توینمازجماعتهمیشهصفاولمیایستاد
همیشهتویجیبشمهروتسبیحتربتداشت
گاهیوقتهاکهبههردلیلیتویجیبشنبود
موقعنمازدرحسینیهپادگاندنبالمهرتربتمیگشت
وقتیکهپیدامیکرداینشعررازمزمهمیکرد:
{تاتوزمینسجدهای،سربههوانمیشوم...}
#شهیدمحسنحججی
ماه رمضان آخری ده روز مرخصی گرفت و من و پدرش را برد مشهد
گرم بود ظهر که نماز جماعت میخواندیم من را با تاکسی برمیگرداند هتل که اذیت نشوم
خودش نمیخوابید،دوباره برمیگشت حرم
میایستاد به دعا و نماز
شب بیستویکم توی صحن هدایت نشسته بودم
پیام محسن آمد روی گوشیام
قسمم داده بود: مامان تورو خدا دعا کن یه بار دیگه قسمتم بشه برم سوریه
#شهیدمحسنحججی
همیشهبرایخدابندھباشید..
ڪهاگراینچنینشدبدانید
عاقبتهمهےِشمابهخیرختممےشود.. :)
#شهیدمحسنحججی
رفیقشمۍگفت...
درخوابمحسنرادیدمکهمۍگفت:
هرآیهقرآنۍکهشمابراۍشهدامۍخوانید
دراینجاثوابیكختمقرآنرابهاومۍدهند
ونورۍهمبرایخوانندهآیاتقرآن
فرستادهمۍشود
#شهیدمحسنحججی
میخواست برود سرکار
از پلههای آپارتمان،تندتند پایین میآمد!
آنقدر عجله داشت که پلهها را دوتا یکی رد میکرد! جلوی در خانه که رسید
بهش سلام کردم گفتم: آرامتر
فوقش یک دقیقه دیرتر میرسی سرِکارت!
سریع نشست روی موتور،روشن کرد و گفت
علیآقا! همین یک دقیقه یک دقیقهها
شهادت آدم را یک روز به یک روز به عقب میاندازد!
#شهیدمحسنحججی
کفشاشونمیبرد داخلحرم..
دلیلشوپرسیدمگفت:
مھمونهیچموقعکفششو داخلخونهمیزباننمیبره..!(:
#شهیدمحسنحججی
همیشه برای خدا بنده باشید
که اگر این چنین شد
بدانید عاقبت همه شما به خیر ختم میشود
#شهیدمحسنحججی
بهتغذیهاشخیلۍاهمیتمیداد
میگفت:مومنبایدبدنسالمداشتهباشه..
یکۍازچیزهایۍکهترککرد،نوشابهبود!
توۍِاردوهاۍجهادۍیاهرجایۍ
کهنوشابههمراهغذابود
نوشابهاشروبهمزایدهمیگذاشتومیفروخت..!
معمولاًازپنجاهتاشروعمیشد..
یادمهیکباریکۍازرفقاپونصدتاخرید!
البتههرکسۍصلواتبیشترۍمیفرستاد
نوشابهاشمالاوبود.. :)
#شهیدمحسنحججی
محسن جان!
مرد من!
در این مدت که نبودی ولی بودی اتفاقات زیادی افتاد
چقدر برایت حرف دارم
ناگفتههایی به اندازه تمام سالهای باهم بودنمان
تو هم بیا و برایم بگو
از لحظه لحظه شیرینیهای این سفر!
همسر#شهیدمحسنحججی
کم کم اسارت محسن را به همه اطلاع دادیم
رفتم خانه پیراهن محسن را روی زمین پهن کردم
سرم را روی آن گذاشم و ضجه زدم
اما زمان زیادی نگذشت که احساس کردم
محسن آمد کنارم دستش را روی قلبم
گذاشت و در گوشم گفت:
زهرا سختیش زیاده ولی قشنگیهاش زیادتره!
#شهیدمحسنحججی
موقع خداحافظی دستی زدم روی شانهاش:
زود این ستارهها را زیاد کن که سرهنگ بشی
گفت: ممد آدم باید ستارههاش برای خدا
زیاد باشه
ستارهی سر شونه میاد و میره!
#شهیدمحسنحججی