eitaa logo
کشکول فکر و علم
94 دنبال‌کننده
50 عکس
14 ویدیو
22 فایل
این کانال جهت طرح نکات متفرقه‌ای است که یا منتهی به تقویت قوه فکر در مخاطب و خصوصاً طلاب می‌شود و با بر داشته‌های علمی ایشان می‌افزاید. بخشی از این نکات، پاسخ‌های ما به تمارین کانال دیگرمان یعنی کانال کاربرد علوم حوزوی است. ارتباط با ما: @abdulahad
مشاهده در ایتا
دانلود
بخش سمت راست دو قسمت از کتاب در محضر علامه است (این کتاب، مکتوب پرسش و پاسخ‌هایی است فیمابین حاج آقای رخشاد و علامه طباطبایی رحمه الله) و بخش سمت چپ نقل قولی است از آیت الله شبیری در کتاب جرعه‌ای از دریا. هردو بخش ناظر است به اینکه نفوس قویه (با تهذیب و ریاضت شرعی یا با ریاضت غیرشرعی) با همّ خود توان تصرف در تکوین را دارند.
الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏5، ص: 236 16- عدة من أصحابنا عن سهل بن زياد و أحمد بن محمد عن ابن محبوب عن أبي ولاد قال: سألت أبا عبد الله ع عن الرجل يأخذ الدابة و البعير رهنا بماله أ له أن يركبه قال فقال إن كان يعلفه فله أن يركبه و إن كان الذي رهنه عنده يعلفه فليس له أن يركبه‏ الظاهر أن احمد بن محمد عطف علی سهل بن زیاد ذلا أن العدة للرجلین جماعتان متباینتان و قد قیل فیهما: 🌾عدة من أصحابنا، عن أحمد بن محمد بن خالد البرقي. والعدة هنا تشمل: - علي بن إبراهيم بن هاشم، أبو الحسن القمي. - علي بن محمد بن عبد الله بن أذينة. - أحمد بن عبد الله بن أبيه (أمية). - علي بن الحسن (السعد آبادي). - محمد بن يحيى العطار. - محمد بن جعفر. - علي بن عبد الله القمي. 🌾عدة من أصحابنا عن سهل بن زياد. والعدة هنا تشمل: - علي بن محمد بن إبراهيم بن أبان الرازي، المعروف بعلان الكليني. - محمد بن أبي عبد الله، وهو أبو الحسن محمد بن جعفر بن عون الأسدي. - محمد بن الحسن بن فروخ الصفار القمي ت ٢٩٠ ه‍. - محمد بن عقيل الكليني. و لعل الوجه ارادة الکلینی مصداقین اثنین من العدة و الله العالم.
هدایت شده از در مسیر اجتهاد
💠 چرا اوضاع مالی اهل علم خوب نیست؟ 🔹 از امام (ع) پرسیدند: چرا از نظر رزق وضعشان ضعیف است؟ فرمود «أليس العقل رزقاً؟» 🔸 شما دلتان می خواهد بساط عالَم بر ظلم باشد؟ کسی زحمت بکشد و درس بخواند هم عالم بشود و هم از آن طرف رایگان مال گیرش بیاید؟ این نیست که کسی که درس خوانده به او چیز دیگری بدهند! شما دادی، یک کالا و برلیانی گرفتی که با تو می آید و تو را هم همه جا حفظ می‌کند. آن بیچاره عمرش را داده گیرش آمده و می‌گذارد و می‌رود. چرا «فلک به مردم نادان دهد زمام مراد!» 🔹مبادا اینها طلبه ای را بلرزاند. فرمود اگر خواستی خودت را بسنجی، با بازاری نسنج. خود را با متکاثر نسنج؛ تو " داری، کوثر را با کوثر می‌سنجند؛ کوثر را که با تکاثر نمی‌سنجند. بله سرمایه‌دارها بر اساس (ألهاکم التكاثر) باید یکدیگر را با خودشان بسنجند؛ اما کوثر را با کوثر می‌سنجند. فرمود: اگر حوزه یا دانشگاه خواستند خودشان را بسنجند، باید با بسنجند همین. با بازاری نسنجند. 🔸 فرمود آنجا که سخن از توزین و توزیع و ارزیابی است، «توزن دماء الشهداء و مداد العلماء»؛ این کوثرها را با هم می سنجند. آن مرکّب عالم با خون شهید؛ خون این شهید با مرکّب عالم؛ اینها هر دو کوثرند، کوثرها را با هم بسنجید. تازه گفتند در آن کوثر، مداد عالم است، یا لااقل معادل است. 📚 خطبه‌های نماز جمعه آیة الله آملی (حفظه الله) ۱۳۸۰/۳/۴ 📌 ارسالی از حجت الإسلام سید عبدالله عمادی (از طلاب محترم پایه دهم شهیدین) 👈 نکات بیشتر را اینجا ببینید. 🔰 دوره تخصصی فقه و اصول شهیدین قم
بحثی درباره ماده «ضعف» (بیان دو قاعده زبان‌شناسی) کلمات عربی احتمالا در اصل دو حرفی بوده و بعدا ثلاثی و رباعی شده اند (زلزل در اصل زلّ زلّ بوده است؛ دحرج در اصل دحّ رجّ بوده است و ...) درباره اینکه ثلاثی‌ها چگونه از ثنایی‌ها پدید آمده‌اند یک قاعده قبلا مطرح شده بود که یک احتمال این است که حرف دوم مشترک بین کلمه اول و کلمه دوم بوده است (مثلا کفر در اصل کفّ فرّ بوده باشد) امروز قاعده دیگری را مطرح شد که یک احتمال این است که حرفهای اول جدا شده و حرف دوم در آخر آمده (مثلا کفر در اصل کرّ فرّ بوده باشد) بر این اساس شاید ماده «ضعف» که اغلب برایش دو اصل متباین «ضَعف» و «ضِعف» قائلند با سابقه متفاوت و دو تا ترکیب متفاوت بوده باشد «ضَعف» ترکیبی از ضعّ و عفّ (عف در معنای سلبی اش که کاستن است) و «ضِعف» ترکیبی از ضفّ و عف (عف در معنای زیادتی‌اش مانند یسئلونک ماذا ینفقون قل العفو) و شاید این یکی از راه حل توجیه کلماتی باشد که بر معانی ضد هم دلالت دارند نقل از استاد مفیدی، توحید صدوق، جلسه 53
و هي (أي الحروف العاطفة) الواو، الفاء، ثم، و حتى، و أو، و إما بكسر الهمزة و أم، و لا، و بل، و لكن و عدّ بعضهم (أي) المفسرة منها، و عند الأكثرين: إنما ما بعدها عطف بيان لما قبلها، كما ذهب بعض آخر إلى أن (بل) التي بعدها مفرد، نحو: (جاءني زيد بل عمرو) و (ما جاءني زيد بل عمرو) ليست منها؛ لأن ما بعدها بدل غلط مما قبلها. و بدل الغلط بدونها غير فصيح، و أما معها ففصيح مطرد في كلامهم؛ لأنها موضوعة لتدارك مثل هذا الغلط شرح ملا جامي على متن الكافية في النحو، ج‏2، ص: 405 این سطر آخر ادعا دارد که هدف از وضع می تواند تصحیح معنای ملقی باشد به دلیل اشتباه در القای لفظ یا اراده معنا و لازم نیست که هدف مستقیم از وضع لفظ، القای معنا باشد. به نظر مطلب موجهی است.
الکریم عند الله محبور مثاب و عند الناس محبوب مهاب ذره ای از امیر مؤمنان علیه السلام در این یک جمله نمایان است ایجاز و جناس و سجع و ...
«يكى از اساتيد من در دو كيلومترى شهرستان تويسركان كشاورزى داشت و در بين راه رودخانه‌اى بود كه من هر روز از آن آب عبور كرده و گاهى احساس مى‌كردم، مرا با خود مى‌برد. با اين حال با اشتياق تا لمعتين درس خواندم. كتاب رياض و مسالك و احياناً جواهر را نيز همراه آن مطالعه كردم. چون پيشرفت كامل در تويسركان نداشتم، براى حضرت آيت‌الله بروجرى(ره) حالات خود را نوشتم. معظم‌له نوشته بودند: تحصيل علم براى شما وجوب عينى دارد و لذا رهسپار قم شده ... شرحی حالی از سید حسین شیخ الاسلامی تویسرکانی در این منبع وجوب عینی تحصیل بر مستعدین در
https://drive.google.com/file/d/10jpKN1lGVgDPeFLULsQYc48CUaxDIT7p/view?usp=sharing در این فایل صحت اطلاق اصطلاح قضا در عبادات مستحبی مورد مناقشه قرار گرفته است.
رسد هرگز به جایی آدمیزاد که آنجا عالم و آدم نگنجد معنای کلمه «هرگز» را باتوجه به شعر حدس بزنید.
قال رسولُ اللَّهِ صلى الله عليه و آله-: إنّ رَحَى الإسلامِ سَتَدورُ، فحَيْثُ ما دارَ القرآنُ فدوروا بِهِ، يُوشِكُ السُّلطانُ والقرآنُ أنْ يَقْتَتِلا ويَتَفَرَّقا إنَّهُ سَيَكونُ عَلَيْكُمْ مُلوكٌ يَحْكُمونَ لَكُمْ بِحُكْمٍ، ولَهُمْ بِغَيْرِهِ، فإنْ أطَعْتُموهُمْ أضَلُّوكُمْ، وإنْ عَصَيْتُموهُمْ قَتَلوكُمْ. قالوا: يا رسولَ اللَّهِ، فكَيْفَ بنا إن أدْرَكْنا ذلكَ؟ قالَ: تَكونون كأصْحابِ عيسى‏: نُشِروا بالمَناشِيرِ ورُفِعوا علَى الخَشَبِ. مَوتٌ في طاعةٍ خَيْرٌ مِنْ حياةٍ في مَعْصية نقل از الدرّ المنثور: 3/ 125 حال و روز اهل سنت یک نکته ادبی هم عرض می کنم و آن اینکه واو در و لهم بغیره دو عطف کرده است یعنی عطف معطوفین کرده است بر معمولین عامل واحد و یعنی لهم بر لکم و بغیره بر بحکم چون عامل در هر دو معطوف علیه یحکمون است و لذا قاعده في الدار زید و الحجرة عمرو جاری نیست.
الإمامُ عليٌّ عليه السلام: إنّي إذا استَحكَمتُ في الرَّجُلِ خَصلةً مِن خِصالِ الخيرِ احتَمَلتُهُ لها واغتَفَرتُ لَهُ فَقْدَ ما سِواها، ولا أغتَفِرُ له فَقْد عقلٍ ولا عَدَمَ دِينٍ، لأنَّ مُفارَقَةَ الدِّينِ مُفارَقَةُ الأمنِ، ولا تَهنَأُ حياةٌ مَع مَخافَةٍ، وعدمُ العقلِ عدمُ الحياةِ، ولا تُعاشَرُ الأموات‏ 1. فرق فقد و عدم چیست؟ 2. حد وسط جامع بین حکم فقْد عقلٍ ولا عَدَمَ دِينٍ چیست؟
سمعت الصادق جعفر بن محمد ع يقول المؤمن علوي لأنه علا في المعرفة و المؤمن هاشمي لأنه هشم الضلالة و المؤمن قرشي لأنه أقر بالشي‏ء المأخوذ عنا و المؤمن عجمي لأنه استعجم عليه أبواب الشر و المؤمن عربي لأن نبيه ص عربي و كتابه المنزل بلسان عربي مبين و المؤمن نبطي لأنه استنبط العلم و المؤمن مهاجري لأنه هجر السيئات و المؤمن أنصاري لأنه نصر رسوله و أهل بيت رسول الله و المؤمن مجاهد لأنه يجاهد أعداء الله تعالى في دولة الباطل بالتقية و في دولة الحق بالسيف. علل الشرائع، ج‏2، ص: 467 آدم یاد این حرف می افتد.
و بلفظ آخر إذا لوحظ الأشياء من جهة كشفها عما عند ربها بإبرازها ما عندها من الحاجة و النقص مع ما لها من الشعور بذلك كان ذلك تسبيحا منها، و إذا لوحظت من جهة كشفها ما لربها بإظهارها ما عندها من نعمة الوجود و سائر جهات الكمال فهو حمد منها لربها و إذا لوحظ كشفها ما عند الله سبحانه من صفة جمال أو جلال مع قطع النظر عن علمها و شعورها بما تكشف عنه كان ذلك دلالة منها عليه تعالى و هي آياته شاهکاری از بزرگ‌استاد معارف علامه طباطبایی رحمه‌الله
👆 چند تعلیقه مختصر ما به این بخش از بیان ایشان درج کردیم.👇
الفاظ مشترک با دو معنای استقلالی و ربطی شماره مطلب در سایت نمو: e-n-116 این فایل جهت یادگیری یک بحث ادبی در علم نحو و در باب حروف جر تولید شده است که مدعای عربی را در قالب مثال فارسی به ذهن مخاطب نزدیک می سازد. ضمنا محتوای نویی هم در آن -بالاشارة- مطرح شده است که مجال بررسی و نقد می تواند داشته باشد.
شاید اولین بار بود که ما استصحاب را خدمت آیت‌الله زنجانی حالا شاید مثلاً چهل و پنج سال پیش منزل‌شان خدمت ایشان مشرف می‌شدیم استصحاب و زکات ایشان، همین دو سه نفر هم بیشتر نبودند، ایشان آن‌جا من از ایشان شنیدم که آیت‌الله بروجردی، ایشان نقل می‌فرمود که آیت‌الله بروجردی فرمودند کلمات ائمه علیهم‌السلام در احکام همانند کلمات فقهاء است در فقه، اگر یک فقیهی توی رساله‌ی عملیه می‌نویسد فلان چیز نجس است انشاء نجاست نمی‌کند بر او، جعل نجاست نمی‌کند، دارد اخبار می‌کند از این‌که در شرع این‌جوری است. این‌جا وقتی امام صادق می‌فرماید که «الدّم نجسٌ» مثلاً، خود امام صادق جعل نجاست برای دم نمی‌کند که، دارد اخبار می‌فرماید که در شریعت این‌جور. پس این‌ها اصلاً جمله‌ی انشائیه نیست و این خیلی مهم است و مورد توجه است، خیلی جاها اشکال‌هایی که می‌شود، حرف‌هایی که زده می‌شود برای خلط بین این جهت است که خیال می‌شود این‌ها انشاء است و حال این‌که این‌ها اخبار است. مثل فقهاء که می‌فرمایند. منتها فقهاء هم یا از این‌که در روایات این چنین است دارند اخبار می‌کنند یا آن‌ها هم از شریعت اخبار می‌کنند چون طریق دارند، این‌ها طریق‌شان می‌شود روایات و آن ادله‌ای که دارند طریق می‌شود برای آن‌هایی که بله در شریعت این جعل شده است، خب پس آن‌ها هم اخبار از شریعت می‌کنند، ائمه علیهم‌السلام هم اخبار از شریعت می‌کنند. (خارج اصول استاد شب‌زنده‌دار حفظه‌الله به تاریخ 1401/9/1)
آثار نظارت فقه شیعه به فقه عامه.mp3
4.25M
تعبیر فقه شیعه حاشیه به فقه عامه است از عبارات رایجی است که از مرحوم آیت الله بروجردی نقل می شود و البته تعبیر سؤال‌برانگیزی است. تعبیر مناسب آن را از آیت الله شبیری حفظه الله همراه با توضیح و آثار این نظریه بشنوید.
اصل و مصنف چه تفاوتی دارند؟.mp3
790.5K
بیانی از آیت الله شبیری در توضیح فرق اصل و تصنیف