eitaa logo
هیئت فقه ‌و شهادت
449 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
781 ویدیو
58 فایل
🔰هیئت #خانوادگی فقه و شهادت مدرسه علمیه معصومیه قم میزبان محبین اهل بیت(ع) از #عموم مردم انقلابی ⏰ شنبه ها همراه با اقامه نماز مغرب و عشا
مشاهده در ایتا
دانلود
محمد امین کریمیان طلبه ای بود که برای معرفی شهید هادی خیلی تلاش میکرد و میگفت: شهدا زنده اند و باید آن ها را الگو قرار دهیم. کتاب سلام بر ابراهیم را در مدارس پخش میکرد و نوجوانان را با راه و روش شهید آشنا مینمود، او دوست داشت مدافع حرم شود. میگفت: هر زمان ابراهیم را در خواب میبینم خیلی خوشحال است و مرا خیلی تحویل میگیرد او در سوریه به دوستانش گفته بود: من مدیون ابراهیم هستم، او به من گفت نترس و نگران نباش، به زودی با گمنامی به ما ملحق میشوی ... و مدتی بعد اینگونه شد: فَرِحِينَ بِمَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَيَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِينَ لَمْ يَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلَّا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ ﴿آل عمران / ۱۷۰﴾ 🚩 @feghhoshahadat
ماجرای وصیت نامه ای که عمل بهش سخت بود👇 🔻بخشی از ی زیبای شهید: «اینجانب محمدهادی ذوالفقاری وصیت می‌کنم که من را اگر شد ببرند امام_رضا علیه السلام بدهند و برگردانند و همینطور در نجف و سامرا و کربلا و کاظمین طواف بدهند و در نجف دفن کنند و دوست دارم نزدیک باشد 🔸تمام انجام شود و در داخل دور قبر من بزنند و دستمال گریه مشکی و غیره مثل تربت بگذارند، داخل قبر من مثل شود و اگر شد جایی که سرم می‌خورد به سنگ لحد یک اسم (س) بگذارند که اگر سرم خورد به آن سنگ آخ نگویم و بگویم یا زهرا(س). 🔻شهید ذوالفقاری های عجیبی داشت که عمل کردنش مشکل بود.اما به خواست خدا همه اش تحقق یافت. او وصیت کرده بود قبر مرا بزنید و بعد مرا در آن دفن کنید اما امکانش نبود. 🔻قبرهای نجف به شکلیست که های سستی دارد، بادی است و مثل ماسه های کشور ما نیست. ممکن است خیلی ساده فرو بریزد. هادی در معرکه شهید شد و کفن نداشت. خودش قبلا سیاهی تهیه کرده بود که خیلی ناگهانی پیکرش را در میان آن پرچم پیچیدند و در قبر قرار دادند. 🔻 نا خواسته کل قبرش سیاه و وصیت شهید عملی شد. به گفته دوستانش یک شال فاطمه الزهرا هم بود که آنرا روی صورتش گذاشتند و به خواست خودش بالای سنگ شهید با شیء ای نوشتند یازهرا 👈کتاب زیبای شهید رو از دست ندید 🚩 @feghhoshahdat
🔻هستند کسانی که استعداد دارند اما جرأت جبهه رفتن ندارند... 🔸با شروع جنگ تحمیلی از همان روزهای‌ اول جنگ لباس رزم برتن‌ کرد ‌وقتی گفت ‌می‌خواهـد به جبهه ‌برود همه گفتند تو استعداد زیادی داری حیف است بروی در این بیابان‌‌ها خرج شوی‌، محمدرضا در جوابشان ‌گفته ‌بود: 🔹"کسی که این استعداد را به من داده، خیـلی راحت و در یک چشم برهـم زدن می توانـد آن را از من بگیرد جوری که دیگر حتی اسم خـودم هم یادم برود؛ هستند کسانی که استعداد دارند اما‌ جرأت جبهه رفتن ندارند، آنها بروند دانشگاه، ما می رویـم جبــهه..." همیشه می گفت: جنـگ در رأس همه امور مـا است... ✍پ.ن: این شهید عزیز پس از چند روز نگهداری در سردخانه به اهواز منتقل شد تا در بهشت آباد این شهر به خاک سپرده شود، نکته عجیبی که درباره این شهید زبانزد است لبخند زیبایے است که چند روز پس از شهادت و به هنگام تدفین بر لبان این عزیز نقش بست. 🚩 @feghhoshahadat