eitaa logo
فرشته های قرآنی فدک🌴
2.3هزار دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
1.8هزار ویدیو
281 فایل
✅ اول یه مادرم بعد معلم آینده کودکان حال کنونی ماست🌱🍃 🌱{همراه با مربیان قرآن،پیش دبستانی و معلمان مقطع ابتدایی} 🌱تقدیم به مــــولایم حضــرت مـهدی عجّل الله تعالی فرجه🌟 کنارتان هستیم تادرخشش بیشتر🥰 جهت ارتباط با استاد: @FADAK414
مشاهده در ایتا
دانلود
یکی بود یکی نبود، غیر از خدای مهربان هیچ‌کس نبود. دختر کوچولویی بود به نام زهرا. زهرا شب که می‌­شد، نمی‌‌توانست راحت بخوابد و همش می‌­ترسید. مادرش به او گفت: دختر گلم چرا نمی‌­خوابی؟ زهرا جواب داد: مادر من از تاریکی می‌­ترسم. مادرش گفت: دختر عزیزم اتاقت که خیلی تاریک نیست، تازه تا خدا را داری، تو نباید از چیزی بترسی، پس بگو «قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَق‏». زهرا کوچولو گفت: مامان این چیزی که الان گفتی، یعنی چی؟! مادرش جواب داد: این آیه‌ای از قرآن بود و یعنی بگو پناه می‌­برم به پروردگار صبح. چون صبح روشن است و از تاریکی به خدایی که روشنایی را آفرید، پناه ببر. زهرا آرام تکرار کرد: «قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَق‏» اما زهرا خانم قصه ما هنوز نمی‌­توانست بخوابد و با کلافگی گفت: مادر گاهی صدایی می‌­آید و من از سروصداهایی که می‌­شنوم، می‌ترسم، نمی‌­توانم بخوابم، اذیتم می‌­کند. مادر گفت: دخترم بگو «مِنْ شَرِّ ما خَلَقَ وَ مِنْ شَرِّ غاسِقٍ إِذا وَقَبَ» زهرا گفت: مامان جونم اینهایی که گفتی یعنی چی؟ مادرش جواب داد: یعنی به خدای مهربان می‌­گویی: از شرّ تمام آنچه آفريده و از شرّ هر موجود شرور، وقتی كه شبانه وارد مى‌‏شود، به خدا پناه می‌­برم. زهرا کوچولو ذوق زده شد و گفت: مامان مامان آرام آرام یک بار دیگر تکرار کن تا من هم این‌­ها را به خدا بگویم. مادرش لبخندی زد و دوباره آرام تکرار کرد و زهرا هم این آیات را خواند. مادر زهرا ادامه داد و گفت: دوست داری از شر آدم­‌های بد، آدم­های حسود هم به خدا پناه ببری؟ زهرا آرام و لبخند به لب جواب داد: بله. مادرش گفت: پس بگو: «وَ مِنْ شَرِّ النَّفَّاثاتِ فِي الْعُقَدِ وَ مِنْ شَرِّ حاسِدٍ إِذا حَسَدَ» یعنی؛ و از شرّ جادوگرانی كه هر تصميمى را سست مى‌‏كنند و از شرّ هر حسودى، هنگامى كه حسد مى‏‌کند هم به خدا پناه می‌­بریم. زهرا بعد از تکرار کردن این آیات، به مادرش گفت؛ فکر می‌­کنم دیگر بتوانم بخوابم، من دیگر از چیزی نمی‌­ترسم. چون اگر کسی بخواهد مرا اذیت کند، خدا مواظبم است و به او اجازه نمی‌­دهد. مادر لبخندی زد و گفت: بله دختر قشنگم، همین‌طور است. این آیاتی که امشب یاد گرفتی، آیات سوره فلق بود. یادت باشد، هر زمان از چیزی یا کسی ترسیدی این سوره را بخوانی. فردا شب هم سوره ناس را به تو یاد می‌­دهم تا هر زمان از چیزی ترسیدی، هر دو سوره را بخوانی و از شر همه موجودات و آدم‌های بد در امان باشی. زهرا کوچولو خوش‌حال شد، مادرش را بغل کرد و بوسید، بعد شب‌به‌خیر گفت و چشمانش را بست و آرام خوابید. 🌸 فوروارد ✅ کپی و نشر فقط با لینک کانال فرشته های قرآنی فدک جایز می باشد👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1858863273C8f7b612524
یکی بود یکی نبود غیر از خدای خوب و مهربون هیچکس نبود یکی از روزها علی کوچولوی قصه ی ماتوی رختخوابش خوابیده بود داشت خوابهای خوبی میدید و مامانش اومد روی سرش و گفت: علی جان پاشو فلق شده پاشو صبح خیلی زود شده فلق شده علی بلند میشه و چشمهاشو به هم میماله و میگه : آی مامان فلق شده صبح خیلی زود شده ((قل اعوذو برب الفلق)) برم دست و رومو بشورم میره دست و روشو میشوره میخاد بیاد صبحانه بخوره تا با بابا بریم گردش تو طبیعت آماده میشن و مامان و بابا و علی راه میفتن میرن به طرف یه جای سرسبز میرن و میرن و میرن تا میرسن کنار یه رودخانه ی قشنگ مامان قالیچرو پهن میکنه و علی توپش رو برداشت و رفت کنار رودخانه تا بازی کنه مامان میگه پسرم مراقب باش که یوقت توپت توی رودخانه نیفته اما همون موقع توپش افتاد توی رودخانه و بعدشم باد شدیدی اومد و کلاه علی رو با خودش برد علی گفت وای وای مامان مامان باد کلاهمو برد علی گریه کنان اومد پیش مادرو گفت چرا خدای مهربان باد رو خلق کرده؟ خلق یعنی چی؟یعنی آفریده چرا رودخانه رو خلق کرده که توپ و کلاه  منو برد؟ مامان گفت رودخانه محل زندگی ماهی هاست و آب مایه ی حیاته ما وقتی تشنه میشیم آب میخوریم با آب غذا درست میکنیم حمام میریم پس آب خیره اما وقتی رودخانه سیل بشه میشه شر باد ابرهارو برای ما میاره تا بارون بباره پس باد خیره اما بعضی وقتها باد طوفان میشه و این میشه شر آتیش خوبه و خودمونو باهاش گرم میکنیم و غذا درست میکنیم باد لباسهای مارو خشک میکنه اینها خیرن اما اگه زمین بلرزه و زلزله بیاد باد طوفان بشه و رودخانه سیل بشه اینا میشن شر ولی خدای مهربون که خیلی هم قوی هست یه راهی برای ما گذاشته گفته : از شر اون چیزایی که من آفریدم به کی پناه ببرید؟ به خدای مهربون پناه ببریم علی فهمید که باید چیکار کنه ؟ ((من شر ما خلق)) بچه ها کم کم هوا غاسق شد (تاریک شد)) بچها چه وقتی ماهو ستاره میان تو آسمون؟ وقتی هوا تاریک بشه و شب بشه بچها هوا تاریک شد غاسق شد خب بچها وقتی هوا تاریک بشه غاسق بشه آدم اگه راه بره میبینه؟ نه نمیبینه پس ممکنه بیفته توی چاله پس ماباید از شر چاله هایی که توی تاریکی هست به کی پناه ببریم؟ به خدا پس از شر تاریکی ها به خدای مهربون پناه میبریم (( و من شر غاسق اذا وقب )) بچها علی با مامانو باباش داشتن برمیگشتن خونشون توراه چشمشون افتاد به یک پیرزن که توی تاریکی وایساده بود بابا گفت شاید کمک بخواد و اومد پایین از ماشین و گفت میشه کمک کنیم؟ پیرزن پفت نه نمیخوام ازش پرسیدن اسمت چیه؟ گفت من نفاثاته فی العقد هستم نفاثات فی العقد دیگه کیه؟ پیرزن بهشون گفت بیا فالت بگیروم و کف دست مامان علی رو گرفت و گفت: شما توراه که برید میخورید به یک دیوار گفتن آخه تو جاده که دیوار نیست بچها ولی نفاثات فی العقد دروغ میگفت و نباید هرچی میگفت رو گوش کنیم باید از شر نفاثات فی العقد به کی پناه ببریم؟ اشاره به آسمون : به خدای مهربون پناه ببریم بچها علیو مامانو باباش برگشتن خونشون فردا ساعت 10 صبح علی به مامان گفت میخوام برم با دوستم بستنی بخورم مامان گفت باشه و علی با دوستش دوتا بستنی خریدن آقای مغازه دار یه بستنی به علی داد و یکی هم به دوستش بچها میدونید اسم دوست علی چی بود؟ اسمش حاسد بود بچها تا علی خواست بستنی اش رو بخوره دوستش حاسد با تنه زد به علی و از دست علی افتاد زمین علی گریه کنان اومد خونه و به مامانش گفت : حاسد بستنی منو انداخت زمین آخه حاسد همه چیز رو برای خودش میخواد نمیخواد کسی چیزی داشته باشه حاسد یعنی چی؟ یعنی حسود مامان به علی گفت از شر حاسد به کی پناه ببریم؟ (( و من شر حاسد اذا حسد )) فوروارد ✅ کپی و نشر فقط با لینک کانال فرشته های قرآنی فدک جایز می باشد👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1858863273C8f7b612524