eitaa logo
کانال شهدای مورک
99 دنبال‌کننده
5.3هزار عکس
2.9هزار ویدیو
185 فایل
کانال شهدای مورک ادمین کانال @Mork69
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸به مردم بگویید امام زمانتان مظلوم و غریب است... ╔══.🌱@fdsfhjk🕊.════     ════.🌱🇮🇷🕊.══╝
5.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 چی میشه اگه وقتی تنهایی، رفیقت اینجوری غافلگیرت کنه؟!👆 هممون یه‌دونه از این رفیقا داریم😍 امیدواریم خوشتون بیاد!😊 🍃🌹▪️ـــــــــــــــــــــــــ صــراط @fdsfhjk
📌 عزادار حقیقی ◽️ مولای من! این شام غریبان هم به پایان رسید. خدا سکینهٔ خود را به دل عزاداران اباعبدالله نازل می‌کند و باز تو می‌مانی و تنهایی... 😭 ◾️ مدّاح و روضه‌خوان و سینه‌زن، همه می‌روند و باز تو می‌مانی و اسارتی که دوباره تکرار می‌شود. دوباره صحرا و خار و تازیانه، دوباره کودکان و خستگی و کعب نی، دوباره بازار، دوباره شلوغی، دوباره الشّام، الشّام، الشّام... الّلهُــــــمَّ عَجِّــــــلْ لِوَلِیِّکَــــــ الْفَـــــــــرَجْ 🙌 (ع) 🍃🌹▪️ـــــــــــــــــــــــــ صــراط @fdsfhjk
⭕️ زمانی که بقیه درحال لابی کردن واسه حضور خودشون تو دولت یا حذف بقیه از دولت هستن، بدون پرداختن به حواشی موهوم جلسه گذاشته با وزیر پیشنهادی تا راهکار بده هرچه زودتر کار مملکت راه بیوفته. در دنیای انقلابی‌های نمایشی، تو انقلابی واقعی باش مثل ! 👤 مِــــــــهْدی🚩 ═══.🍃🇮🇷🕊.════ 💠@fdsfhjk
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠ای منتقم خون حسین کی می آیی؟ ╔══.🌱🇮🇷🕊.════   💠@fdsfhjk   ════.🌱🇮🇷🕊.══╝
هدایت شده از سخنرانی ها/حجت الاسلام غفاری
10موردازخواص گریه برامام حسین هیئت رزمندگان.MP3
14.67M
حجت الاسلام والمسلمین علی صالح غفاری/موضوع:10موردازفوایدوخواص گریه برامام حسین علیه السلام:مکان تبلیغ:درجمع هیئت رزمندگان:سمیرم{جلسه 304} @eslam20
⭕️ طرح جالب نشریه آمریکایی درباره فرار بايدن از افغانستان 🌓 روشنا 🆔 @fdsfhjk
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قالیباف: حواشی کمترین تاثیر را بر نظر نمایندگان داشت رئیس مجلس: 🔹بیش از ۲۷۰ جلسه در کمیسیون های مختلف مجلس برای شنیدن برنامه‌های وزرای پیشنهادی برگزار شد. 🔹نشست‌های تخصصی و چهره به چهره باعث شد حواشی کمترین تاثیر را بر نظر نمایندگان داشته باشد. 🍃🌹▪️ـــــــــــــــــــــــــ صــراط @fdsfhjk
⁉️آیا هنگام سجده هایی مانند (سجده زیارت عاشورا و سجده های مستحب و همچنین سجده های واجب قرآن ) باید وضو داشته باشیم و حتما حجاب را رعایت کنیم ؟ 📚آیت الله مکارم شیرازی ✏️ خیر؛ وضو گرفتن واجب نیست و داشتن حجاب لازم نیست. @fdsfhjk
امام حسین علیه السلام قیام کرد تا آن واجب بزرگی را که عبارت از تجدید بنای نظام و جامعه اسلامی، یا قیام در مقابل انحرافات بزرگ ‌در جامعه اسلامی است، انجام دهد. این از طریق قیام و از طریق امر به معروف و نهی از منکر است. ۱۳۷۴/۳/۱۹ ╔══.🌱🇮🇷🕊.════   @fdsfhjk   ════.🌱🇮🇷🕊.══╝
یک دانه سیب خرسی عرق روی پیشانی‌اش را با پشت دست پاک کرد. به سیب زرد توی دستش نگاه کرد و با خودش گفت:«کاش یک ظرف عسل هم داشتم» به طرف خانه راه افتاد. توی راه صدای سنجابک را شنید:«سلام خرسی، این سیب را از کجا آوردی؟ همه جا بخاطر اینکه باران نباریده خشک شده!» خرسی به سنجابک که روی شاخه‌ی درخت نشسته بود، نگاه کرد و جواب داد:«سلام دوست کوچولوی من، این تنها سیب درخت کنار رودخانه بود خودم پیدایش کردم» سنجابک آهی کشید. دست روی شکمش کشید و گفت:«خوش به حالت، نوش جانت» خرسی خواست برود اما نرفت. سیب را نصف کرد و نصفش را به سنجابک داد. سنجابک با چشمانی که از خوشحالی برق می‌زد گفت:«ممنون دوست خوبم بچه‌هایم خیلی دلشان سیب می‌خواست، تو خیلی مهربانی» خرسی سر تکان داد و رفت. کمی جلوتر صدای لاک‌پشت را شنید:«سلام خرسی، این سیب را از کجا چیدی؟ من که چند روز است چیزی نخوردم توی این قحطی خوردنی پیدا نمی‌شود» خرسی به لاک‌پشت که کنار تپه‌ای نشسته بود نگاه کرد و جواب داد:«سلام لاکی جان، این تنها سیب درخت کنار رودخانه بود، خودم پیدایش کردم» لاک‌پشت آهی کشید و گفت:«خوش به حالت، نوش جانت» خرسی خواست برود اما نرفت. نصف سیب توی دستش را نصف کرد و به لاک‌پشت داد. لاک‌پشت با چشمانی که از خوشحالی برق می‌زد گفت:«ممنون دوست خوبم تو خیلی مهربانی» خرسی سر تکان داد و رفت. هنوز به خانه نرسیده بود که صدای زنبورهای عسل را شنید:«ویز ویز، آقا خرسی سلام، این سیب را از کجا آوردی؟ ما چند روز است چیزی برای خوردن پیدا نکردیم گل‌های دشت هم همه خشک شده‌اند» خرسی به زنبورها که روی شاخه‌ی خشک بوته‌ی گل سرخ نشسته بودند نگاه کرد و جواب داد:«سلام دوستان عزیز، این تنها سیب درخت کنار رودخانه بود، خودم پیدایش کردم» زنبورها آهی کشیدند و گفتند:«خوش به حالت، نوش جانت» خرسی خواست برود اما نرفت. تکه‌ی باقیمانده‌ی سیب را جلوی زنبورها گذاشت. زنبورها با چشمانی که از خوشحالی برق می‌زدند گفتند:«ممنون دوست مهربان» خرسی سر تکان داد و به خانه برگشت. روی صندلی نشست. صدای قار و قور شکمش را شنید دست روی شکمش کشید. چشمانش را بست. تازه خوابش برده بود که صدای تق تق تق توی خانه پیچید. در را باز کرد. با چشمان نیمه باز نگاه کرد، اما کسی پشت در نبود. برگشت روی صندلی نشست. باز صدای تق تق تق را شنید. در را باز کرد اما کسی پشت در نبود. کمی جلو رفت. به آسمان نگاه کرد. قطره‌های باران صورتش را خیس کرد. 🌸🍂🍃🌸 @fdsfhjk