم میروم پیش عموعباس»
عمه زینب لبخند زد. رقیه خودش را به عموعباس رساند. عموعباس رقیه را بغل کرد و بوسید. رقیه خندید. دست روی ریش عموعباس کشید و گفت:«عموجان میشود پشتتان سوار شوم؟»
عموعباس رقیه را به سینه فشرد و گفت:«چرا نمیشود دردانهی عمو»
رقیه را روی دوش گذاشت. رقیه به اطراف نگاه کرد و گفت:«از اینجا همه چیز را میبینم» به اسب سفیدی که جلوتر از همهی اسبها ایستاده بود اشاره کرد و گفت:«ذوالجناح آنجاست، اسب خوشگل بابا»
عموعباس به ذوالجناح نگاه کرد و پرسید:«دیگر چه میبینی؟»
رقیه سرچرخاند و گفت:«باباحسین جانم، او کمی آنطرفتر ایستاده، دارد با عموعبدالله صحبت میکند»
عموعباس رقیه را از روی دوشش پایین آورد و روی شتری گذاشت و گفت:«شتر سواری دوست داری رقیه جان؟»
رقیه ریز خندید:«بله خیلی، فقط باید خودتان هم باشید من تنهایی سوار شتر شدن را دوست ندارم»
عموعباس لبخند زد و جواب داد:«نور چشمم منکه تورا تنها رها نمیکنم»
رقیه به آسمان نگاه کرد. نورخورشید چشمش را اذیت میکرد. دستش را جلوی پیشانیاش گذاشت. لبهای کوچکش خشک شده بود. رو به عموعباس کرد و گفت:«عموجان من تشنهام، آب میخواهم»
عموعباس، رقیه را از روی شتر پایین آورد و گفت:«همینجا بمان تا برایت آب بیاورم عزیزدلم» او را به پسرعمو سپرد و گفت:«حواست به رقیه جانم باشد زود برمیگردم»
عمو که رفت رقیه علیاکبر را دید. به طرفش دوید. علیاکبر بلند گفت:«ندو نازنینم زمین میخوری، اینجا بیابان است، زمین پر از تیغ است»
رقیه قدمهایش را کند کرد. به داداش علیاکبر که رسید لبهایش را غنچه کرد و پیشانی او را بوسید. علیاکبر موهای رقیه را از روی پیشانیاش کنار زد. او را روی پایش نشاند و گفت:«رقیه جانم چشمان قشنگت را ببند دستانت را جلو بیاور»
رقیه این بازی داداش علیاکبر را خیلی دوست داشت. چشمانش را بست دستان کوچکش را جلو آورد. علیاکبر سه تا گردو توی دستان رقیه گذاشت. رقیه با چشمانی که برق میزد به گردوها نگاه کرد. علیاکبر لبخند زد و گفت:«هروقت حوصلهات سر رفت با دوستانت گردو بازی کن» رقیه از روی پای
علیاکبر بلند شد و گفت:«دستتان درد نکند داداش علیاکبر جانم»
صدای گریهی علیاصغر بلند شده بود. رقیه تا صدای او را شنید گفت:«داداش علیاصغر جانم بیدار شد» دوید. علیاکبر صدا زد:«ارام برو جان برادر زمین میخوری اینجا بیابان است، زمین پر از تیغ است»
رقیه آرامتر رفت. کنار گهوارهی علیاصغر نشست. آرام صدایش زد:«داداشی داداشی گریه نکن، نازی نازی» علیاصغر با صدای رقیه آرام شد. رقیه دستان کوچکش را روی صورت گذاشت. دستانش را برداشت و گفت:«سلام» علیاصغر خندید. رقیه صورت علیاصغر را بوسید. او بازی با علیاصغر را خیلی دوست داشت.
عموعباس با ظرف آب برگشت. رقیه را ندید. از پسرعمو سوال کرد:«رقیه جانم کجاست؟»
پسرعمو، علیاکبر را نشان داد و گفت:«رفت پیش برادرش»
عموعباس به طرف علیاکبر دوید. رقیه را ندید پرسید:«رقیه جانم کجاست؟»
علیاکبر به احترام عمو بلند شد جلو رفت:«نگران نباشید پیش علیاصغر است»
عموعباس دست تکان داد و به طرف گهوارهی علیاصغر دوید. رقیه آنجا هم نبود!
همبازی رقیه داشت با چند دانه گردو بازی میکرد. عموعباس جلو رفت پرسید:«تو رقیه را ندیدی؟» دخترک جواب داد :«رقیه آنجاست» و با دست ذوالجناح را نشان داد. کمی دورتر رقیه توی بغل بابا حسین خوابیده بود.
🌸🍂🍃🌸
@fdsfhjk
🌱بخوان دعای فرج دعا اثر دارد
🌱دعاکبوتر عشق است و بالوپر دارد
🌼شبی دیگر از شبهای عشق وانتظار...با مولا هستیم ان شاءالله تا ظهور حضرتش...دعای فرج میخوانیم همه بهنیابت از اهلبیت و شهدا🤲
خدایا به حق عمه سادات حضرت زینب کبری سلام الله علیها فرج مولامون رو برسون 🤲
┄┅─✵❤️✵
@fdsfhjk
┄┅─✵❤️✵─┅┄
سی و پنجمین
روزاز چݪھ زیاࢪت عاشوࢪا✨
به نیابـت از#شهیدمحمدرضا_دهقان_امیری 🌷
و #شهیدمهدی_بختیاری 🌷
اݪتماس دعاۍ فرج♥️🌱
#سـلام_امـام_زمـانم🌸☘.
💓 مولاے مهربان و تو اے عشق من سلام
🌿عجل ولیڪ الفرج آقاے من سلام
💓در ندبہهاے جمعہ تو را جستجو ڪنم
🌿زیباترین بهانہ دنیاے من سلام
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج🌸☘
...💚 @fdsfhjk
هدایت شده از سخنرانی ها/حجت الاسلام غفاری
امتحان الهي 64.MP3
18.58M
حجت الاسلام والمسلمین علی صالح غفاری/موضوع:10ایه قرآن درباره ازمایش الهی:مکان تبلیغ:سیستان وبلوچستان :جلسه 293}
@eslam20
💑 درمورد مشکلات محل کار با همسـرتان صحبت کنید
🔸گاهی برخی از مشکلاتِ قابل بیانِ محل کار را با خانمتان در میان بگذارید تا به شما مشورت دهد.
🔸مهم این است که حس کند او را حساب کردهاید و این در افزایش مهر و علاقه او به شما مــوثر است.
🔸گاهی اینکار برخی از دلخوریهای همسر نسبت به شـوهــر را از بین میبرد.
✅@fdsfhjk
💑 اجازه ندهید دلخوری هایتان ادامه دار شود
🔸وقتی بحثتون میشه و دلخوری پیش میاد اجازه نديد دلخوری به روز بعد بکشه، از دلش دربیاريد و بی تفاوت نخوابيد.
🔸این حس بی تفاوتی از تلخ ترین حس هایی است که روان همسرتون رو آزار میده. همون شب در موردش حرف بزنين و روز بعدتونو با شادی و رضایت از هم شروع کنين وگرنه روزی که با ناراحتی از شب قبل شروع بشه، هدر میره.
✅ @fdsfhjk
.
🔴ساختمان فوق لاکچری "سلام" به دستور رئیس جمهور پلمپ شد
🔹ساختمان فوق لاکچری "سلام" که در روزهای آخر دولت تدبیر و امید برای استفاده ی حسن روحانی بعنوان دفتر کار رییس جمهور سابق آماده و تجهیز شده بود، دیروز پلمپ شد.
🔸این گزارش حاکی است : حدود یک سال پیش بود که از ورود پیروز حناچی شهردار تهران به جلسات هیات دولت به دلیل ممانعت او از ساخت یک طبقه اضافی از ملکی در جماران - خیابان یاسر - که متعلق به نهاد ریاست جمهوری است و ظاهراً این اقدام قانونی شهردار تهران به مذاق آقای روحانی خوش نیامده بود که دیگر حناچی را به جلسات هفتگی دولت راه نداد و حناچی هم شهردار منطقه یک را عزل و به خاطر ادامه ساخت یک طبقه اضافی این ساختمان مصوبه ای در هییت دولت مطرح و سطح ساخت کل منطقه را یک طبقه افزایش دادند که اعتراضاتی را برانگیخت و تا حدودی هم رسانه ای شد.
🔹 ولی به هرحال ساخت ساختمان مذکور با هر ترفندی بود، به اتمام رسید و با بهترین مصالح و اسباب اداری برای رییس جمهور بازنشسته تجهیز و آماده ی تحویل شد. به نحوی که در یکی از طبقات استخر بسیار لاکچری و مجهز قرار دارد و طبقات دیگر به کتابخانه و نمازخانه و دفتر کار و اتاق جلسات روحانی اختصاص دارد که با لوکس ترین اسباب اداری و صنایع چوبی تجهیز گردیده و به نام ساختمان "سلام" معروف شده است.
🔸پروژه ی ساخت ساختمان "سلام" با بودجه ی ویژه، زمانی تمام شده که حسن روحانی به همراه تیم خود بتوانند در کمال آرامش، در ملک دولتی جماران و با تنخواه اداری و نیروهای انسانی که کادر نهاد ریاست جمهوری هستند در این ساختمان با بودجه ی چند صد میلیاردی که برای این ملک هزینه شده، دوران بازنشستگی را سپری کنند .
🔹سوال اینجاست که وقتی در این اوضاع بد اقتصادی و مالی که دولت دم از کسری بودجه و نبود منابع جهت پرداخت یارانه می زند، چگونه آقای روحانی با پول بیت المال و در زمین دولت که هماکنون شاید بالغ بر چند صد میلیار فقط قیمت ملک آن که در بهترین منطقه تهران است، می تواند نماز بخواند؟
🔸 گفته می شود مبلغی که صرف هزینه ساخت و ساز ساختمان سلام شده، در اسناد حساب و کتابهای مالی نهاد در اسناد پرداخت، وجود نداشته و به گفته منابع آگاه توسط پیمانکاران مسکن و شهرسازی ساخته شده است.
🔹این در حالی است که اصولاً اختصاص ساختمانی با این ابعاد و کیفیت به مدیران عالی دولت سابق برای تجمع و فعالیت سیاسی تحت هر عنوان از قبیل دولت سایه و ... در هیچیک از دولتهای گذشته سابقه نداشته است.
🍃🌹ـــــــــــــــــــــــــ
صـراط
@fdsfhjk
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴صحبتهای رهبرانقلاب در مورد "محمد مخبر" و آخرین اقدامی که او انجام داده میتواند خط کش خوبی برای عملکرد دو دهه او و همچنین جایگاه آینده "مخبر" باشد.
اگر دست به نقد میشویم، نقاط قوت و برجسته مسئولان را با هم ببینیم.
✍️Ali Gholhaki
═══.🍃🇮🇷🕊.════
@fdsfhjk
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زیبا کلام گفته بود:من کیف میکنم وقتی ایران در کشتی و فوتبال و... میبازه!
⛔️ازتفکر غربگرایانه نباید چیزی غیر این توقع داشت
نظام "جمهوری اسلامی ایران" حدود40سال به دست ایشان وهمفکرانشان بوده
یعنی هر دستاوردی آقایان" کد خدا پرست" را ناراحت می کرده حتی در زمینه های ورزشی', حالا چه برسد به تکنولوژی و علم
میدانید چرا❓ چون "کدخدا" ناراحت می شده
این جماعت ملاک "میکنم" و'"بغض"شان آمریکاست نه خدا‼️
اینان مصداق "اولیاء هم الطاغوت" اند
✍ #مهاجر
═══@fdsfhjk🍃🇮🇷🕊.════
🌷#حجاب در وصیت نامه #شهدا :
⚠️خواهرم، نگذار به اسم #آزادی پوشش را از تو بگیرند‼️
✨انس با قرآن، توسل به ائمه اطهار (ع)، حفظ بیتالمال، دنباله روی از نهضت عاشورا، ولایتمداری، حفظ انقلاب، امر به معروف و نهی از منکر، تولّی و تبری و نیز حفظ حجاب و عفاف، از جمله مواردی است که اکثر شهدا در وصایا و دست نوشتههای خود به آن اشاره داشتهاند.
⚘شهید «علیرضا ملازاده» :
شهید وقتی که غرق در خون میشود فریاد برمیآورد «خواهرانم حجاب شما از خون من رنگینتر است»، من اکنون نیز فریاد برمیآورم «خواهرم حجابت را، حجابت را حفظ کن، تن پوش و لباست را حفظ کن، خواهرم نگذار پوشش را از تو بگیرند، نگذار به اسم آزادی زن، با تو و دیگر خواهرانم همانند شیئ رفتار کنند. این فریاد از اعماق قلبم است»
⚘شهید «جواد مهرافشان» :
سورههای نساء و نور را سرمشق زندگی خود قرار دهید، محرم و نامحرم را مقید باشید، زینبوار عمل کنید که حجاب و پاکدامنی شما کوبندهتر از خون شهیدان است.
⚘شهید «محمد نیرآبادی» :
ای خواهرم! بیش از هر چیز که پشت ابرقدرتها را به لرزه درآورد و ضربه مهلکی است که بر سر آنان فرود میآورد، حجاب و عفاف توست که تأثیرش بیش از ریختن خون هر شهید است.
⚘شهید «محمدسعید یزدانیان» :
خواهرانم! اولین توصیه من حجاب توست، برای اینکه خون من و امثال من باعث شده که شما آزادانه در خیابانها قدم بزنید، بدون اینکه کسی مزاحمتان شوند، خواهرم! توصیه من تنها به شما نیست، بلکه به تمام زنان و دختران وطنم است، اصل مطلب این است که حداقل سعی کنید خونهای ما که به خاطر شما ریخته شده، پایمال نشود.
...💚 @fdsfhjk
🐜🍄یه خانه خوراکی🍄🐜
حلزون ، کرم خاکی، و مورچه ی زرد داشتند با هم بازی می کردند .تا اینکه متوجه شدند هوا داره ابری می شه . ابرهای سیاه کم کم دور هم جمع شدن و روی زمین سایه انداختند.
چند تا قطره بارون روی زمین افتاد. حلزون که خونش همیشه همراهش بود فورا رفت توی خونش و درو محکم بست .کرم توی خاک فرو رفت و مورچه تند تند خودشو به لونش رسوند.
اون روز تمام روز دیگه کسی برای بازی بیرون نیومد . فردا صبح قبل از همه حلزون از لونش بیرون اومد و مثل همیشه دوستاشو صدا زد. طولی نکشید که سر و کله ی مورچه ی زبل و کرم خوابالو هم پیدا شد .اما هنوز کاری نکرده بودند که متوجه چیز عجیبی شدن چیزی شبیه به یه چتر بزرگ روی سر اونا سایه انداخته بود. اونا غرق تماشای این چتر مرموز شدند. مورچه از حلزون پرسید این چیه ؟
حلزون گفت نمی دونم شاید آدما به خاطر ما این چتر رو اینجا گذاشتن تا دیگه زیر بارون خیس نشیم. مورچه گفت آدما اگه ما رو ببینن پاشونو می ذارن روی ما و رد می شن. اونا هیچ وقت برای ما چتر درست نمی کنن. کرم گفت شاید این یه خونه است .
حلزون گفت آخه کی می تونسته از دیروز تا حالا خونه ای به این بزرگی درست کنه. خلاصه هر چی فکر کردند یه جواب درست و حسابی پیدا نکردن تا اینکه قرار شد مورچه بره و از پدربزرگش سوال کنه .مورچه رفت و یه ساعت بعد با پدربزرگش برگشت .پدربزرگ مورچه با عصای خودش آهسته آهسته اومد تا ببینه چیزی که مورچه تعریف می کنه چیه .
پدربزرگ مورچه تا چشمش به اون افتاد رفت جلو و یه گاز بهش زد و یه تیکه ازش خورد و بعد گفت به به چه خوشمزه است .بعد دید حلزون و کرم و مورچه، دارن با تعجب بهش نگاه می کنن. خندید و گفت بیایید بیایید بخورید نترسید سمی نیست این یه قارچ خوراکیه .بعضی وقتها بعد از بارونای بهاری قارچهای خوشمزه ای از تو دل زمین بیرون می زنه .بیایید و هر چقدر دوست دارید بخورید و اگر دوست دارید برید روش بازی کنید.
پدربززگ حرفاشو زد و رفت .اما کرم و مورچه و حلزون اون روز تا شب همونجا موندن و بازی کردن. اونا رفته بودن بالای بالا و روی کلاهک قارچ نشسته بودن. هم ازش می خوردن و هم روش بازی می کردن . اونا کم کم یاد گرفتن توی قارچ برای خودشون خونه بسازن اما یه خونه ی خوراکی . هر وقت دوست داشتن می تونستن در و دیوار خونشونو بخورن .حالا دیگه قارچ بازی، اونها حسابی خنده دار شده بود.
#قصه
🍄
🐜🍄
🍄🐜🍄
🌸🍂🍃🌸
@fdsfhjk
🌼 خواص بابونه
👈ضد التهاب
👈 مفتح است
👈ضد اسپاسم عضلات
👌مهمترین خواص درمانی:
👈خواص گوارشی
👈خواص مغزی بابونه
👈خواص قلبی عروقی
👈خواص پوستی
دمنوش بابونه با عسل یک داروی عالی برای زخم معده و مشکلات گوارشی است. همچنین برای درمان کولیت عصبی اثر عالی دارد.
@fdsfhjk
خمیر شفا بخش
یک دستور مجرب با چند هزار سال کارآزمایی بالینی!!
برای درمان عفونت ریه و کرونا بسیار مجرب است
@fdsfhjk
سی و ششمین
روزاز چݪھ زیاࢪت عاشوࢪا✨
به نیابـت از#شهیدمحمدرضا_دهقان_امیری 🌷
و #شهیدمهدی_بختیاری 🌷
اݪتماس دعاۍ فرج♥️🌱
❣ #سلام_امام_زمانم❣
اقاجان
من فقط می خواهم
همان جایی باشم که تو هستی
در کنار تو
تنها با تو
در حوالی تو
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
...💚 @fdsfhjk
⭕️ در خانه رئيس بازي نداريم!
➖ اگر زوجين به حس اعتماد، قدرت و توانايي طرف مقابل اهميت دهند و براي آن شخص ارزش قائل شوند اين رفتار موجب آن مي شود که روابط عاطفي محکم و مستحکم تري به همراه حفظ احترام متقابل ميان طرفين شکل گيرد.
يکي از مواردي که نبايد در گفت و گوهاي روزمره ميان زوجين استفاده شود، استفاده از دستورات آمرانه در برابر يکديگر است چرا که به ظاهر ممکن است طرف مقابل آن را قبول کند ولي موجب اثرات منفي در رفتارهاي او و حتي منجر به لجبازي فرد شود.
➖ تحسين کردن زوجين نياز هر دو طرف بوده و موجب مي شود تا فرد متوجه شود که همسرش نسبت به تلاش هايش براي فراهم کردن خوشبختي و آسايش او بي تفاوت نبوده و براي وي ارزشمند است.
❤️@fdsfhjk
هدایت شده از سخنرانی ها/حجت الاسلام غفاری
6موردازاثاراجتمای ایمان.MP3
34.39M
حجت الاسلام والمسلمین علی صالح غفاری/موضوع:6موردازاثاراجتمای ایمان درقران{جلسه 294}
@eslam20
باسلام
چو عضوی بدرد اورد روزگار دگر عضو ها را نماند قرار
خدمت دوستان عرض کنیم که یکی از اهالی روستا متاسفانه بیماری داره ، و بستری و نیاز به عمل جراحی فوری دارد ، لذا از آنجایکه کمک به همنوع و مخلوق خدا از کارهای حسنه و سفارش شده پیشوایان ما هست ، تقاضای مساعدت و همکاری داریم .
۶۲۷۷۶۰۱۲۸۷۱۸۶۷۴۴ اگه مایل بودید به این کارت واریز کنید تا دست خانوادش برسونیم، 🌹🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📍ماجرای مبهم یک فایل صوتی
🔹 فایل صوتی منتسب به مکالمه چمران با نرجس سلیمانی دختر شهید حاج قاسم سلیمانی که در برخی رسانهها منتشر شده است..
در این فایل صوتی چمران میگوید برای انتخاب شهردار با "تهدید" رای گرفتهاند. من دیشب تا صبح نخوابیدم... چرا یک عدهای را میترسانند و تهدیدشون میکنند؟ گفته بودند رای ندهید همچین میکنیم!
🔻پ ن:
فانوس محتوای این فایل را تایید یا تکذیب نمیکند و منتظر اظهار نظر رسمی مسئولین شورای شهر میماند
═══.🍃🇮🇷🕊.════
💠@fdsfhjk
🌹 ۱۵ مرداد ۱۳۶۶ شهادت خلبان «عباس بابایی» یکی از دلاورترین قهرمانان جمهوری اسلامی ایران در ۸ سال دفاع مقدس است.
♦️ تصویری از دیدار این خلبان تیز پرواز ایرانی با امام خمینی(ره)
✍دست خط امام پس از شهادت عباس بابایی: خداوند رحمت فرماید این شهید سعید ما را.
═══.🍃🇮🇷🕊.════
💠@fdsfhjk