eitaa logo
فکروذکر | سیدعلی‌شریعت
207 دنبال‌کننده
395 عکس
121 ویدیو
16 فایل
✍🏻دکترای مدیریت رسانه دانشگاه تهران و مدرس دانشکده رسانه دانشگاه امام حسین (❤️) *#هوش مصنوعی_برای_رسانه* ارتباط با من: @seyed_ali_shariat
مشاهده در ایتا
دانلود
🌍فذکرهم بایام الله یکی از وظایف ما، یادآوری ایام الله است. مثل دهه فجر ⚠️اما یادآوری ای که هنری و خلاقانه باشد؛ نه کلیشه ای و تکراری.
🟢یک سوال کنکوری و یک نکته اخلاقی! نقطه چین را با عبارت صحیح پر کنید: 👈حضرت آیت الله خامنه ای در خاطرات خود میگویند که در آستانه پیروزی انقلاب، شهید مطهری دو سه بار به من که در مشهد بودم تلگراف زدند و گفتند خودت را به تهران برسان! زیرا حضرت امام دستور داده اند که شورای انقلاب تشکیل بدهیم و مقدمات بازگشت ایشان به ایران را فراهم کنیم. حضرت آقا خودشان را به تهران میرسانند. شهید مطهری از ایشان می پرسند: خب شما ان شاالله از کارهای مختلف شورای انقلاب و کمیته استقبال از امام چه مسئولیتی را قبول می کنید؟ حضرت آقا می گویند: .......! شهید مطهری با تعجب میگویند: جدی میفرمایید!؟ و حضرت آقا مجدد میگویند: بله خیلی هم در این کار ماهر هستم. 1. حفاظت و حراست 2. تبلیغات و امور خارجی زبان 3. قهوه‌چی و چای‌ریز 4. ارتباطات مردمی 🤔 📍منبع: کتاب عبد صالح خدا؛ برش‌هایی از زندگی و سیر مبارزاتی امام‌خمینی در بیانات آیت‌الله خامنه‌ای، برگرفته از مصاحبه اختصاصی مرکز اسناد انقلاب اسلامی با آیت‌الله خامنه‌ای و دیگر بیانات ایشان درباره امام‌خمینی است. 😍کتاب صوتی آن را به طور رایگان گوش دهید و لذت ببرید. http://book.iranseda.ir/detailsalbum/?VALID=TRUE&g=335706 . . . ✍️فکروذکر @fekrozekr110
فکروذکر | سیدعلی‌شریعت
🟢یک سوال کنکوری و یک نکته اخلاقی! نقطه چین را با عبارت صحیح پر کنید: 👈حضرت آیت الله خامنه ای در خا
پاسخ: قهوه چی... حضرت آقا به شهید مطهری می گویند من اهل چایی هستم و چای خوب درست می کنم، در یک تشکیلات هم که همه نباید مسئول رده بالا باشند... 🫠جانم به این اخلاص و تواضع...
مدتی این (110 پرسش و پاسخ از رهبر معظم انقلاب در مورد هنر و رسانه) تاخیر شد نمی دانم بی توفیقی از شما بود یا من! اما ان شا الله در روز های آینده ادامه پرسش و پاسخ ها در کانال قرار داده میشود. اگر موارد قبلی را نخوانده اید را در کانال جستجو کنید.
❓پرسش: چرا «حفظ ارتباط و اعتماد مردم به دولتی که بر سر کار است - هر دولتی که سر کار است و مورد قبول مردم و مجلس و رهبری قرار گرفته»، یک هدف صداوسیما باید باشد؟ ✅پاسخ: حفظ ارتباط و اعتماد مردم به دولت مستقر باید یکی از اهداف صداوسیما باشد، به دلایل زیر: 1. ابزار پیشبرد اهداف اصلی: این هدف، گرچه ثانویه است، اما در خدمت تحقق اهداف اولیه و اساسی نظام قرار می‌گیرد. 2. ضرورت برای پیشرفت کشور: بدون اعتماد متقابل بین مردم و دولت، ساختن کشور به شکل مطلوب امکان‌پذیر نیست. 3. نقش حیاتی دولت: دولت تنها نهاد رسمی برای اداره کشور و هدایت آن به سمت اهداف تعیین شده است. 4. جلوگیری از گسست اجتماعی: قطع ارتباط بین مردم و دولت می‌تواند به شکاف عمیق اجتماعی و ناکارآمدی حاکمیت منجر شود. 5. تسهیل مدیریت کشور: اعتماد مردم به دولت، مدیریت کشور و پیشبرد برنامه‌های توسعه را تسهیل می‌کند. 🕯️نکته: صداوسیما به عنوان رسانه ملی، نقش مهمی در ایجاد و حفظ این ارتباط و اعتماد دارد. این رسانه می‌تواند با انعکاس صحیح عملکرد دولت و انتقال دغدغه‌های مردم، به عنوان پل ارتباطی موثر عمل کند. 📍منبع: بیانات در دیدار مدیران مراکز سازمان صداوسیما در استان‌ها؛ 7 اسفند 1370 👈🏻 هشتگ را در کانال فکروذکر دنبال کنید. ✍🏻فکروذکر @fekrozekr110
فکروذکر | سیدعلی‌شریعت
یادی از نقد شهید آوینی بر فیلم مادر علی حاتمی به مناسبت پوستر جشنواره فجر 1403 باید منتظر باشیم كه همه، روزی به زج زدن بیفتند. باز هم آقای « علی حاتمی » و در مشغولی های خسته كننده اش؛ دلبستگی اش به عهد قجر و آت و آشغال های صندوق خانه های متروك وآدم هایی نیست آبادی، اما با بزك واعی و دیالوگ های پر تكلف و حكاكی شده ای كه حتی برای رعایت جناس و قافیه كج و معوج شده اند، آن هم از دهان تیپ های تصنعی كه این كلمات در دهانشان زیادی می كند... این كلمات در دهان همه زیادی می كند و من نمی دانم كه اصلاً این طرز نوشتن و حرف زدن اگر به درد سینما و تئاتر نخورد، به چه درد دیگری ممكن است بخورد! باز هم داستان به نحوی به همان روزگار نه چندان دوری باز می گردد كه تهران قدیم در سرازیری مست فرنگ شدن افتاده بود؛ اول آدم ها و بعد اشیا... عهد قجر آخرین دوره اضمحلال تاریخی این قوم است پیش از سلطه تمام عیار شیطان پیر... و نمی دانم آن آشی كه در سفارت انگلیس پخته بودند چه معجونی بود كه همه را « آشخور » كرد، غیر از روزه دارها را! كفر فرنگی مثل آسفالت سیاه داشت همه كرت ها و مزارع سر سبز را می پوشاند تا راه اتومبیل را هموار كند و از آن بدتر، آدم ها را بگو كه هفتاد و دو رنگ شهر فرنگ آن قدر در خط و خال كراواتی كه گریبان گیرشان شده بود غرق شده بودند كه سر ریسمان را نمی دیدند كه در دست كیست! دلبستگی به این دوره چه معنایی می تواند داشته باشد؟ روشنفكران این دیار لااقل با ما مردم در عشق به ضریح و پنجره های فولاد، آجر قرمز و بهار خواب و حیاط و كاشی های آبی و گلدان های سفالی و یاس و اقاقیا و اطلسی و قرنفل و شمعدانی در باغچه های دور حوض های پاشویه دار و تخت های چوبی و قالی و گلیم شریكند و فقط تفاوت ما با آنها در آنجاست كه ما با این اشیا و در این فضاها زندگی كرده ایم، جان خود را لعاب آبی كرده ایم و بر سفال ها زده ایم، روح خود را به پنجره های فولاد امامزاده ها دخیل بسته ایم، عشق های جوانیمان بوی گل یاس و شب بو می داده است و بعد خانه بختمان را با آجر قرمز ساخته ایم و در حوض های پاشویه دار وضو گرفته ایم و بر سجاده هایی از گلیم نماز خواند ایم، اما این آقایان و خانم ها با همه این اشیا و فضاها، مثل توریست های وارفته، پیوندی نوستالژیك داشته اند. در مغرب زمین نیز روشنفكران دلبسته اشیای عتیقه اند و خودشان هم نمی دانند كه چرا؛ خودشان هم نمی دانند كه در اشیای كهنه به دنبال آن روحی می گردند كه هر چه زمان بیش تر می گذرد و زالوی تكنولوژی بیش تر و بیش تر خون گردن آدم را می مكد،مثل فانوسی كه نفتش تمام شده، دارد می میرد. آدم هم آدم های قدیم! ما خودمان را در گذشته ها جا می گذاریم و می گذریم واین نوستالژی شاید آن غم غربتی باشد كه آدمیزاد ازدوری خودش دارد. بگذریم كه روشنفكران ما فقط ادایش را درمی آورند...كاشكی این اداها واقعیت داشت! حتی یك فحش واقعی بهتر است ازهزارسلام دروغكی!l آن مادر قاجاری كه همه نمازهای صبحش را بعد ازطلوع آفتاب می خواند مادر ما نیست. پس مادر كیست؟ شاید مام وطن باشد كه جوجه هایی ناقص الخلقه به دنیا آورده و حتی در میان آنها یك تخم غاز هم پیدا شده است دشداشه پوش و لچك به سر، كه قدقد شاعرانه ای دارد و در عین حال، زورش حتی بر زهتاب ها هم می چربد! شخصیت ها وصله های ناجوری هستند دوخته شده به یك لحاف چل تكه... كسی نیست بپرمد مگر لحاف دوزی چه اشكالی دارد! هیچ. یاد « هزار دستان » افتادم، با آن پراكندگی ناشیگرانه در پرداخت و « حاجی واشنگتن » با آن میزانسن هایی كه یا اولش جور بود آخرش در می رفت و یا اولش ناجور بود، آخرش درست می شد و باز هم همان دیالوگ های پرتكلف و پر ادا كه برازنده هیچ دهانی نیست. لچك به سر فیلم « مادر » هم مثل همان سرخپوست فیلم « حاجی واشنگتن » بود؛ یك قارچ بدون ریشه، یك خیال خام ناپرورده. در میان جوجه های ناقص الخلقه ماكیان وطن، یك صندوقدار عارف مسلك هم بود كه سعی می كرد همه اش كلمات قصار بگوید: « شبش راباید بی چراغ روشن كرد خان داداش »، خطاب به زهتابی كه قاعدتاً نمی توانست بین این حرف های عطر زده با روده های بوگندوی گوسفند تفاوتی قائل شود. و اگر عرفان با صندوقدار بانك جمع شود، لابد همه این تاریخ هزار ساله ما كشكی است كه در آش مشروطه ریخته اند! روشنفكران این دیار از همه چیز فقط به نوع « لائیك » اش علاقه دارند؛ رمان لائیك، نقاشی لائیك... و حتی « عرفان لائیك ». و البته در ایماژهای شعر سپید، بر خلاف واقعیت، همه كلمات و معانی متناقض را می توان با یكدیگر جمع كرد. یادتان هست درست در بحبوحه جنگ، یك راهب غرب زده بودایی (!)، بی خبر از همه جا، آمده بود و هر از گاهی روی یك طبل كوچك می كوبید تا خداوند صلح را میان ما و بعثی های جنایتكار برقرار كند؟! فكر می كردم فقط راهب های غرب زده بودایی این همه از ما دور هستند.
"مشاغل روی قبری" را می شناسید؟ از بین هزاران هزاران شغل و کسوت مختلف و متنوع، بعضی ها تا روی سنگ قبر هم با انسان می آیند. به آنها دقت کرده اید!؟ "پاسدار" یکی از آنهاست. تنها شغل و کسوت نیست، عشق است و از آغاز تا شهادت، تا سنگ مزار، بلکه تا برزخ و بهشت با کسی لایقش باشد می می ماند. به فدای این لباس مقدس که بهترین انسان های عصر ما به تن کردند. 💐نثار پیروان به مقصد رسیده سید الشهدا، شهدای پاسدار، فاتحه و صلوات 🔄🔃