🔻وقتی ضارب، علی را با چاقو زد؛
ما پیکر غرق به خونش را به کناری کشیدیم؛
پیرمردی آمد وگفت:
خوب شد؟ همین و می خواستی؟
به توچه ربطی داشت؟ چرا دخالت کردی؟
علی باصدای ضعیفی گفت:
حاج آقا فکر کردم دختر شماست، من از ناموس شما دفاع کردم...
🌹#شهید_امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر
┄━═✿🌺💠🌺✿═━┄
🌏 کانال فعلِ خوبان