#یازدهمین روز از شروع چـله عاشقـي✔️
#نحـوۀ_چـله:👇
✔️السلامعلیكیا علیبنموسیالرضاالمرتضی (۱مرتبه)...
✔️السلام علیك یاصاحبالزمان(۱مرتبه)..
✔️السلامعلیك یافاطمةالمعصومة(۱مرتبه)
✔️ذکر شکرالله(۸مرتبه در سجده)....
✔️ذکر استغفار(۸ مرتبه)....
✔️سوره یٓس(۱ مرتبه)....
✔️ذکر صلوات( ۸ مرتبه)...
👈شـرایطِ چله:👇
🧡هنگام انجام چله تاحد امکان باوضو و روبه قبله باشیم...
💛نماز هامون اول وقت بخونیم و بهش اهمیت بدیم...
🧡غیبت کردن ممنوع....
💛با دیگران مهربون تر باشیم...
انشاءالله بحق اقاامامزمان و امامرضاعلیهالسلام وخانم معصومه سلامالله علیها حاجت تون ختم بخیر بشه لطفا به شرط لیاقت خادمین کانال روهم دعابفرمایید.....
....💚💫
💚💫..... @fdsfhjk
هدایت شده از سخنرانی ها/حجت الاسلام غفاری
7راهکاربرای حضورحداکثری.MP3
20.01M
حجت الاسلام والمسلمین علی صالح غفاری/موضوع:7راهکاربرای حضورحداکثری مردم درانتخابات {جلسه 245}
@eslam20
سلام درگذشت نا به هنگام دلخراش و غمگین انگیزه مادری دلسوز و مهربان مرحومه بانو خواجه همسر مشهدی عباس منجی را خدمت خانواده منجی وفامیل های افروشه و خواجه تسلیت عرض مینمایم خدا رحمتش کند
🔴کار اسلامی
❣امام خمینی(رحمهالله): انتخاب اصلح برای مسلمین یعنی انتخاب فردیکه تعهد به اسلام داشته باشداسلام تنها کافی نیست بلکهباید مسلمانی باشدکهاحتیاجات مملکت رابشناسد و مطلع به مفاسدومصالحکشور باشد اگر اینانتخاب را کردید، کاری اسلامی میکنید.
📚صحیفه امام، جلد۱۸، صفحه۱۹۷
⁉️برجام وFATF منفعت یا بهانه برای عدم پاسخگویی و کار؟
👤تیاse
🔮گفتمان
#برجام
#انتخاب_اصلح
#FATF
@fdsfhjk
🔴هوشیاری سیاسی خانمها
👤حجت الاسلام پناهیان:
✅اینکه خانمها سیاسی بشوند یک ارزش، فوق العاده است.
💯💯سیاسیون اگر ببینند خانمها هوشیاری سیاسی دارند واقعاً دیگر اشتباهشان یا احیاناً حتی خیانت شان( نعوذ بالله) بسیار کاسته خواهد شد و از بین خواهد رفت.
💯💯زن باید تحلیلگر باشد از نظر سیاسی و این یعنی منتظر امام زمان بودن
🔮گفتمان
#هوشیاری_سیاسی
@fdsfhjk
🔴رانت واردات گندم
⁉️آیا میدانستید قیمت گندمی که دولت از انگلیس واردات میکند، دو برابر گندمی است که از کشاورزان ایرانی میخرد؟
❌⚠️❌در حالی که دولت با کارشکنی در خرید تضمینی، باعث از بین رفتن خودکفایی و وابستگی در تأمین نان شده!
❌❌رانت واردات گندم متعلق به سعید حجاریان است...
👤حسن صادقی نژاد
🔮گفتمان
#گروگان_گیران_معیشت
#سرطان_اصلاحات_آمریکایی
@fdsfhjk
#آبدوغ خیار(فست فود)
✅مناسب جهت فصل تابستان
در تابستان باید غذاهای خنک و لطیف استفاده نمود.
مصرف آبدوغ خیار به اعتدال در بین روز توصیه می شود، به شرطی که هر روز مصرف نشود.
موادلازم برای 8نفر
ماست محلی 2لیوان
خیار سالادی بزرگ 2عدد
ریحان خرد شده 1لیوان
آب جوشیده خنک 6لیوان
نان سبوسدار خشک 3عدد
زنیان
پودر گل محمدی
نعنا خشک
نمک دریایی
گردو.کنجد.مغز بادام.به میزان لازم
ماست.نمک.نعنا.زنیان.پودر گل محمدی را باهم مخلوط کرده و خوب هم میزنیم
آب را افزوده و دوغ درست میکنیم
سپس بقیه مواد را افزوده و به مدت 1 ساعت درون یخچال قرار میدهیم
10 دقیقه قبل از مصرف نان را اضافه کنید
💠بعد غذا حتما کمی هاضوم میل کنید خصوصا اگر معده ضعیف یا سرد دارید
✍ ابن علیان
@fdsfhjk
با سلام نماز شب اول قبر برای مرحومه کربلایی افروز خواجه فرزند مرحوم مشهدی رجب برای هرکسی که مقدور است امشب فراموش نشود ممنونم عاقبت به خیر شوید ان شاءالله
♦️ مناظره دوم؛ سه شنبه راس ساعت 17
🔹دومين مناظره تلويزيوني نامزدهاي انتخابات رياست جمهوري با موضوع فرهنگي، اجتماعي و سياسي راس ساعت 17 فردا (سهشنبه 18 خرداد) آغاز مي شود.
🔹مناظرهها زنده از شبکه خبر و یک سیما پخش خواهد شد.
🔹سومين مناظره تلويزيوني نامزدهاي رياست جمهوري نيز شنبه 22 خرداد برگزار خواهد شد./شبکه خبر
═══.🍃🇮🇷🕊.════
@fdsfhjk
✨صبح شده✨
کلاغه می گه قار و قار و قار
دستاتو بشور موقع ناهار
گنجیشکه میگه جیک و جیک و جیک
قهر نمی کنه بچه کوچیک
مرغه می خونه قدقداقدا
مهربون باشید ای کوچولوها
مرغابی میگه قاقاقاقاقا
چقدر قشنگه بازی شما
کفتره میگه بق بقو بقو
کوچولوی من دروغه لولو
پیشیه میگه میو میو
دنبال توپت مثل من بدو
خروسه میگه قوقولی قوقو
صبح شده دیگه پاشو کوچولو
#شعر
✨
✨✨
✨✨✨
🌸🍂🍃🌸
@fdsfhjk
#قصه_کودکانه
گنبد فیروزه ای امامزاده
مشدی ظفر روی سکوی جلوی خانهاش نشسته بود و بازی بچهها را تماشا میکرد. او هر روز کارش همین بود، صبح زود
پسرش رمضان او را روی پشتش مینشاند و روی سکو میگذاشت بعد هم می رفت سراغ کارهای کشاورزی و دامها، ظهر
بر میگشت مشدی ظفر را میبرد توی خانه.
بچهها مثل روزهای گذشته دور مشدی ظفر حلقه زدند.
مهدی گفت:«مشدی ظفر امروز قصهی آهوبچه را برایمان تعریف
کن»
ارسلان جلو رفت و گفت:«نه مشدی قصهی آهوبچه تکراری است، قصهی جدید بگو»
مشدی ظفر آهی کشید و گفت:«بروید بازی کنید که مشدی امروز حوصلهی قصه گفتن ندارد عزیزانم»
علی کنار مشدی نشست، دستش را روی دست چروکیدهی مشدی ظفر گذاشت و گفت:«چرا مشدی؟ چیزی شده؟ چرا امروز
ناراحتی؟»
مشدی با گوشهی دستمال سفید چشمان خیسش را پاک کرد و گفت:«زمانی جوان بودم فرز و قوی زرنگ و سریع پر زور و
توانا، اما حالا حتی نمیتوانم تا امامزاده بروم»
نگاهی به گنبد فیروزه ای امامزاده کرد ادامه داد:«بچه که بودم با دوستانم تا امامزاده مسابقه میدادیم مثل حالا نبود،
راهش خاک و سنگ بود، حالا آسفالت شده»
مهدی دستش را روی چانهاش گذاشت:«به پدرم بگویم تراکتورش را بیاورد برویم امامزاده؟»
مشدی ظفر به سکو تکیه داد:«نه پسرجان، من دلم میخواهد هر وقت خواستم بدون زحمت دادن به کسی بروم
امامزاده، پدرت الان سر زمین کلی کار دارد»
کلاهش را جا به جا کرد:«بروید بازیتان را بکنید، بروید»
بچهها از مشدی ظفر که فاصله گرفتند، ارسلان با لب ولوچهی آویزان گفت:«کاش میشد کاری کنیم»
علی توی فکر بود که مهدی یک دفعه دادزد:«صندلی چرخدار»
بچهها به مهدی نگاه کردند مهدی ادامه داد:«برایش یک صندلی چرخ دار تهیه میکنیم»
ارسلان اخم کرد:«حرفهایی میپزنی علی! پولمان کجابود؟»
علی سرش را پایین انداخت، مهدی سرش را بالا گرفت و گفت:«میسازیم!»
علی با دهان باز گفت:«افرین مهدی چه فکر خوبی!»
ارسلان ابرویش را بالا داد و گفت:«چطور میسازیم؟ ما که وسایلش را نداریم تازه بلد هم نیستیم»
ادامه دارد...
داستان نوجوان
#باران
🌸🍂🍃🌸
@fdsfhjk