eitaa logo
فقه فرهنگی
685 دنبال‌کننده
182 عکس
18 ویدیو
72 فایل
بررسی فقهی نظام فرهنگی، قواعد و مسائل آن 🔸 پذیرای انتقاد و پیشنهاد شما: @hadiajami @feqahat سایت: splus.ir/feqh_farhangh" rel="nofollow" target="_blank">https://what.splus.ir/feqh_farhangh splus.ir/feqh_farhangh در هر کار فرهنگی و تربیتی، ابتدا باید فقه آن را دانست ... #فقه_معاصر #فقه_مضاف
مشاهده در ایتا
دانلود
فقه فرهنگی
🔹جلسه چهارم #فقه_فرهنگی تبیین ادله قرآنی ارشاد جاهل. وظیفه حکومت اسلامی در تامین هزینه‌های پژوهشی. ه
🔹جلسه چهارم آیه نفر ((وَ ما كانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَ لِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُون‏.)) این آیه از غُرر آیات قرآن در مباحث فقهی و اصولی است؛ در چهار بحث مهم بدان تمسک شده است: حجیت خبر واحد؛ وجوب اجتهاد و تعلم احکام و شریعت؛ قاعده ارشاد جاهل؛ قاعد هدایت. دلالت‌ها: ممکن است گفته شود که این آیه خبری است. اما این ایه خبری در مقام انشا و مولویت است. درنتیجه معنای انشائی و مولوی و امری دارد. اممکن است گفته شود، ین آیه امر بعد از حظر است که فقط بر اباحه دلالت دارد. اما این آیه بر اهمیت فعالیت‌های پژوهشی در راستای انذار تاکید دارد و جایگاه آن را هم عدل اهمیت جهاد و جنگ در دفاع از اسلام می داند. این آیه دریچه‌ای جدید بر مسلمانان باز کرد. نفر پژوهش و تعلیمی مقدمه انذار است. درنتیجه هدف انذار است. بودجه‌های فرهنگی و حوزه علمیه در راستای انذار باید تدارک دیده شود. برپایه این آیه نفر تعلیمی و فرهنگی هدف باید انذار باشد. و ... @feqahat
فقه ... وظیفه مکلف را در هر زمینه روشن میکند. یکی از عرصه های مهم زندگی تعلم و تحصیل و دانش آموزی است. به یاری خداوند و راهنمایی حضرت استاد آیت الله اعرافی ... خداوند توفیق داد مسائل مهم تحصیل علم را بررسی فقهی کنیم. الحمدالله. گزارش خبرگزاری فارس از این کتاب: https://www.farsnews.ir/news/14000212000187
قواعد فقهی فرهنگ ج۵.mp3
30.37M
🔹جلسه پنجم 🔸ادله قرآنی قاعده ارشاد جاهل. بررسی آیات سوال و کتمان. در امور واجب اخلاقی،سیاسی، اعتقادی و اخلاقی باید به علمای راستین رجوع کرد و بر عالمان حرام است که این علوم را کتمان کنند. @feqahat
((وَ مَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ إِلاَّ رِجَالاً نُوحِي إِلَيْهِمْ فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ.)) سوره نحل، آیه 43؛ سوره انبیاء، آیه 7. هرچند سیاق آیه درباره اقوام پیشین است، اما نمیتوان این حکم کلی بیان شده در آیه را مقید کرد. سوال نیز مقید به قالب پرسش نیست و هرگونه رسیدن به پاسخ را شامل می‌شود. درنتیجه: برپایه این آیه، از آنجا که سؤال کردن واجب است، پاسخ دادن برعهده شخص عالم واجب می‌شود. این وجوب، ملازم با اعلام، تعلیم و ارشاد است؛ درنتیجه تعلیم و ارشاد جاهل از سوی عالم، از باب ملازمه، واجب است. البته این ملازمه، ملازمه عقلی نیست. ملازمه شرعی است که اگر این آیه را در کنار آیات کتمان بگذاریم، به این ملازمه میرسیم. در آیات کتمان، نهی و نفی میکند از اینکه مسئله‌ای را بدانیم و علما بدانند اما بیان نکنند. در آیات کتمان و این آیات سوال، از آنجا که امر است و امر میکند به پرسش و از طرفی به پاسخگویی، برپایه مناسبات حکم و موضوع، روشن میگردد که آیه به بیان و پرسش از مسائل واجب اعتقادی و احکام و دینی سخن میگوید. نه هر پرسشی. از آنجا که حفظ نظام اسلامی، از واجبات است، از مصادیق آیات پرسش و کتمان، پرسش از کاندیدای اصلح و پاسخ و روشنگری در مورد کاندیدای اصلاح است. @feqahat
آیات کتمان: ((یَا بَنِی إِسْرَائِیلَ اذْکُرُواْ نِعْمَتِیَ الَّتِی أَنْعَمْتُ عَلَیْکُمْ ... وَلاَ تَلْبِسُواْ الْحَقَّ بِالْبَاطِلِ وَتَکْتُمُواْ الْحَقَّ وَأَنتُمْ تَعْلَمُونَ.)) سوره بقره (2)، آیه 40 ـ 42. . آیه 146 سوره بقره ((الَّذِینَ آتَیْنَاهُمُ الْکِتَابَ یَعْرِفُونَهُ کَمَا یَعْرِفُونَ أَبْنَاءهُمْ وَإِنَّ فَرِیقًا مِّنْهُمْ لَیَکْتُمُونَ الْحَقَّ وَهُمْ یَعْلَمُون)) . آیه 159 سوره بقره ((إِنَّ الَّذِینَ یَکْتُمُونَ مَا أَنزَلْنَا مِنَ الْبَیِّنَاتِ وَالْهُدَی مِن بَعْدِ مَا بَیَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِی الْکِتَابِ أُولَئِکَ یَلعَنُهُمُ اللّهُ وَیَلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ)) . آیه 174 سوره بقره ((إِنَّ الَّذِینَ یَکْتُمُونَ مَا أَنزَلَ اللّهُ مِنَ الْکِتَابِ وَیَشْتَرُونَ بِهِ ثَمَنًا قَلِیلًا أُولَئِکَ مَا یَأْکُلُونَ فِی بُطُونِهِمْ إِلاَّ النَّارَ وَ لاَ یُکَلِّمُهُمُ اللّهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَ لاَ یُزَکِّیهِمْ وَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ.)) آیه 71 سوره آل عمران ((یَا أَهْلَ الْکِتَابِ لِمَ تَلْبِسُونَ الْحَقَّ بِالْبَاطِلِ وَتَکْتُمُونَ الْحَقَّ وَأَنتُمْ تَعْلَمُونَ.)) سوره 187 آل عمران ((وَإِذَ اخذ اللّهُ مِیثَاقَ الَّذِینَ أُوتُواْ الْکِتَابَ لَتُبَیِّنُنَّهُ لِلنَّاسِ وَلاَ تَکْتُمُونَهُ فَنَبَذُوهُ وَرَاء ظُهُورِهِمْ وَاشْتَرَوْاْ بِهِ ثَمَنًا قَلِیلًا فَبِئْسَ مَا یَشْتَرُونَ.)) آیه 91 سوره انعام ((وَمَا قَدَرُواْ اللّهَ حَقَّ قَدْرِهِ إِذْ قَالُواْ مَا أَنزَلَ اللّهُ عَلَی بَشَرٍ مِّن شَیْءٍ قُلْ مَنْ أَنزَلَ الْکِتَابَ الَّذِی جَاء بِهِ مُوسَی نُورًا وَهُدًی لِّلنَّاسِ تَجْعَلُونَهُ قَرَاطِیسَ تُبْدُونَهَا وَتُخْفُونَ کَثِیرًا وَعُلِّمْتُم مَّا لَمْ تَعْلَمُواْ أَنتُمْ وَلاَ آبَاؤُکُمْ قُلِ اللّهُ ثُمَّ ذَرْهُمْ فِی خَوْضِهِمْ یَلْعَبُونَ.)) آیه 15 سوره مائده ((یَا أَهْلَ الْکِتَابِ قَدْ جَاءکُمْ رَسُولُنَا یُبَیِّنُ لَکُمْ کَثِیرًا مِّمَّا کُنتُمْ تُخْفُونَ مِنَ الْکِتَابِ وَیَعْفُو عَن کَثِیرٍ قَدْ جَاءکُم مِّنَ اللّهِ نُورٌ وَکِتَابٌ مُّبِینٌ» @feqahat
آیات کتمان، از دو جهت با قاعده ارشاد متفاوت است: یکم. قاعده ارشاد، به بيان و اظهار ترغيب می‌کند؛ درنتیجه جنبه اثباتی دارد. اما کتمان، جنبه سلبي دارد و بر حرمت دلالت دارد. دوم. کتمان اخص از عدم اظهار است؛ ازاین‌رو آيات کتمان، سازنده قاعده‌ای است درباره حرمت برخی از اقسام بيان نکردن حق. کتمانِ همراه با توجه، حرام مؤکد است؛ اما بر مواردی که شخص شرایط و موقعیت بیان را ندارد، کتمان صدق نمی‌کند؛ بلکه این موارد، «عدم اظهار» است. با این حال اگر «عدم بیان» به‌شکل پنهان کردن حق باشد، حرمت مضاعف دارد. ازاین‌رو قاعده حرمت کتمان یا وجوب آشکار ساختنِ مقابلِ کتمان، اخص از وجوب ارشاد است و تأکد مضاعفی دارد. @feqahat
🔹تزاحم مشارکت و قانونگرایی یکی از مسائل مهم فقهی، بررسی تزاحمات است. مسئله‌ای که نه تنها در اصول فقه، آنچنان که باید بدان پرداخته نشده است که در کتب و ابواب فقهی نیز جایگاه شایسته خود را ندارد. این درحالی است که مسائل به‌روز و حل فقهی آنها نمود ویژه‌ای در بررسی تزاحمات دارد. از جمله تزاحمات مهم، بررسی تزاحمات ابواب سیاسی است؛ چه مثالی برتر، مهمتر و نیازمند بررسی‌تر از بررسی فقهی تزاحم میان رعایت قانون و شرع در تایید صلاحیت‌ها و از سویی، توجه به مشارکت حداکثری در انتخابات است. در نگاه بسیاری و در موارد متعددی، اگر شورای نگهبان، بخواهد توجه به رعایت قانون شود، ممکن است تنوع سیاسی کاندیداهای عرصه انتخابات کم گردد؛ از سویی، تنوع دادن به جناه سیاسی آنها، با چشم‌پوشی بر رعایت قانون میسر گردد. ⭕️حال این پرسش مطرح می‌شود که در تزاحم این دو سویه و دو مسئله، کدام یک مقدم است. پاسخ هر فقیه، هرچه باشد، روشن است که نمی‌توان گفت پاسخی آسان و حکمی کلی دارد. با توجه به پیچیدگی مسائل سیاسی، ممکن است علاوه بر ایجاد اصلی اولی، در هر شرایط، در تزاحم، تقدمی رخ نماید. از اینجاست که لازم است در اصول و فقه سیاسی، بیشتر به تزاحمات پرداخته شود. مناقشه: ممکن است کسی بگوید، در مشارکت و رعایت قانون، تزاحمی وجود ندارد و اگر وجود دارد، در کوتاه مدت است. در بلند مدت اگر به مر قانون عمل شود، مشارکت نیز افزون می‌شود. در این سالها، آنجا که به بهانه مشارکت، قانون کنارنهاده شده است، فسادگر بهره برده است و مردم ضربه خورده‌اند. به هر روی، این سخن را بپذیریم یا خیالی بدانیم، امید است فقه معاصر، توجه ویژه به این مسئله کند. در اولین جلسه پیش رو اشاره‌ای به این تزاحم در حاشیه درس خواهیم داشت. ان شاالله. @feqahat
تحلیلی فقهی بر اقدام شورای نگهبان در عدم احراز صلاحیت برخی کاندیداهای ریاست جمهوری http://www.farsnews.ir/news/14000305000374/نگاه-فقه-درباره-تزاحم-سیاسی-وظیفه-شورای-نگهبان-مصلحت‌اندیشی-نیست @feqahat
قواعد فقهی فرهنگ ج۶.mp3
41.05M
🔹جلسه ششم : ادله قرآنی قاعده ارشاد جاهل آیات تبیین و دعوت تفاوت قاعده دعوت و ارشاد جاهل حل تعارض ماده و هیئت در آیه دعوت
نسبت قاعده دعوت با امر به معروف و نهی از منکر امر به معروف و نهی از منکر در مواردی واجب است که کسی مرتکب منکر، ترک واجب یا فعل حرام شده است و در حال حاضر نیز در حال گناه باشد؛ در این صورت آمر و ناهی از موضع ولایی و سلطنت امر و نهی می‌کند. اما در قاعده دعوت ممکن است برپایه درخواست، تمنا، راهنمایی و مانند آن باشد؛ هرچند در بسیاری از موارد این دو قاعده بر هم منطبق هستند. درنتیجه میان قاعده دعوت به خیر و امر به معروف و نهی از منکر از لحاظ مصداق و مورد، نسبت عموم و خصوص من وجه برقرار است. رابطه قاعده دعوت با قاعده ارشاد جاهل رابطه قاعده دعوت به خیر با قاعده ارشاد جاهل، عموم و خصوص است؛ زیرا ارشاد فقط در حوزه آموزش است؛ اما دعوت به خیر، اعم از آن باشد؛ یعنی نسبت به فعالیت¬های فراآموزشی نیز دعوت صدق کند؛ مانند زمانی که شخص، دیگری را موعظه یا تشویق و ترغیب کند و شخص آن را بداند یا نداند؛ در این موارد، دعوت صدق می‌کند. @feqahat
ادله قرآنی قاعده ارشاد جاهل: آیه پنجم. آيه تبيين ((وَ إِذْ اخذ اللَّهُ ميثاقَ الَّذينَ أُوتُوا الْكِتابَ لَتُبَيِّنُنَّهُ لِلنَّاسِ وَ لا تَكْتُمُونَهُ)). سوره آل عمران ، آیه 187. آیه ششم. آیه دعوت به خیر ((وَلْتَکُن مِّنکُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَی الْخَیْرِ وَیَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنکَرِ وَأُوْلَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ.)) سوره آل عمران ، آیه 104. @feqahat
تزاحمات سیاسی2/ فقه انتخابات تزاحم میان هدف و وسیله در مناظرات انتخاباتی برخی هیچ برنامه‌ و کارنامه‌ای ندارند؛ اما برای پوشش این نقصان، مردم را از رقیب می‌ترسانند که اگر او بیاید بسیار بدتر می‌شود. یعنی اگر من خوب نیستم، اما از وضعیت بدتر شما را نجات می‌دهم! مردم باید به کسی که مردم را از روی کار آمدن دیگر کاندیداها می‌ترساند، شک کنند. این یاداشت را حتما بخوانید: http://fna.ir/1vy5a @feqahat
قواعد فقهی فرهنگ ج۷.mp3
50.42M
جلسه هفتم جمع بندی آیات قاعده ارشاد جاهل آیا از آیاتی که درباره پیامبران است میشود درباره علما و وظایف آنها استفاده کرد؟ آیا رهبری میتواند حکم به امری حرام دهد؟ آیا در انتخابات میتوان از شیوه های دشمن برای تبلیغ استفاده کرد؟ @feqahat
مرحوم محدّث قمی اعلی اللَّه مقامه الشریف در شرح حال صدرالمتألّهین شیرازی نوشته اند: از بعضی از مشایخ خود شنیدم که مرحوم ملاصدرا به واسطه بعضی از ابتلائات از اقامتگاه خود به دارالایمان قم که عُشّ آن محمّد و حرم اهلبیت صلّی اللَّه علیه وآله وسلّم است، مهاجرت کرد .... و گاهگاهی که بعضی مطالب علمیه بر او مشکل می گردید، از کهک به زیارت حضرت فاطمه معصومه سلام اللَّه علیها تشرّف می یافت و از آن حرم فیض آثار بر او افاضه می شد. به خلاف دیدگاه غربی در مورد دختران، در اسلام دختر به مقامی می‌رسد که علمای بزرگ به درگاهش کاسه گدایی برای دریافت علم و حکمت به دست می‌گیرند.
ادله قرآنی قاعده ارشاد جاهل: آیات دسته هفتم: آیاتی که خطاب‌ به پیامبران است؛ از جمله: ((يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْك)) سوره مائده (5)، آیه 67. ((فَذَكِّرْ إِنْ نَفَعَتِ الذِّكْرى)) سوره اعلی (87)، آیه 9. ((إِنَّا أَرْسَلْناكَ شاهِداً وَ مُبَشِّراً وَ نَذيراً وَ داعِياً إِلَى اللَّه‏...)). سوره احزاب (33)، آیه 45 و 46. احتمال تعمیم این آیات به علما ضعیف است و به راحتی نمی‌توان القای خصوصیت کرد؛ اما اگر کسی این آیات را القای خصویت از پیامبران کند، مفاهیم قابل توجهی در خطاب به علما به‌دست می‌آید. آیات دسته هشتم: ((إِلاَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَ تَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ.) سوره عصر (103)، آیه 3. ((ثُمَّ كَانَ مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ تَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ وَ تَوَاصَوْا بِالْمَرْحَمَةِ.)) سوره بلد (90)، آیه 17. @feqahat
تزاحمات به اصلح رای دهیم یا دنبال نتیجه باشیم حل فقهی «تکلیف‌مداری» با «دنبال نتیجه بودن» در http://ijtihadnet.ir/%d8%a7%d8%b5%d9%84%d8%ad-%db%8c%d8%a7-%d8%b5%d8%a7%d9%84%d8%ad%d8%9f-%d8%aa%da%a9%d9%84%db%8c%d9%81-%d9%88-%d9%86%d8%aa%db%8c%d8%ac%d9%87%d8%8c-%d8%aa%d8%b2%d8%a7%d8%ad%d9%85-%d9%88-%d8%aa%d8%b9/ کانال فقه فرهنگی@feqahat
قواعد فقهی فرهنگ ج۸.mp3
29.78M
جلسه هشتم قواعد ادله روایی قاعده ارشاد جاهل کتمان علم از مردم چه حکم فقهی دارد؟ کتمان چه مسائلی برای علما حرام است؟ چرا کتمان برخی مسائل واجب است؟! چرا شیعیان در دوران غیبت یتیم هستند و وظیفه علما در قبالشان چیست؟ برپایه چه قاعده ای رای دادن در انتخابات واجب است؟ آیا نظر آیت الله سیستانی در این زمینه با مقام معظم رهبری یکی است؟
فقه فرهنگی
جلسه هشتم قواعد #فقه_فرهنگ ادله روایی قاعده ارشاد جاهل کتمان علم از مردم چه حکم فقهی دارد؟ کتمان چ
ادله بررسی شده در این جلسه: روایات حرمت کتمان مانند: عَنْ جَعْفَرٍ الصَّادِقِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ؟عهم؟ قَال قَالَ رَسُولُ اللَّهِ؟ص؟‏ «مَنْ نَكَثَ بَيْعَةً أَوْ رَفَعَ لِوَاءَ ضَلَالَةٍ أَوْ كَتَمَ عِلْماً أَوِ اعْتَقَلَ‏ مَالًا ظُلْماً أَوْ أَعَانَ ظَالِماً عَلَى ظُلْمِهِ وَ هُوَ يَعْلَمُ أَنَّهُ ظَالِمٌ فَقَدْ بَرِئَ مِنَ الْإِسْلَامِ». فضل الله بن علی راوندی کاشانی، النوادر، ص 17. این دسته از ادله، میتواند میان روایات، دلیل اصلی وجوب ارشاد جاهل باشد. روایات ملازمه وجوب تعلم با وجوب تعليم مانند: مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَی عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِیلَ بْنِ بَزِیعٍ عَنْ مَنْصُورِ بْنِ حَازِمٍ عَنْ طَلْحَةَ بْنِ زَیْدٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ؟ع؟ قَالَ «قَرَأْتُ فِی کِتَابِ عَلِیٍّ؟ع؟ إِنَّ اللَّهَ لَمْ یَأْخُذْ عَلَی الْجُهَّالِ عَهْداً بِطَلَبِ الْعِلْمِ حَتَّی اخذ عَلَی الْعُلَمَاءِ عَهْداً بِبَذْلِ الْعِلْمِ لِلْجُهَّالِ لِأَنَّ الْعِلْمَ کَانَ قَبْلَ الْجَهْل» . . محمد بن یعقوب کلینی، الکافی،، ج 1، ص 41. این دسته روایات در کنار آیه سوال میتواند دلیل بر وجوب ارشاد جاهل باشد. روایات کفالت ايتام آل محمد؟ص؟ مانند: الْإِمَامُ أَبُو مُحَمَّدٍ الْعَسْكَرِيُّ؟ع؟ فِي تَفْسِيرِهِ، حَدَّثَنِي أَبِي عَنْ آبَائِهِ؟عهم؟ أَنَّهُ قَالَ «أَشَدُّ مِنْ يُتْمِ الْيَتِيمِ الَّذِي انْقَطَعَ عَنْ أَبِيهِ يُتْمُ يَتِيمٍ انْقَطَعَ عَنْ إِمَامِه وَ لَا يَقْدِرُ عَلَى الْوُصُولِ إِلَيْهِ وَ لَا يَدْرِي حُكْمَهُ فِيمَا يُبْتَلَى بِهِ مِنْ شَرَائِعِ دِينِهِ. أَلَا فَمَنْ كَانَ مِنْ شِيعَتِنَا عَالِماً بِعُلُومِنَا فَهَذَا الْجَاهِلُ بِشَرِيعَتِنَا الْمُنْقَطِعُ عَنْ مُشَاهَدَتِنَا يَتِيمٌ فِي حِجْرِهِ. أَلَا فَمَنْ هَدَاهُ وَ أَرْشَدَهُ وَ عَلَّمَهُ شَرِيعَتَنَا كَانَ مَعَنَا فِي الرَّفِيقِ الْأَعْلَى». میرزا حسین نوری، مستدرک الوسائل، ج 15، ص 153 روایات کفالت ایتام ... سندی قوی ندارند اما چون متعدد هستند میتوان برپایه قاعده ضم احادیث ضعاف به محتوای کلی آن عمل کرد. اما توان اثبات بیش از استحباب را ندارد. نکات: در مقابل آنچه بیان شد، دسته ای روایات بر وجوب کتمان اسرار اهل بیت دلالت دارند که حرمت کتمان را قید میزنند: مانند: المجالس للمفيد ابْنُ قُولَوَيْهِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ سَعْدٍ عَنِ الْبَرْقِيِّ عَنْ سُلَيْمَانَ بْنِ سَلَمَةَ عَنِ ابْنِ غَزْوَانَ وَ عِيسَى بْنِ أَبِي مَنْصُورٍ عَنِ ابْنِ تَغْلِبَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ؟ع؟ قَالَ «نَفَسُ الْمَهْمُومِ لِظُلْمِنَا تَسْبِيحٌ وَ هَمُّهُ لَنَا عِبَادَةٌ وَ كِتْمَانُ سِرِّنَا جِهَادٌ فِي سَبِيلِ اللَّهِ» ثُمَّ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ؟ع؟ «يَجِبُ أَنْ يُكْتَبَ هَذَا الْحَدِيثُ بِمَاءِ الذَّهَبِ». . محمد بن محمد بن نعمان عکبری (شیخ مفید)، الأمالي، ص 338. هرچند در ایران شیعه بسط دارد؛ اما باید ملاحظه شیعیان اقلیت در کشورهای دیگر نیز شود! نکته دوم: قاعده حفظ نظام را از مرحوم آقای خویی تا امام و از آیت الله سیستانی تا مقام معظم رهبری تبیین کرده اند. بر پایه این قاعده است که امام و آقا رای دادن را واجب میدانند. وگرنه رای دادن در انتخابات، عنوان مستقل شرعی ندارد. @feqahat
فقه فرهنگی
ادله بررسی شده در این جلسه: روایات حرمت کتمان مانند: عَنْ جَعْفَرٍ الصَّادِقِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَد
پنجم. روایت دوم احتجاج وَ بِهَذَا الْإِسْنَادِ عَنْ أَبِي مُحَمَّدٍ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ الْعَسْكَرِيِّ؟عهما؟ قَالَ قَالَ الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيٍّ؟عهما؟ «مَنْ كَفَلَ لَنَا يَتِيماً قَطَعَتْهُ عَنَّا مَحَبَّتُنَا بِاسْتِتَارِنَا فَوَاسَاهُ مِنْ عُلُومِنَا الَّتِي سَقَطَتْ إِلَيْهِ حَتَّى أَرْشَدَهُ وَ هَدَاهُ، قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَيُّهَا الْعَبْدُ الْكَرِيمُ الْمُوَاسِي لِأَخِيهِ أَنَا أَوْلَى بِالْكَرَمِ مِنْكَ اجْعَلُوا لَهُ يَا مَلَائِكَتِي فِي الْجِنَانِ بِعَدَدِ كُلِّ حَرْفٍ عَلَّمَهُ أَلْفَ أَلْفِ قَصْرٍ وَ ضُمُّوا إِلَيْهَا مَا يَلِيقُ بِهَا مِنْ سَائِرِ النَّعِيمِ». . محمد باقر مجلسی، بحار الأنوار، ج‏2، ص 4؛ احمد بن على طبرسى، الإحتجاج، ج 1، ص 16. ششم. روایت سوم احتجاج قَالَ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ الصَّادِق؟ع؟ «عُلَمَاءُ شِيعَتِنَا مُرَابِطُونَ فِي الثَّغْرِ الَّذِي يَلِي إِبْلِيسَ وَ عَفَارِيتَهُ يَمْنَعُوهُمْ عَنِ الْخُرُوجِ عَلَى ضُعَفَاءِ شِيعَتِنَا وَ عَنْ أَنْ يَتَسَلَّطَ عَلَيْهِمْ إِبْلِيسُ وَ شِيعَتُهُ وَ النَّوَاصِبُ. أَلَا فَمَنِ انْتَصَبَ لِذَلِكَ مِنْ شِيعَتِنَا كَانَ أَفْضَلَ مِمَّنْ جَاهَدَ الرُّومَ وَ التُّرْكَ وَ الْخَزَرَ أَلْفَ أَلْفِ مَرَّةٍ لِأَنَّهُ يَدْفَعُ عَنْ أَدْيَانِ مُحِبِّينَا وَ ذَلِكَ يَدْفَعُ عَنْ أَبْدَانِهِم». . همان؛ محمد باقر مجلسی، بحار الأنوار، ج‏2، ص 5. هفتم. روايت چهارم احتجاج قَالَ مُوسَى بْنُ جَعْفَر؟عهما؟«فَقِيهٌ وَاحِدٌ يُنْقِذُ يَتِيماً مِنْ أَيْتَامِنَا الْمُنْقَطِعِينَ عَنَّا وَ عَنْ مُشَاهَدَتِنَا بِتَعْلِيمِ مَا هُوَ مُحْتَاجٌ إِلَيْهِ أَشَدُّ عَلَى إِبْلِيسَ مِنْ أَلْفِ عَابِدٍ لِأَنَّ الْعَابِدَ هَمُّهُ ذَاتُ نَفْسِهِ فَقَطْ وَ هَذَا هَمُّهُ مَعَ ذَاتِ نَفْسِهِ ذَوَاتُ عِبَادِ اللَّهِ وَ إِمَائِهِ لِيُنْقِذَهُمْ مِنْ يَدِ إِبْلِيسَ وَ مَرَدَتِهِ فَلِذَلِكَ هُوَ أَفْضَلُ عِنْدَ اللَّهِ مِنْ أَلْفِ عَابِدٍ وَ أَلْفِ أَلْفِ عَابِدَة». . احمد بن على طبرسى، الإحتجاج، ج 1، ص 17. این مجموعه روایات نکات بسیار زیبایی برای مبلغان دارد.
فقه فرهنگی
ادله بررسی شده در این جلسه: روایات حرمت کتمان مانند: عَنْ جَعْفَرٍ الصَّادِقِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَد
روایات کفالت ايتام آل محمد؟ص؟ یکم. روایت یوسف بن محمد الْإِمَامُ أَبُو مُحَمَّدٍ الْعَسْكَرِيُّ؟ع؟ فِي تَفْسِيرِهِ، حَدَّثَنِي أَبِي عَنْ آبَائِهِ؟عهم؟ أَنَّهُ قَالَ «أَشَدُّ مِنْ يُتْمِ الْيَتِيمِ الَّذِي انْقَطَعَ عَنْ أَبِيهِ يُتْمُ يَتِيمٍ انْقَطَعَ عَنْ إِمَامِه وَ لَا يَقْدِرُ عَلَى الْوُصُولِ إِلَيْهِ وَ لَا يَدْرِي حُكْمَهُ فِيمَا يُبْتَلَى بِهِ مِنْ شَرَائِعِ دِينِهِ. أَلَا فَمَنْ كَانَ مِنْ شِيعَتِنَا عَالِماً بِعُلُومِنَا فَهَذَا الْجَاهِلُ بِشَرِيعَتِنَا الْمُنْقَطِعُ عَنْ مُشَاهَدَتِنَا يَتِيمٌ فِي حِجْرِهِ. أَلَا فَمَنْ هَدَاهُ وَ أَرْشَدَهُ وَ عَلَّمَهُ شَرِيعَتَنَا كَانَ مَعَنَا فِي الرَّفِيقِ الْأَعْلَى». میرزا حسین نوری، مستدرک الوسائل، ج 15، ص 153 دوم. روایت علی بن محمد بن سیار بهذه الاسناد عَنْ أَبِي مُحَمَّدٍ الْحَسَنِ الْعَسْكَرِيّ؟ع؟ قَالَ قَالَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِب؟عهما؟«مَنْ كَانَ مِنْ شِيعَتِنَا عَالِماً بِشَرِيعَتِنَا فَأَخْرَجَ ضُعَفَاءَ شِيعَتِنَا مِنْ ظُلْمَةِ جَهْلِهِمْ إِلَى نُورِ الْعِلْمِ الَّذِي حَبَوْنَاهُ بِهِ جَاءَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَلَى رَأْسِهِ تَاجٌ مِنْ نُورٍ يُضِي‏ءُ لِجَمِيعِ أَهْلِ الْعَرَصَاتِ وَ حُلَّةٌ لَا تَقُومُ لِأَقَلِّ سِلْكٍ مِنْهَا الدُّنْيَا بِحَذَافِيرِهَا. ثُمَّ يُنَادِي مُنَادٍ يَا عِبَادَ اللَّهِ هَذَا عَالِمٌ مِنْ تَلَامِذَةِ بَعْضِ عُلَمَاءِ آلِ مُحَمَّدٍ. أَلَا فَمَنْ أَخْرَجَهُ فِي الدُّنْيَا مِنْ حَيْرَةِ جَهْلِهِ فَلْيَتَشَبَّثْ بِنُورِهِ لِيُخْرِجَهُ مِنْ حَيْرَةِ ظُلْمَةِ هَذِهِ الْعَرَصَاتِ إِلَى نُزْهَةِ الْجِنَانِ. فَيُخْرِجُ كُلَّ مَنْ كَانَ عَلَّمَهُ فِي الدُّنْيَا خَيْراً أَوْ فَتَحَ عَنْ قَلْبِهِ مِنَ الْجَهْلِ قُفْلًا أَوْ أَوْضَحَ لَهُ عَنْ شُبْهَة.» . محمد باقر مجلسی، بحار الأنوار، ج‏2، ص 2؛ احمد بن على طبرسى، الإحتجاج، ج 1، ص 16. سوم. روایت از امام عسکری؟ع؟ قَالَ أَبُو مُحَمَّدٍ الْعَسْكَرِيُّ؟ع؟ «حَضَرَتِ امْرَأَةٌ عِنْدَ الصِّدِّيقَةِ فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ؟س؟ فَقَالَتْ إِنَّ لِي وَالِدَةً ضَعِيفَةً وَ قَدْ لُبِسَ عَلَيْهَا فِي أَمْرِ صَلَاتِهَا شَيْ‏ءٌ وَ قَدْ بَعَثَتْنِي إِلَيْكِ أَسْأَلُكِ فَأَجَابَتْهَا فَاطِمَةُ؟س؟ عَنْ ذَلِكَ فَثَنَّتْ فَأَجَابَتْ ثُمَّ ثَلَّثَتْ إِلَى أَنْ عَشَّرَتْ فَأَجَابَتْ ثُمَّ خَجِلَتْ مِنَ الْكَثْرَةِ. فَقَالَتْ لَا أَشُقُّ عَلَيْكِ يَا ابْنَةَ رَسُولِ اللَّهِ. قَالَتْ فَاطِمَةُ؟س؟ «هَاتِي وَ سَلِي عَمَّا بَدَا لَكِ. أَرَأَيْتِ مَنِ اكْتُرِىَ يَوْماً يَصْعَدُ إِلَى سَطْحٍ بَحَمْلٍ ثَقِيلٍ وَ كِرَاهُ مِائَةُ أَلْفِ دِينَارٍ يَثْقُلُ عَلَيْهِ». فَقَالَتْ لَا. فَقَالَتْ «اكْتُرِيتُ أَنَا لِكُلِّ مَسْأَلَةٍ بِأَكْثَرَ مِنْ مِلْ‏ءِ مَا بَيْنَ الثَّرَى إِلَى الْعَرْشِ لُؤْلُؤاً فَأَحْرَى أَنْ لَا يَثْقُلَ عَلَيَّ. سَمِعْتُ أَبِي؟ص؟ يَقُولُ إِنَّ عُلَمَاءَ شِيعَتِنَا يُحْشَرُونَ فَيُخْلَعُ عَلَيْهِمْ مِنْ خِلَعِ الْكَرَامَاتِ عَلَى كَثْرَةِ عُلُومِهِمْ وَ جِدِّهِمْ فِي إِرْشَادِ عِبَادِ اللَّهِ، حَتَّى يُخْلَعُ عَلَى الْوَاحِدِ مِنْهُمْ أَلْفُ أَلْفِ حُلَّةٍ مِنْ نُورٍ. ثُمَّ يُنَادِي مُنَادِي رَبِّنَا عَزَّ وَ جَلَّ أَيُّهَا الْكَافِلُونَ لِأَيْتَامِ آلِ مُحَمَّدٍ؟عهم؟ النَّاعِشُونَ لَهُمْ عِنْدَ انْقِطَاعِهِمْ عَنْ آبَائِهِمُ الَّذِينَ هُمْ أَئِمَّتُهُمْ هَؤُلَاءِ تَلَامِذَتُكُمْ وَ الْأَيْتَامُ الَّذِينَ كَفَلْتُمُوهُمْ وَ نَعَشْتُمُوهُمْ. فَاخْلَعُوا عَلَيْهِمْ خِلَعَ الْعُلُومِ فِي الدُّنْيَا. فَيُخْلَعُونَ عَلَى كُلِّ وَاحِدٍ مِنْ أُولَئِكَ الْأَيْتَامِ عَلَى قَدْرِ مَا أَخَذُوا عَنْهُمْ مِنَ الْعُلُومِ إِلَى آخِرِه.» . میرزا حسین نوری، مستدرك الوسائل، ج‏17، ص 317؛ محمد بن حسن، حرعاملی، الفصول المهمة في أصول الأئمة، ج 1، ص 600. چهارم. روايت اول احتجاج وَ بِهَذَا الْإِسْنَادِ عَنْ أَبِي مُحَمَّدٍ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ الْعَسْكَرِيِّ؟ع؟ قَالَ قَالَ الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيٍّ «فَضْلُ كَافِلِ يَتِيمِ آلِ مُحَمَّدٍ؟عهم؟ الْمُنْقَطِعِ عَنْ مَوَالِيهِ النَّاشِبِ فِي رُتْبَةِ الْجَهْلِ يُخْرِجُهُ مِنْ جَهْلِهِ وَ يُوضِحُ لَهُ مَا اشْتَبَهَ عَلَيْهِ عَلَى فَضْلِ كَافِلِ يَتِيمٍ يُطْعِمُهُ وَ يَسْقِيهِ كَفَضْلِ الشَّمْسِ عَلَى السُّهَا». . محمد باقر مجلسی، بحار الأنوار، ج‏2، ص 3؛ احمد بن على طبرسى، الإحتجاج، ج 1، ص 16.
قواعد فقهی فرهنگ ج۹.mp3
39.48M
جلسه نهم قواعد جمع بندی قاعده ارشاد جاهل و کاربردهای آن در فقه فرهنگ: مجموعه ادله و دلیل اصلی قاعده ارشاد جاهل چیست؟ قلمرو قاعده در کارهای فرهنگی چیست؟ برای ارشاد فردی و اجتماعی دانستن چه علومی لازم است؟ آیا به دست آوردن علم لازم برای ارشاد مقدمه واجب است یا مقدمه وجوب؟ ارشاد وجوب تعبدی دارد یا توصلی؟ چرا بر حکومت اسلامی تعلیم حداقلی از مسائل زندگی و حقوقی واجب است؟ چرا ارشاد جاهل بر حاکم و حاکمیت وجوب عینی دارد اما بر عموم مردم کفایی است؟ مراتب علم و جهل و ارشاد در این قاعده چیست؟ @feqahat
قواعد فقهی فرهنگ ج۱۰.mp3
28.26M
جلسه دهم قواعد منظومه قواعد فقهی فرهنگ: 1. قواعدی وجوب وظیفه‌مندی را اثبات می‌کند: قاعده ارشاد جاهل، دعوت، هدایت، امر به معروف و نهی از منکر. 2. قواعدی که استحباب فعالیت‌های فرهنگی را اثبات می‌کند: اعانه بر بر، تسنین سنن حسنه، احسان الی الغیر. 3. قواعدی که در برنامه‌ریزی فرهنگی کاربست ویژه دارد: اتقان، الاهم فلاهم. قاعده تامین عدالت اجتماعی، لاضرر. 4. قواعدی که در بعد حاکمیتی در فرهنگ کاربست بیشتری دارد: نفی سبیل، عزت اسلامی، حفظ نظام اجتماعی، دفاع از مسلمین. نکته: اصول فعالیتهای فرهنگی، قوانینی کلی هستند که مصداق خارجی ندارند و روح حاکم بر مصادیق متعدد هستند. اما قواعد فقهی، علاوه بر کلی بودن، بر مصداق خارجی مشخصی نیز منطبق است. هرچند ممکن است کسی بگوید این قواعد از جهت کلی بودن، اصل هستند. اما با دقت بیشتر، اصل با قواعد فقهی متفاوت است. @feqahat
قواعد فقهی فرهنگ ج۱۱.mp3
29.7M
جلسه یازدهم مروری به قواعد وظیفه‌مندی‌ نسبت به فعالیت‌های فرهنگی: 1. مروری بر قاعده ارشاد جاهل، دعوت، هدایت و به‌ویژه مروری بر قاعده امر به معروف و نهی از منکر. 2. بررسی ارتباط این چهار قاعده با مسئله حریم شخصی. 3. آیا عنوان حریم شخصی در ادله فقهی وجود دارد؟ 4. حریم شخصی با این قواعد تعارض دارد یا تزاحم؟ مروری بر عناوین اشاره کننده بر حریم شخصی. نکته مهم: در بررسی فقهی بسیار اشتباه است که بر اساس تعاریف غیر دینی و غربی بخواهیم از ادله شرعی استفاده کنیم. به‌ویژه در مواردی که عناوین شرعی معادل آنها وجود دارد. مانند بررسی عنوان حریم شخصی در ادله شرعی. @feqahat
قواعد فقه فرهنگ ج۱۲.mp3
50.28M
جلسه بسیار مهم. در تزاحم حریم شخصی و امر به معروف، هدایت و ارشاد جاهل، کدام مقدم است؟ ابتدا باید برپایه ادله شرعی حریم شخصی را تعریف کنیم. در فقه عنوان حریم شخصی نداریم. بلکه چند عنوان زیر را داریم: الف) ممنوعیت تجسس و تفتیش دسته‌ای از ادله بر ممنوعیت تجسس و تفتیش دلات دارد. ـ آیه 12سوره حجرات «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثيراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَ لا تَجَسَّسُوا وَ لا يَغْتَبْ بَعْضُكُم بَعْضا‏». روایت اسحاق بن عمار مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ النُّعْمَانِ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص)‏ «يَا مَعْشَرَ مَنْ أَسْلَمَ بِلِسَانِهِ وَ لَمْ يَخْلُصِ الْإِيمَانُ إِلَى قَلْبِهِ لَا تَذُمُّوا الْمُسْلِمِينَ وَ لَا تَتَبَّعُوا عَوْرَاتِهِمْ‏ فَإِنَّهُ مَنْ تَتَبَّعَ عَوْرَاتِهِمْ تَتَبَّعَ اللَّهُ عَوْرَتَهُ وَ مَنْ تَتَبَّعَ اللَّهُ تَعَالَى عَوْرَتَهُ يَفْضَحْهُ وَ لَوْ فِي بَيْتِهِ. . كلينى، الكافي، ج‏2، ص354. ب) ممنوعیت عیب‌جویی از دیگران صحیحه زيدالشحام عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسى‏، عَنْ يُونُسَ، عَنِ حُسَيْنِ‏ بْنِ مُخْتَارٍ، عَنْ زَيْدٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ‏ فِيمَا جَاءَ فِي الْحَدِيثِ: «عَوْرَةُ الْمُؤْمِنِ عَلَى الْمُؤْمِنِ حَرَامٌ» قَالَ: «مَا هُوَ أَنْ يَنْكَشِفَ‏ فَتَرى‏ مِنْهُ شَيْئاً، إِنَّمَا هُوَ أَنْ تَرْوِيَ‏ عَلَيْهِ‏ أَوْ تَعِيبَهُ». كلينى، الكافي،، ج‏4 ؛ ص87.
فقه فرهنگی
جلسه بسیار مهم#حریم_شخصی. در تزاحم حریم شخصی و امر به معروف، هدایت و ارشاد جاهل، کدام مقدم است؟ ابتد
ج) ممنوعیت استراق سمع و بصر أَخْبَرَنِي الْخَلِيلُ بْنُ أَحْمَدَ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو جَعْفَرٍ الدَّيْبُلِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو عَبْدِ اللَّهِ قَالَ حَدَّثَنَا سُفْيَانُ عَنْ أَيُّوبَ السَّخْتِيَانِيِ‏ عَنْ عِكْرِمَةَ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص‏ «... مَنِ‏ اسْتَمَعَ‏ إِلَى‏ حَدِيثِ‏ قَوْمٍ وَ هُمْ لَهُ كَارِهُونَ يُصَبُّ فِي أُذُنَيْهِ الْآنُكُ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ قَالَ سُفْيَانُ الْآنُكُ هُوَ الرَّصَاصُ. ابن بابويه، الخصال، ج‏1، ص109. از این سه عنوان میتوان یک عنوان کلی برداشت کرد: لزوم رعایت حریم افراد. درنتیجه آنچه در ادله وجود دارد، لزوم رعایت حریمی از افراد از سوی دیگران است. نه اینکه به فرد بگوید تو حق داری در یک دایره و حریمی، هرآنچه میخواهی انجام دهی! ...... حال، در تزاحم رعایت حریم افراد و هدایت و امربه معروف و ارشاد جاهل، بر اساس قانون تزاحم باید عمل کرد. یعنی باید مورد به مورد، اهم و مهم کرد. اصل رعایت حریم افراد است، مگر مصلحتی اهم، سبب شود که شرع اجازه شکستن حریم افراد را بدهم. تبیین این موارد جلسه بعد. @feqahat