eitaa logo
فعلِ خوبان❣
850 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
636 ویدیو
24 فایل
🦋به نام خالق زیبایی ها🦋 تأملات اجتماعی عبدالرحیم بیرانوند مدرس و پژوهشگر حوزوی دانش‌آموخته‌ی دکترای تخصصی عرفان اسلامی 🌎با #بازنشر مطالب، از این کانال حمایت کنید. سپاس از همراهی شما🌷 💌جهت ارتباط با ما: 👇 @maaruf
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
AUD-20200617-WA0024.mp3
12.99M
📖 قرائت 🔸 روز هفتم 🔘شروع چله: ۱۳۹۹/۵/۳۱ 🏴 محرم ۹۹ 🇮🇷 @fealekhooban
🦋چقدر زیباست این روایت! "هرکس از روى و معصیتِ خداوند، کارى را انجام دهد، آنچه را دارد سریع تر مى دهد؛ و به آنچه و بیمناک مى باشد مى گردد." ▪️امام حسین علیه السلام▪️ ┄•❁🌼🌼❁•┄ 🇮🇷 @fealekhooban
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
AUD-20200826-WA0010.mp3
17.15M
🎙سیدمجید بنی فاطمه 🌧میباره بارون روی سر مجنون…توی خیابون رویایی... 🌴کربلا کربلا کربلا اللهم ارزقنا ♬ ┄•🌼🌼•┄ 🇮🇷 @fealekhooban
🔳خلیفه سوم از روشنگری‌های ابوذر خسته شده بود. به «رَبَذِه» که یه سرزمین بی آب و علف بود تبعیدش کرد.😕 📣 اعلام کرد کسی حق نداره ابوذر رو بدرقه کنه. 💢 امام علی، حسن، حسین (علیهم السلام)، عقیل، عمّار و بعضی از بنی‌‌هاشم تا بیرون مدینه بدرقش کردند. 🎙امام علی و حسن (علیهما السلام) برای حمایتش سخنرانی کردند، در آغوشش کشیدند و حسابی گریه کردند. 🔔خبر حمایتشون از ابوذر همه جا پیچیده بود. 🦋 ┄•❁ 🌼🌼 ❁•┄ 🇮🇷 @fealekhooban
ببخش مرا هر جا که من خواستم تو بودی ولی هر جا که تو خواستی من نبودم الهی رحم كن بر آن زمان كه آثار وجودم از صحنه هستی بازماند و نامم از دفتر زمان حذف شود ┄•❁ ❁•┄ 🇮🇷 @fealekhooban
▫️مستم، ملامتم نکن ای مُحتسب که من؛ ▫️چایی نباتِ روضه ی ارباب خورده‌ام؛ ┄•🌼 🌼 •┄ 🇮🇷 @fealekhooban
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
AUD-20200617-WA0024.mp3
12.99M
📖 قرائت 🔸 روز هشتم 🔘شروع چله: ۱۳۹۹/۵/۳۱ 🏴 محرم ۹۹ 🇮🇷 @fealekhooban
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✈️یکی از هم رزمان سردارِ شهید نقل می کند: هیچ گاه کسی به این زیبایی مرا امر به معروف و نهی از منکر نکرده بود و اگر کسی به غیر از این روش به من گفته بود، اثری روی من نداشت. آن موقع، ، فرمانده پایگاه هوایی اصفهان بود. در ، یک روز بعد از ظهر در حالی که به طرف خانه می رفتم، ناگهان بابایی و محافظش را مقابل خودم دیدم. پیش خودم گفتم کارم تمام است. وقتی به من رسید، به من کرد، ولی حرفی نزد. فردای آن روز رفتم پیش او تا عذرخواهی کنم، اما شهید کلام مرا قطع کرد و گفت: برادر عزیز، چیزی نگو! راجع به کاری که کرده ای، حرفی نزن... اگر حقیقتاً از کرده خود پشیمان هستی، با خداوند عهد کن عملت را اصلاح کنی. خدا می داند از پیش او که آمدم، احساس می کردم از نو متولد شدم. 📚افلاکیان زمین، ص 12. ┄•❁🌼🌼❁•┄ 🇮🇷 @fealekhooban