#یادداشت_۱۵۴
۱٠ اسفند ۱۴٠۲/ سال سوم
به خواهران و برادران تمدنی انتخابات:
مرزهای فدک را فراموش نکنید!
در این دوره یکی از بهترین انتخابات تاریخ انقلاب اسلامی را دیدیم. از این جهت که شاهد ظهور یک #گفتمان قدرتمند جدید، در کنار دوگانه قدیمی چپ و راست یا اصلاح طلب و اصولگرا بودیم. گفتمانی که سخن از راهکارهایی جدید، امید آفرین و مبتنی بر کتاب و سنت می زند. داعیه دار طرح هایی مانند قانون گرانقدر «احیای موات» است و «پیشگیری از بیماری به جای تمرکز بر درمان». برای ساخت #خانه_های_حیاط دار برنامه دارد و به دنبال احیای مشاغل برتر اسلام است.
بنابراین فارغ از نتیجه باید بگوییم که در این انتخابات، گفتمان تمدن نوین اسلامی خوش درخشید و در تراز گام دوم انقلاب ظاهر شد.
اما نکته مهم این است که نزاع ما با تمدن ضد انسانی مدرن، بخشی و تک بعدی نیست. مرزهای #قلعه_فدک ما به گستره تمام ابعاد زندگی انسانی است. پس بزرگترین اشتباه و خطر این است که مفهوم #جامعیت_اسلام را به دست خودمان، تقلیل و محدود به یک یا چند عرصه کنیم. به تجربه هم دیده ایم که انقلابی های دغدغه مند، امضا کننده طرحهای کثیر توسعه ای مجالس شدند و برای طرحهای قلیل، بخشی و تک بعدی اسلامی شان هم نتوانستند کاری کنند. چرا که از ابتدا متوجه #گستره_جبهه های مختلف درگیری نبودند.
پیشنهاد تشکیل هیئت اندیشه ورز در قم، یکی از راهکارهای مناسب برای بعد از انتخابات است. هیئتی که وظیفه پشتیبانی فکری از نمایندگان تمدنی را دارد، تا شجره طیبه #اسلام_جامع، بیش از پیش تبیین و تکمیل شود. نتیجه اینکه با طرح های علمی جامع، رزمنده هایی در مجلس خواهیم داشت که توانایی درگیری همه جانبه با پیشنهادات ضاله توسعه را دارند. و إلّا نتیجه نبردی که از صد عرصه حمله می کنند و تنها در دو سه زمینه تصمیم به پاسخ دارید از ابتدا مشخص است.
#یادداشت_۱۸۹
۱۸ بهمن ماه ۱۴٠۳/ سال چهارم
داستان جالب من و آن پیرمرد کنار جاده😊😊حتما حتما بخوانید
امروز داشتم از روستا برمی گشتم که دیدم یک سید حدودا هفتاد ساله کنار جاده ایستاده و دست بلند کرده.
نگه داشتم.
+قوچان میری؟
*بفرمایید. نشستُ بعد از یک خوشامد گویی، دوباره به سخنرانی ای که درباره #طبقه_بندی_علم بود گوش دادم.
بعد چند ثانیه حاج آقا سید گفت: زمان ما که می گفتن شیش تا علم داریم، الان نمیدونم چقد شده🤔😊. به خودم گفتم حالا بنده خدا ی چیزی گفتُ به گوش دادن سخنرانی ادامه دادم.
+ #شیخ_بهایی در کتاب کشکول میگه: شیش تا علم داریم و همه رو توضیح میده: کیمیا، لیمیا، سیمیا، هیمیا و.... 😳🤔😳. دیدم داستان داره جدی میشه گفتم: حاج آقا ی لحظه صبر کنید اینو قطع کنم😊
اینم بگم که از زمان آشنا شدن با بحثهای #الگوی_پیشرفت، سعی می کنم با هر پیرمردُ پیرزنی مواجه می شم، به صورت مسئله محور و با تکنیک #سؤال، اونو تخلیه اطلاعات کنم😊.
*حاج آقا یادتونه مدارس جدید چه زمانی اومد تو روستای شما؟
+حدودا اوایل دهه چهل بود.
*مردم چی می گفتن درباره این مدرسه ها؟
+مردم چون سواد نداشتن می گفتن: هرکی بره تو این مدارس بی دین میشه😊😊.
(اینم بگم چون تو این مدل گفت وگوها از تکنیک قرآنی #اُذُنْ بودن استفاده میکنم و سراپا گوش میشمُ می شنوم، وارد مناقشه نشدمُ چیزی نگفتم. اما بنده خدا نمی دونست که اتفاقا این حرف مردم، کاملا درست بوده و اصلُ اساس #سکولاریسم تو ایران، همین مدارس جدیدن. #حضرت_آقا تو این زمینه میگن: اصلا این مدارس جدید رو با هدف بی دین کردن مردم وارد ایران کردن و...).
*حاج آقا نظافت و حمام مردم چطور بود تو روستا؟
*حمام روستا هنوزم هست و می تونید ببینید. یک خزینه بود تو حمام، زیرش رو با یک #ظرف_چدنیِ دو در یک و با #ساروج درست کرده بودن. چون اون موقع هنوز #سیمان نبود. اونو گرم می کردن و مردم می رفتن داخل #خزینه. ولی اون آخرا آبش کثیف میشد. برای همین آبو روز بعد خالی و دوباره پُر، گرم و آماده می کردن. الان اگر ما بریم داخل اون آب مریض میشیم چون کثیف می شد.
*مردم روستا هم مریض میشدن به خاطر اون آب؟؟
+نه اصلا😊
*به نظرتون چرا؟
+فکر کنم مردم کلا قوی بودن و اصلا مریض نمی شدن.
* پس چرا الان اینقدر مریض میشن با اینکه همه چیز مثلا بهداشتیه؟
+نمیدونم فکر کنم به خاطر تغذیه باشه.
*اون موقع مردم چیزی نداشتنُ گندم کم بود، برای همین، همه #نون_جو می خوردن.(پیرمرد نمی دونست که اتفاقا در روایات، اهل بیت علیهم السلام فرمودند: فضل و برتری نان جو به گندم، عین فضل و برتری ما اهل بیت به مردم عادیه).
*پس سطح عمومی سلامت مردم خوب بود؟
+بله. شاید بعضی وقتها هم مریض می شدن ولی #داروی_گیاهی استفاده می کردن.
*یعنی دکتر داشتین تو روستا؟
+نه مادرم خودش بلد بود❤😊. مثلا یک گُل زرد اینجا داریم که مادرم اونو با #گل_محمدی، جمع و بعدش خشک و پودر می کرد. هر وقت مریض می شدیم ازون پودرا می جوشوند و بلافاصله خوبمون می کرد.
یا خودم ی بار زمان بچگی روی گلوم ی غذه بزرگ درومد. الان فکر کنم بگن #سرطانه. مادرم رفت چندتا گل رو جمع کردُ جوشونده درست کرد. بعد با یک چیز دیگه که یادم نیست، مثل پماد درست کردُ شب موقع خواب گذاشت روی اون غده. صبح که بیدار شدیم، اصلا انگار که هیچ غده ای اینجا نبوده. الان هرچی فکر می کنم که اون چه درمانی بود که مادرم درست کرد یادم نمیاد. اگر یادم بود به دکترا می گفتم که باهاش سرطان رو درمان کنن😊❤😊.(حاجی سلیم القلب ما نمی دونست که اتفاقا #مافیای_دارو دنبال اینه که تا جاییکه میتونه، این مدل داروها و مروجینش رو نابود کنه).
*حاج آقا #حجامت هم داشتین؟
+خیلی کم. بیشتر پیرمردها حجامت می کردن. البته بعضی وقتها بویژه بچه ها که می خواستن بمیرن، مردم می رفتن پیش سلمانی که پشت لاله گوش بچه رو تیغ بزنه.
*خب بعد چی میشد؟
+همین که دو سه قطره خون میومد، بچه ای که داشت می مُرد خوب خوب می شد😊😊
*یا مثلا مردم #یخچال نداشتن. ما خودمون گوشتای گوسفند پروارمون رو با روغن، #قورمه می کردیم. یعنی گوشتها رو خشک می کردیم و کم کم استفاده می کردیم.
*گوشت سالم می موند؟
+بله کاملا😊😊
*سرکه چی حاج آقا؟ مردم می خوردن؟
#بله سرکه انگور فراوان داشتن و درست می کردن.
دیگه داشتیم به قوچان می رسیدیم و باید ازین گنجینه متحرک😊 خداحافظی می کردم.
گفتم حاج آقا #شجره_نامه هم دارین؟ گفت بله تا ۲۵ نسل قبل مشخصه، ولی بعد از اون تا به امام موسی کاظم علیه السلام برسه پاک شده و معلوم نیست.
پ. ن: قطعا نمی خوام از هرچی در گذشته بوده دفاع کنم. اما قطعا می خوام بگم: #سبک_زندگی ما (معماری، مشاغل، تعلیم، ازدواج و طلاق، سلامت، تغذیه و...) قبل از #مدرنیته خیلی بهتر و بسیار نزدیک تر به قرآن و روایات بوده.
#یادداشت_۱۹۲
۱۳ اسفند ماه ۱۴٠۳/ سال چهارم
به هرجا بنگرُم، کوهُ درُ دشت
نشان از قامت نحس تو بینُم!!!!
حضرت پدر علیه السلام در دعای کمیل می فرمایند: لأَيِّ الاُمورِ إلَيكَ أشكو؟ خدایا برای کدام مسئله به تو شکایت کنم؟ الحق که حال ما، مدرنیته و این #سبک_زندگی عقب افتاده غربی چنین است. کجایش را درست کنیمُ بر کجایش شکایت بریم؟
چندی پیش گذرم به #بیمارستان شهرمان افتاد. وقت غروب بود که به لحاظ #مزاج_شناسی سرد است. به همین دلیل در ادبیات طبی و حکیمانه فارسی به آن دلگیر می گویند. چرا که مزاج دل یا قلب انسان گرم است، و به میزان قرین بودن با چیزهای #سرد، گرفتهُ ناخوش می شود و بالعکس. بعد از ورود به بیمارستان، با صحنه ای مواجه شدم که حقیقتا برای افسرده و مریض کردن هر انسان دلگرمی کفایت می کرد.
مجموعه ای از #درختان_کاج زشت، سرد مزاج، خشک، زمخت و بی خیرُ برکت. آنقدر بی برکت که به دلیل مواد سمی کاج، تمام محوطه زیر درختان هم خشک می شودُ برهوت. درخت بی ثمری که از یادگاران وارداتی دوران نحس #پهلوی به این مملکت پر ثمر است. و ما پس از نیم قرن، کماکان بر عهدی که با درخت محبوب محمدرضاپهلوی بسته بودیم هستیم!!! درخت مخربی که این روزها بدون هیچ اغراقی در همه جا، حتی در بعضی #حرم های اهل بیت علیهم السلام و مساجد هم کاشته می شود!
کاج درختی غفلت زاست! چرا که همیشه سبز است. حال آنکه انسان باید زمستان و #مرگ_طبیعت را به چشم ببیند. اتفاقا زیبایی زمستان الهی در همین مرگ طبیعت است که یکی از زیرساختهای یادکرد قیامت است(آیه۹سوره فاطر).
اما بدتر از خود کاج، قدرت عجیب این درخت، در جذب حیوان سرد مزاج #کلاغ است. کلاغی که همْ رنگ سیاهش سرد است، هم صدایش. شاید صدها کلاغ در آن غروب دلگیر، قار قاری روی کاجها به راه انداخته بودند که بیا و ببین!
دلم حقیقتا برای بیماران این بیمارستان سوخت که به دلیل #فقر_دانشی پزشکی مدرن، همه جوره در محاصره سردی ها قرار گرفته بودند. جالب اینکه خداوند متعال هم نام کلاغ را با غم، اندوه و #قبرستان، که آنهم به لحاظ مزاج شناسی سرد است گره زده(آیه۳۱مائده).
حال بیایبد نگاهی بسیار کوتاه به جایگاه شگفت انگیز درخت در قرآن بیاندازیم. که اگر دستمان خالی بود، اینقدر غصهُ اندوه از این مسائل نداشتیم!
#درخت، اولین بازیگر جدی و همراه سرنوشت انسان، حتی پیش از هبوط به زمین است(آیه۳۵بقره). به گزارش قرآن، درخت تنها موجودی است که خداوند متعال از درون آن با یکی از پیامبران اولوالعزمش سخن گفته(آیه۳٠قصص).
جایگاه درخت در خلقت الهی، آنقدر عظیم الشان و محوری است که خداوند متعال، برای توصیف جریان کلی حقُ باطل تاریخ از آن استفاده می کند. اصطلاحات #شجرة_طیّبة و خبیثه در قرآن، دلالت بر همین موضوع دارند(آیات۲۴تا۲۶سوره ابراهیم).
همین طور می توان به آیات ۲۸و۲۹ سوره رعد اشاره کرد. #طوبیٰ، پاداش نهایی کسانی است که به قلب مطمئن رسیده، ایمان آورده و عمل صالح انجام داده اند. و طوبی #درختی_بهشتی است که اصل آن در خانه حضرت نبی الله و آقا امیرالمؤمنین علیهما السلام است، و هیچ یک از منازل اهل بهشت نیست، مگر اینکه شاخه ای از طوبی در خانه آنهاست(ر.ک به روایات ذیل آیه)
اما شاید مهم تر از همه مطالب مذکور، بررسی جایگاه صفت #مبارک، در کلام الله زندگی باشد. از میان تماااااااام مخلوقات الهی، خداوند متعال تنها ۹ شیء را مفتخر به مبارک بودن کرده، که یکی از آنها خود #قرآن است(آیه۹۲انعام/آیه۵٠انبیاء). دقت کنیم که قرآن، محل چشمه ها و دریاهای دانش الهی است(نهج البلاغه خطبه۱۸۹). خدایی که چنین قرآنی را مبارک می خواند، در عین حال یک درخت را هم به نشان برکت مفتخر می کند!!! #شجره_مبارکه_زیتونه و روغنش که با استثنایی ترین و بلندترین تعابیر در قرآن کریم توصیف شده است(آیه۳۵نور/آیه۲٠مؤمنون).
آهااااای وزارت جهاد کشاورزی، اداره حفظ محیط زیست، مردم عزیز، دغدغه مندان سلامتی، برنامه ریزان #روز_درختکاری، چرا از کنار درخت مبارک قرآن به راحتی می گذرید «وَ تَشْتَرُونَ بِآياتِ اللَّـهِ ثَمَناً قَلِيلاً؟»(آیه۱۹۹آل عمران).
همه چیز جامعه ی اسلامی از جمله درختانش، باید برگرفته و برآمده از قرآن باشد. موجودات مثمر و پربرکتی مانند زیتون، انگور، انجیر، #انار، نخل و سدر در قرآن. همین طور درختانی که در روایات عظیم الشان ما ذکر شده مانند: عناب، #سنجد، سیب، گلابی، بادام، گردو و گل محمدی.
سخن پایانی اینکه در قرآن تنها یکبار از کلمه #بهجت استفاده شده که آنهم درباره درختان است. خداوند متعال می فرماید: ما برای شما #حدائق_ذات_بهجة آفریدیم! یعنی باغهایی که دیدنش موجب نشاطُ سرور شماست(آیه۶٠ سوره نمل). امید که در پرتو معارف پیشرفته قرآن، از کاجستان هایی که به معنای حقیقی کلمه، « #حدائق_ذات_غصة » است نجات یابیم!
مطالعه بیشتر: کتاب باغ میوه قرآنی