✍ادامه یادداشت
«راسیونالیسم»، فکر بشر اروپایی را درنوردیده بود و تبدیل به رانۀ مهمی شده بود که اروپا را به پیش میبرد. خوشبینی به خرد و یقین به شک دکارتی، ایدههایی نظیر ایدۀ ترقی را در میان روشنفکران اروپایی موجب میشد. همه در این خوشبینی بودند که ناگهان بشر متجدد اروپایی دست به جنگ زد؛ نه علیه دیگری، بلکه اینبار علیه خود. جنگهای جهانی اول و دوم، فکر اروپایی را بُهتزده کرد. او که در جستوجوی نور جنت در این جهان بود، ناگاه با نار جنگ روبهرو شد. کوه موش زاییده بود؛ آن هم موش ناقل طاعون. «طاعون جنگ»، ارمغان «خردباوری» است. بعد از رویداد جنگهای جهانی بود که نظریهپردازان، یقینشان به «شک دکارتی» به شک تبدیل شد و از راه رفته باز آمدند. سوبژکتیویته یا به زبان آشناتر «خرد خودبنیاد» دیگر لنگرگاه تجدد نبود. اعتمادها به خرد تجدد از دست رفته بود و خردی که قرار بود بهشت زمینی بیافریند به رنج جنگ ختم شده بود. رویکردهای پساساختارگرا از دل همین وضعیت سر برآوردند.
جنگهای جهانی همراه با تغییرات بزرگ سیاسی، جغرافیایی و ... در فکر نیز موجب تغییر بزرگ شده بود. آتش جنگ مهم است؛ چراکه مهمترین پیشرانِ تغییرات است.
⚪️چرا نور، زاده خواهد شد؟
رویدادها نظریات را میآفرینند یا اینکه این نظریات هستند که رویدادها را میآفرینند؟ کدام یک پیشینی است و کدام یک پسینی؟ تلاش برای پاسخ به این سؤال، پاسخگو را وارد مناقشۀ درازدامن بیسرانجامی میکند که سخت میتواند پاسخ قطعی بر آن بیابد. چه بسیار نظریاتی که از دل رویدادها برآمدهاند و چه بسیار رویدادهایی که مبتنی بر نظریاتی رخ دادهاند. این هردو بر هم تأثیر و تأثر دارند. شاید بتوان گفت نظریات قبل از رویداد در مقام اجمالاند و بعد از رویداد در مقام تفصیل.
در این مناقشه ازجمله چیزهایی که مبرهن است این مهم است که رویدادها گاهی تأثیر شگرفی بر نظریات دارند. رویداد طوفانالاقصی و جنگ غزه را شاید بتوان ازجملۀ این رویدادها دانست.
جنگ غزه احتمالاً رویداد تاریخی خواهد بود و تغییرات ژرفی را بر جای خواهد نهاد و باعث دگرگونی خواهد شد. چیزی شبیه جنگهای جهانی، البته با مختصاتی متفاوت. آن یکی ابعاد گستردهای داشت و این یکی نمایش گستردهای دارد. این جنگ، اولین نسلکشی آنلاین جهان است. پیش از این هیچگاه بشر به چنین میزان از دادههای بصری دربارۀ نسلکشی، آن هم در اندک زمان دسترسی نداشته است. در این اولین نسلکشی آنلاین جهان، چشمها چیزهای دگرگونکنندهای را میبیند. معنایی جدید از مرگ، از زندگی، از خدا، از انسان مؤمن، در این رویداد زاده شده است. وضعیت عجیبی خلق شده است؛ بسیاری از دولتهای لیبرالدموکراتیک اروپایی سمت نسلکُش ایستادهاند و بسیاری از فناوریهای مدرن در خدمت نسلکُشی قرار گرفتهاند و جهان، کموبیش نظارهگر وضعیت است. به نظر، با این رویداد، چیزهایی در ذهن نظارهگر افکار عمومی دگرگون شده است. در میانۀ آتش جنگ، نور زاده شده است و این آغاز دگرگونی است.
⚪️چرا نارون مهمتر است؟
حکیم ابومعین ناصر بن خسرو قبادیانی بلخی (382 – 467 هجری خورشیدی) شاعر ایرانی در بیتی زیبا چنین میسراید:
از سر شمشیر و از نوک قلم زاید هنر
ای برادر، همچو نور از نار و نار از نارون
در مصرع دوم شعر، شاعر دلالت ظریفی دارد. او میگوید نور از آتش زاده میشود و آتش حاصل سوختن نارون است. نارون نام درختی است پر شاخوبرگ که در آتش خوب میسوزد و از این سوختن، نور بسیار حاصل میشود. روشنایی و امید، حاصل آتش بحران است و اینکه چه کسی یا چه چیزی در میانۀ بحران به محک امتحان خورده، اساس کار است. اگر نارونی در کار نباشد، نوری در کار نیست. نارون خوب در محک نار، حاصلش روشنایی و نور است.
در جنگ غزه، نور امید از نارون جامعه برآمده از تعالیم نبی مکرم اسلام است که روشناییبخش شده و در میانۀ نسلکشی، روشنای وضع جدید را نوید میدهد. در این میدان، بارقهای از انسانیت در برابر همۀ تکنیک ایستاده است. سوژۀ مسلح دکارتی در برابر انسان مؤمن محمدی ایستاده و اینگونه نور از نار و نار از نارون زاده میشود.
آنتونیو گرامشی، متفکر ایتالیایی در معنای بحران، تعریف دقیقی دارد؛ او میگوید بحران، وضعی است که «قدیم» در حال زوال است و «جدید» ناتوان از آمدن. قدیم، پاسخگوی وضعیت نیست و جدید، در عرصه نیست و این یعنی بحران. جنگ غزه، نشانهای غمانگیز از وجود بحران بزرگ است. تجدد بهمثابة امر قدیم! در حال زوال است و جدید ناتوان از زاده شدن و به عرصه آمدن است. در این میان، نارون این بحران، انسان مسلمان ساکن کرانۀ شرقی دریای مدیترانه است. اوست که روشنای وضع جدید را نوید میدهد.
#فکرآورد
#شماره_پنجم
............................
🔻مجلۀ علوم انسانیِ فکرآورد
در جستوجوی آنکه فکرش گره از کار جهان، بگشاید.
🌐 اینستاگرام | تلگرام | بله | ایتا
✍ ادامه یادداشت
به فهرست بالا، که میتوان چندین مورد دیگر را هم بدان افزود، نگاهی بیندازیم. چقدر شبیه چیزی است که در تراژدی فلسطین و ماجرای غمانگیز این روزهای غزه در حال رخ دادن است. معیارهای دوگانه دربارۀ حقوق بشر، نادیده گرفتن کودککشیها، اختلاف افکندن میان فلسطینیان، تصاحب اراضی و منابع فلسطینیان و.... درواقع فلسطین تاریخ مجسم استعمار غربی در پنج قرن گذشته است، با این تفاوت که در قرن بیست و یکم هم که اروپاییها مدعی پایان دورۀ استعمار هستند، ادامه یافته است. جنایات صهیونیستها چیزی جز تجمیع همۀ خاطرات تلخ رفتارهای استعمارگران در آسیا و آفریقا و در مواجهه با بومیان امریکا و استرالیا نیست. تمدن برخاسته از گفتمان لیبرالسرمایهداری، هرچه را که مانع تحقق منافعشان شود از سر راه برمیدارد حتی اگر به قیمت زیرپاگذاردن شعارهای فریبندهای شود که با آنها جهانیان را اغوا میکند.
صهیونیستهای غاصب وارث رفتارهای زیادهخواهانه و جنایتکارانه اروپاییان استعمارگر در چهار قارۀ دیگر هستند و شاید به همین دلیل است که حامیان چشمآبی آنها روی دست خونآلود آنان غمضعین کردهاند. کاری را که پنج قرن بدان مشغول بودهاند اینک یکجا قومی وحشی در باریکۀ غزه در حال تکرار است و همه میدانیم که قدرت و ابهت امروز دول غربی محصول همین چپاولهای استعماری بوده و نباید توقع داشت که چاقو دستۀ خود را ببرد. پس تا اینجای کار همهچیز تکرار تلخ رفتار حامیان غربی اسرائیل است. اما فقط یک تفاوت وجود دارد که صحنه را بهگونهای دیگر رقم زده است و آن پدیدهای است به نام «مقاومت.»
اگرچه در طول تاریخ استعمار ملتهای زیر ستم در برابر استعمارگران تلاشهای زیادی داشتهاند، اما اولاً این تلاشها هیچگاه به یک گفتمان پایدار تبدیل نشده و نشانۀ آن هم تداوم نفوذ دولتهای استعماری مثل انگلیس و فرانسه در برخی مستعمرات سابق آسیایی و آفریقایی است و ثانیاً هر تلاش درنهایت محدود به سرزمینی خاص بوده و محوری منطقهای با تأثیرات فرامنطقهای مشابه «محور مقاومت» هیچگاه مانند امروز در مقابل نظام سلطه قدرتنمایی نکرده است.
اساساً مشکل اصلی سلطهگران بینالمللی چه امریکا و چه اروپای غربی با جمهوری اسلامی ایران هم همین است که نهتنها خود در برابر زیادهخواهیها ایستاده، بلکه الگویی برای مقاومت دیگر ملتها نیز شده است و اگر میبینید غربیان و حتی جمعی از اعراب مرتجع متحدشان، حامی «نابودی حماس» ـ بهعنوان نمادی از مقاومت ملت فلسطین ـ شدهاند و به بهای آن حتی شعارهای اغواگرانۀ خود را از یاد بردهاند، درواقع ناشی از همین عقدۀ چهل و چندساله است.اگر تاریخ تلخ جنایتها و خیانتهای استعمار در فلسطین در حال تکرار فشرده است، اما این بار سرنوشتی متفاوت در انتظار آن است و بیشک مقاومت به ملت فلسطین کمک خواهد کرد که این بار تاریخ را بهگونهای دیگر رقم بزنند. انشاءالله.
#فکرآورد
#شماره_پنجم
....................
مجلۀ علوم انسانیِ فکرآورد
در جستوجوی آنکه فکرش گره از کار جهان، بگشاید.
🌐 تلگرام | اینستاگرام | ایتا | بله
✍ادامهٔ گفتوگو
6. دولتهایی که حتی پس از توسل اسرائیل به نسلکشی، به حمایتشان از اسرائیل ادامه میدهند، تحتتأثیر ترکیبی از منافع استراتژیک و آنچه میتوان سیاست هویت نامید، قرار دارند. مسائل استراتژیک و هویتی دررابطهبا اسرائیل، همگرا میشوند؛ چراکه اسرائیل ترکیبی است از تواناییهای نظامیِ قوی و هویت تمدنیِ جامعهای مدرن با فناوری پیشرفته که پیوندهای مهمی با غرب دارد و در میان مجموعهای از کشورهای اسلامیِ متخاصم و جنبشهای غیردولتی که دشمن آناند قرار گرفته است.اگر جنگ گستردهتری آغاز شود، بهمنزلۀ «جنگ تمدنها» در نظر گرفته خواهد شد که یادآور پیشبینی ساموئل هانتینگتون در سال 1993میلادی از جهان پس از پایان جنگ سرد است.
7. اگر اسرائیل موفق شود سناریوی انتقال جمعیت را در غزه اجرا کند و فلسطینیانِ بازمانده را مجبور به پناهندگی در منطقه کند، پاکسازیِ قومی نیز به جنایت نسلکشی در قالب جنایت علیه بشریت اضافه خواهد شد.
این امر به احتمال خیلی زیاد به بسیج نیروهای ضدغربی در سراسر خاورمیانه منجر میشود و فشارهای خطرناک جدیدی را متوجه پیوند ویرانگر جهان غرب با اسرائیل میکند. همچنین، ابهاماتی وجود دارد دربارۀ واکنش اسرائیل به برچسب «دولت مطرودی» که درمعرض بایکوت و حتی تحریم قرار میگیرد، و همینطور تشدید ستیزهجوییِ گروههای همبستگی جهانی که خود را وقف آیندهای انسانی برای مردم فلسطین کردهاند.
8. آنچه زندگی را برای اسرائیل پیچیده کرده، وجود ناسیونالیسم بومی در کشورهای جهان جنوب و همچنین شکست استعمار اروپاست که به مقاومت، مشروعیت بخشیده است، حتی مقاومت مسلحانه که هرچند تاحدودی مناقشهبرانگیز، اما در قوانین بینالملل فعلی گنجانده شده است.
به رسمیت شناختن حق مسلّم مردم برای تعیین سرنوشت ملّی، موجب میشود که حرکتهای مسئولان شهرکنشینان استعمارگر، اقداماتی غیرقانونی و در دشمنی آشکار با جمعیتهای بومی -بهمثابۀ ملّتهای عقبمانده یا ناموجود که باید از سر راه برداشته شوند- باشند.
9. بهترین امید برای فلسطین در این زمان، تشدید فعالیتهای جامعۀ مدنی برای توقف نسلکشی است؛ مثل مورد آفریقای جنوبی که دادخواستی به دیوان بینالمللی دادگستری ارائه کرده و به دنبال آن است، و منزویکردن اسرائیل در حوزههای فرهنگی، ورزشی و انواع تحریمها.
در سیاست خارجی جهان غرب و رابطهاش با اسرائیل، هیچ مبنایی برای صلحی عادلانه و پایدار وجود ندارد که بهصورت دیپلماتیک و استراتژیک، توسط دولتهای مترقی یا بهنحوی مؤثر توسط سازمان ملل متحد ترویج شود.
در موقعیتهایی استراتژیک مثل رابطۀ اسرائیل و آمریکا، سنبۀ اولویتهای ژئوپلیتیکی از رهنمودهای قوانین بینالمللی و اخلاقیات همزیستی میاندولتی پُرزورتر است.
..................
🔰متن کامل گفتوگو در فایل Pdf در دسترس است.
#فکرآورد
#شماره_پنجم
مجلۀ علوم انسانیِ فکرآورد
در جستوجوی آنکه فکرش گره از کار جهان، بگشاید.
🌐 تلگرام| اینستاگرام| بله| ایتا