eitaa logo
🌐🔥FETNEH🔥🌐
3.7هزار دنبال‌کننده
21.1هزار عکس
30.7هزار ویدیو
54 فایل
🗣فتنه های آخرالزمان 🌐 📌جهت ارتباط @Mahmodi14 جهت مشاوره طب سنتی اسلامی @Mkhakzad #کپی مطالب با ذکر صلوات جهت ظهور امام زمان آزاد هست .
مشاهده در ایتا
دانلود
... آقا بعد از تجدید وضو، مثل همیشه در بین راه‌رفتن، مشغول خواندن نماز نافله شدند. احساس کردم در صدای‌شان لرزشی هست. سرم را به سمت‌شان چرخاندم. همان‌طورکه سرشان پایین بود و نماز می‌خواندند، مثل ابر بهار از چشم‌های‌شان اشک می‌بارید. ترسیدم. نمی‌دانستم چه اتفاقی افتاده است؟ تا نمازشان تمام بشود، دلم هزار راه رفت. بعد از نماز، آقا زیر لب گفتند: «این‌ها چه کردند با دختر پیغمبر…؟» و باز اشک بود که از محاسن سفید روی زمین فرو می‌ریخت… 📗 در خانه اگر کس است، ص۵٩. @fetneh1
... 🔻 خاطراتی کوتاه از سیره و سبک زندگی آیت‌الله بهجت قدس‌سره: رفته بودم بگویم برای مریض ما دعا کند. دیدم عده‌ای دارند سؤال‌های علمی می‌پرسند. گفتم: «حالا این وسط من وقتش را بگیرم و بگویم برای فلانی دعا کن؟» خواستم حرفم را قورت بدهم که نگاهم به نگاهش افتاد؛ با مِنّ و مِن گفتم: «آقا! مریض داریم؛ دعایش می‌کنید؟» گفت: «من همۀ مریض‌ها را دعا می‌کنم؛ حتی برای مسلمان‌های چین هم دعا می‌کنم.» 📚 به شیوه باران، ص٢۶ @fetneh1🔥
... 🔻 خاطراتی کوتاه از سیره و سبک زندگی آیت‌الله بهجت قدس‌سره: ▫️می‌خواست از طرف آقای بهجت، به طلبه‌های نجف شهریه بدهد. ▫️آقا وقتی شنید، گفت شرط دارد: اول اینکه «ایشان این اقدامش با رضایت قلبی باشد؛ نه به‌خاطر رودربایستی...» دوم اینکه «از من اسمی نبرند. شهریه را از طرف «اهل علمی از قم» بدهند!» ▫️بندۀ خدا گفته بود: «این شدنی نیست؛ محل سؤال و ابهام می‌شود.» ▫️آقا با اکراه قبول کرده بود اسمش را ببرند؛ ▫️به شرط آنکه ننویسند «العظمی»! 📚 به شیوه باران، ص٣٧ @fetneh1🔥🏴
... 🔻 خاطراتی کوتاه از سیره و سبک زندگی آیت‌الله بهجت قدس‌سره: ▫️نماز که تمام می‌شود، عدۀ زیادی به‌دنبال آقا راه می‌افتند. ▫️وقتی به سر کوچه می‌رسیم، مردی نزدیکم می‌شود و می‌پرسد: ▫️«شما با آقا آشنا هستید؟» ▫️سر تکان می‌دهم. می‌گوید: از مشهد آمده و پولی برایش نمانده. ▫️می‌خواهد واسطه شوم تا آقا کمکش کند. ▫️می‌گویم: «من نمی‌تونم بگم. ولی اگه حرفت حقیقت داشته باشه، آقا خودشون عنایت می‌کنن.» ▫️آقا به در خانه رسیده‌اند. برمی‌گردند و با لبخندی برای جمعیت ▫️دست تکان می‌دهند. یک‌دفعه نگاه‌شان روی مرد ثابت می‌ماند و با دست اشاره می‌کنند که یعنی: «بیا این‌جا». ▫️مرد شتابان جلو می‌رود. وقتی برمی‌گردد، می‌پرسم: «چی شد؟» دستانش را باز می‌کند و با خوشحالی می‌گوید: «به اندازه‌ای هست که من را به مشهد برساند.» 📚 در خانه اگر کس است، ٢۴ @fetneh1🔥🏴
🗓 سه‌شنبه ١٧ بهمن ماه ١۴٠٢ ... 🔻 خاطراتی کوتاه از سیره و سبک زندگی آیت‌الله بهجت قدس‌سره: ▫️ با امام خمینی قدس‌سره سَر و سِرّی داشتند. ▫️ یک‌بار من هم با امام به خانۀ آقای بهجت رفتم. ▫️ وارد که شدیم، آن‌ها نشستند به صحبت. ▫️ امام نگاهی به من انداخت. خودم فهمیدم که باید بروم بیرون. ▫️ ساعتی توی کوچه قدم زدم تا صحبت‌شان تمام شود. ▫️ اینکه چه می‌گفتند و از کجا می‌گفتند را کسی نمی‌داند. ▫️ امام می‌فرمود: آقای بهجت قدرش نامعلوم است. ▫️ از آقای بهجت هم چند بار شنیدم که می‌فرمود: «من از آقای خمینی قدس‌سره مسائلی می‌دانم که نه می‌گویم و نه خواهم گفت. چیزهایی که گفتنی نیست...» 📚 به شیوه باران، ص۴۴ @fetneh1🔥
🏴 به مناسبت ۲۳ ذی‌القعده، سالروز شهادت امام رضا علیه‌السلام (به روایتی)، روز زیارتی مخصوص امام رضا علیه‌السلام؛ ... 🔻 خاطراتی کوتاه از سیره و سبک زندگی آیت‌الله بهجت قدس‌سره: 🔹از ایشان پرسیدم: «شما [از اینکه دو ساعت ایستاده زیارت می‌کنید] خسته نمی‌شوید؟! ما که جوانیم، از پا افتادیم!»، جوابی ندادند. 🔸یک‌بار از صحن که بیرون آمدند، به من اشاره کردند: «بیا!»، از جیبش پولی درآوردند و به من دادند و [به کنایه] فرمودند: 🖤 «برو عطاری، داروی «عین‌شین‌قاف» بگیر تا خسته نشوی! (منظورشان این بوده است که اگر با و محبت بخوانید خسته نمی‌شوید)» 📚 برگرفته از کتاب این بهشت، آن بهشت، ص ٣١ (بر اساس خاطرۀ یکی از همراهان آقا) bahjat_alabd @fetneh1🔥