هدایت شده از
✅ #خاطره_تهران
امروز به فضل الهی رفتیم تهران خدمت یکی از اساتید برای تلبس 😍
موقع رفتن به سمت مترو ، یکی گفت انصافا از این اوضاع راضی هستی. گفتم نه خدا بانیان این وضع رو لعنت کنه.😔
- گفت: خدا خیرت بده، درود به شرفت ، ولی تو خیابون کسی متلکی انداخت ناراحت نشو . یهو دیدی کسی ترو زد... خلاصه مواظب باش 😱
+ منم گفتم : خدا با ماست 😜
❌ راست راست تو خیابون میرفتم و به مردم سلام میکردم حتی یه پیرمردی شنید من میرم قم، گف: حاج آقا برام دعا کن 😭😂
💥 تا اینکه وارد مترو شدم 😱
داشتم بلیط میخریدم تا اینکه دو نفر اومدن گفتن برای ما هم بخر 😄
🌺 دیدم زبانشون فارسی سلیس نیست ، گفتن اهل پاکستانیم ...
و اینجا بود که وارد شدم به انگلیسی صحبت کردن باهاشون 😂
خلاصه مترو پر از مردم، منم معمم ، منبر انگلیسی رفتم و همه نگا میکنن 😂😂😂
🔰 فهمیدم یکی از اونا میخواد طلبه بشه تو جامعة المصطفی 😜
خلاصه ، خواستم پیاده شم، کلمه get on رو بکار بردم برای پیاده شدن، در حالی که get off درست بود .
خودمم شک کردم 😝
یه جوان ۱۷ ساله برگشت گفت get off .
گفتم عالیه😝 مورد دیگه پیدا شد😍
خلاصه با این دانشجو و دوستش هم رفیق شدم که کلاس انگلیسی هم رفته بودن .
- ازم پرسید حاج آقا چطور speaking شما اینطور قویه 😊
منم داستان طلبگی و خاطرات بین الملل رو براشون تعریف کردم شماره مو گرفتن، قرار شد تو کانال عضو شن 😃
خلاصه اینجاست که :
🌸 تهدید ها تبدیل به فرصت میشن اگه خدا بخواد 😍
🔸 الانم میرم قم براتون دعا میکنم ☺️
@English021