☑️ علم و دین در تفکر اسلامی درهمتنیده است
🌕 عناوین مهم سخنان حجتالاسلام دکتر حمید #پارسانیا؛ در نشست علمی «جامعهشناسی دین و جامعهشناسی دینی»:
▪️جریان حکمت مدنی در جهان اسلام که با فارابی آغاز شد، خودش یک #دانش_مدنی است؛ فارابی بیش از دیگران نظریه اجتماعی خود را با دین درهم تنیده است و مدینه فاضله و فاسقه، ضاله و جاهله او کاملاً با دین در هم آمیخته است.
▪️متفکرین مسلمان #جامعهشناسی _دین دارند ولی نظریات آنان با جامعهشناسی دین مدرن، تفاوت بنیادین دارند و این به روششناسی علوم اجتماعی در جهان اسلام بازگشت دارد.
▪️ یکی از مسائلی که بقیه فرهنگها از جمله فرهنگ اسلامی و ایرانی با آن مواجه شدند، روبرویی با مفاهیم مدرن بود البته فرهنگ ایرانی به خاطر عقبه معرفتی و علمی قوی تاریخی ابژه را در چارچوب ذهنی خود میشناخت و با آن ارتباط برقرار میکرد.
▪️باید ببینیم نسبت جامعهشناسی با دین چیست؟ اگر جامعهشناسی را دانش(ساینس) با معنای کانتی قرن بیستم در نظر بگیریم، نسبت بین این دو نسبت سوژه و ابژه است؛ ابژه هویت معرفتی دارد ولی این هویت هرمنوتیکی است یعنی علم نیست. جامعهشناسی دین در اینجا آگاهی درجه دوم است ولی علم نیست بلکه فرهنگ و زبان است.
▪️ در غرب هم اندیشمندانی داریم که در قرن ۲۰، #مدرنیته را نقد کردند ولی در حوزه علوم اجتماعی وجود نداشت و شاید در دوره وبر با بحث قفس آهنین به این مسئله و مدل عقلانیت جهان اسلام پرداخت البته این جریانات وارد حوزه کلاسیک و مدرن نشدند.
▪️جامعهشناسی دینی بحث جامعهشناسی و یک مکتب است و نه در ذیل جامعهشناسی. در ابتدای قرن ۲۰ «دینی» صفتی بود که به موصوف نمیچسبید زیرا علم وصف دینی و غیردینی نداشت، گرچه جامعهشناسی پدیدارشناختی و پراگماتیستی و ... وجود داشت
▪️از منظر برخی فلاسفه غربی، دین دو کارکرد دارد؛ اول #انسجام_اجتماعی و دیگری #تفسیر_جهان و شناساندن جهان؛ بنابراین مرحله اول، مرحله تفکر و معرفت دینی است و آن را در این مرحله علم نمیدانند ولی در مرحله بعد آن را واجد نظم عقلانی میدانند.
◾️نسبت میان جامعهشناسی با دین نسبت دو حوزه معرفتی است یعنی یکی معرفتی است که #علم است و دیگری معرفتی غیرعلمی است، نسبت جامعهشناسی با دین نسبت علم با قلمرویی است که ساینس نیست بلکه معرفت از سنخ #فرهنگ است و انسانها با اراده خود آن را میسازند
🔻مطالعه کامل گزارش
📮فکرت، رسانه اندیشه و آگاهی؛
وبگاه| فکرت |مدرسه فکرت | رادیو فکرت