eitaa logo
فقه و اصول
277 دنبال‌کننده
245 عکس
45 ویدیو
53 فایل
ادمین @MasoudDorosti
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 حکایت تجرید روح از بدن 🔹 درباره مرحوم شیخ هاشم قزوینی، از مدرسین معروف مشهد، قضایای غیر عادّی نقل شده است. بعضی از این قضایا را من از آقای وحید خراسانی و بعضی دیگر را از آقای واعظ‌زاده شنیده‌ام. 🔸 یکی از این قضایا که از آقای واعظ‌زاده شنیده‌ام و دیگران نیز از خود شیخ هاشم شنیده‌اند، قضیه تجرید روح ایشان از بدن است. آقای واعظ زاده می‌گفت: آقای آشیخ هاشم با شخصی مرتبط می‌شود که توانایی تجرید روح داشت. ایشان از آن شخص می‌خواهد که روحش را از بدن تجرید کند. آن شخص عملیاتی انجام می‌دهد و آشیخ هاشم یک دفعه متوجه می‌شود که روحش از بدنش تجرید شده و بدنش گوشه‌ای افتاده است. 🔹 ایشان به فکر می‌افتد که من مدتی طولانی به روستایمان که اطراف قزوین است. نرفته‌ام. به آن‌جا می‌رود، سحر بود. می‌بیند که دو نفر از اهالی روستا بر سر آب دعوا می‌کنند. یکی از آن‌ها آب را به طرفی باز کرد و دیگری با بیل محکم بر سر او کوبید به گونه‌ای که بیل در سر وی گیر کرد و از شدت ضربه جان داد. قاتل پایش را روی سر مقتول قرار داد و بیل را از سر او بیرون کشید، و جنازه را رها کرد و رفت. وقتی شیخ هاشم این صحنه را مشاهده کرد، نزدیک طلوع آفتاب شده بود، لذا به فکر افتاد که نزدیک است نماز صبح قضا شود. ناگهان روحش به بدنش برگشت و بلند شد و مشغول خواندن نماز صبح شد. 🔸 خبر قتل آن شخص در روستا پخش شد، ولی کسی از قاتل اطّلاعی نداشت. بعد از مدّتی شیخ هاشم به روستای خودش سفر کرد. اشخاص به دیدن شیخ هاشم آمدند؛ از جمله شخص قاتل نیز به دیدار شیخ هاشم آمد. موقعی که افراد می‌رفتند، شیخ هاشم به آن شخص اشاره کرد که بماند. از قاتل پرسید که فلانی (مقتول) چرا نیامد؟ قاتل گفت که او را کشته‌اند و معلوم هم نشد که چه کسی او را کشته است! شیخ هاشم شروع کرد ویژگی‌های صحنه قتل را بازگو کرد و از جمله به کیفیت بیرون کشیدن بیل از سر مقتول اشاره کرد. قاتل فهمید که شیخ هاشم از ماوَقَع مطلع است. لذا مجبور شد اعتراف کند. شیخ هاشم گفت که من این را بروز نخواهم داد، ولی شما باید دیه مقتول را به خانواده‌اش بپردازید. 📚 جرعه‌ای از دریا ؛ ج ۲ ص ۵۶۶ @Feghh_osoul