💠 حضرت علی علیه السلام فرمودند:
🔸️از كفّاره هاى گناهان بزرگ به داد ستمدیده رسيدن، و اندوه اندوهگين را برطرف كردن است.
📚 نهج البلاغه حکمت 24
#اعتقادات
#نهجالبلاغه
#حکمت_۲۴
#فیض_سحر
#بیت_الرضا_علیه_السلام
🔸️https://eitaa.com/feyzesahar🔸️
💠 حضرت علی علیه السلام فرمودند:
🍃 هيچ كس چيزى را در دل پنهان نكرد، مگر اين كه آن چيز، خود را در لغزشهاى زبان و حركات چهره اش نمودار ساخت.
📚 نهج البلاغه حکمت 26
#حکمت_۲۶
#اعتقادات
#نهجالبلاغه
#فیض_سحر
🧩https://eitaa.com/feyzesahar🧩
💢 زهد واقعی
💠 حضرت علی علیه السلام فرمودند:
🍃 برترين زهد، پنهان داشتن زهد است.
✍️ هر گاه زاهد به زهدش افتخار کند و آن را اظهار نماید در واقع زاهد نیست، چرا که دلبستگى به زهد و افتخار به آن و جلب نظر مردم از این طریق خود عین رغبت در دنیا و بر ضد زهد است.
📚 نهج البلاغه حکمت 28
#اعتقادات
#نهجالبلاغه
#حکمت_۲۸
#بیت_الرضا_علیه_السلام
#فیض_سحر
https://eitaa.com/feyzesahar
💢 گذر عمر و نزدیک شدن مرگ
💠 حضرت علی علیه السلام فرمودند:
🍃 زمانى كه به دنيا پشت كرده اى و مرگ به تو روى نموده، به هم رسيدن تو و مرگ چه سريع است.
🔹 إذَا كُنْتَ فِي إِدْبَارٍ وَ الْمَوْتُ فِي إِقْبَالٍ، فَمَا أَسْرَعَ الْمُلْتَقَى.
📚 نهج البلاغه حکمت 29
#اعتقادات
#نهجالبلاغه
#حکمت_۲۹
#فیض_سحر
https://eitaa.com/feyzesahar
💢 مغرور نشدن از ستارالعیوبی خداوند
💠 حضرت علی علیه السلام فرمودند:
🔸 بترسيد، بترسيد، به خدا سوگند، كه گاه چنان گناه را مى پوشاند که گويى آمرزيده است.
🔹الْحَذَرَ الْحَذَرَ، فَوَاللَّهِ لَقَدْ سَتَرَ، حَتَّى كَأَنَّهُ قَدْ غَفَرَ.
📚 نهج البلاغه حکمت ۳۰
#اعتقادات
#نهجالبلاغه
#حکمت_۳۰
#فیض_سحر
کانال فرهنگی مذهبی فیض سحر 👇👇
https://eitaa.com/feyzesahar
🔹🔸🔹🔸🔹🔸
💠 حضرت علی علیه السلام فرمودند:
🍃 نیکوکار، از کار نیکش بهتر است و بدکار از کار بدش بدتر.
🔸 فاعِلُ الْخَيْرِ خَيْرٌ مِنْهُ، وَ فَاعِلُ الشَّرِّ شَرٌّ مِنْهُ.
📚 نهج البلاغه حکمت ۳۲
#نهجالبلاغه
#حکمت_۳۲
#دعای_کمیل
#محفل_مناجاتی_فیض_سحر
#بیت_الرضا_علیه_السلام
🌸https://eitaa.com/feyzesahar🌸
🔹🔸🔹🔸🔹🔸
💠🔸شرح حکمت ۳۲🔸💠
🔹بهتر از خوب و بدتر از بد:
امام(عليه السلام) در اين جمله كوتاه و پرمعنا مى فرمايد: «انجام دهنده كار نيك از كارنيكش بهتر است و انجام دهنده كار بد از كار بدش بدتر»;
🍃(فَاعِلُ الْخَيْرِ خَيْرٌ مِنْهُ، وَفَاعِلُ الشَّرِّ شَرٌّ مِنْهُ).
در اينكه چگونه فاعل خير بهتر از فعل خود است و فاعل شر بدتر از فعل خود; وجوهى به نظر مى رسد:
🔸نخست اينكه همواره فاعل از فعل قوى تر است به همين دليل اگر كار نيك باشد آن فاعل از كارش قوى تر و اگر كار بد باشد از كارش بدتر است.
🔹ديگر اينكه شخصى كه كارى انجام مى دهد غالبا داراى ملكه آن است و آن ملكه مى تواند سرچشمه كارهاى فراوانى بشود، بنابراين اگر كسى را ببينيم كه مثلا يتيمى را نوازش مى كند و دست افتاده اى را مى گيرد مى دانيم كه او داراى صفتى است درونى كه مى تواند سرچشمه ده ها و گاه صدها و هزاران از اين گونه كارها شود و به همين دليل از كارش بهتر است.
🔸سوم اينكه كسانى كه كار نيكى انجام مى دهند بسيار مى شود كه آرزو دارند بهتر از آن را انجام دهند ولى امكانات آن در اختيارشان نيست و به تعبير ديگر همتشان از آنچه انجام مى دهند بسيار بالاتر است و گاه به زبان جارى كرده مى گويند: افسوس كه بيش از آن توان نداريم و اگر مى توانستيم چنين و چنان مى كرديم. همين گونه، شروران بسيار مى شود كه داراى چنين باطنى هستند; يعنى اگر قدرت و توانى داشتند شرارت را به مرتبه بالاترى مى رساندند.
🍃در حديثى از امام باقر(عليه السلام) مى خوانيم:
«نِيَّةُ الْمُؤْمِنِ خَيْرٌ مِنْ عَمَلِهِ وَذَلِكَ لاَِنَّهُ يَنْوِي مِنَ الْخَيْرِ مَا لاَ يُدْرِكُهُ وَ نِيَّةُ الْكَافِرِ شَرٌّ مِنْ عَمَلِهِ وَذَلِكَ لاَِنَّ الْكَافِرَ يَنْوِي الشَّرَّ وَيَأْمُلُ مِنَ الشَّرِّ مَا لاَ يُدْرِكُهُ;
✨نيت مؤمن از عملش بهتر است، زيرا كارهاى خيرى در دل دارد كه نمى تواند آنها را انجام دهد و نيت كافر بدتر از عمل اوست، زيرا كارهاى بدى در سر دارد که توان آن را ندارد».(1)
🔹وجه چهارمى نیز بعضى براى این تفاوت ذکر کرده اند که هر کس کار خیرى انجام مى دهد معمولا عوامل بازدارنده اى از جمله هوا و هوس ها را در دل دارد و در برابر آنها مقاومت مى کند و آن عوامل را به عقب مى راند و کار خیر را انجام مى دهد به همین دلیل از کارش با ارزش تر است و به عکس کسى که کار بدى انجام مى دهد نیز عوامل بازدارنده از قبیل فطرت الهى، اوامر و نواهى آسمانى در برابر اوست ولى پشت پا به همه آنها مى زند و به سراغ شر مى رود. به همین دلیل از عملش بدتر است.(2)
البته منافاتى میان این وجوه چهارگانه نیست و همه آن ممکن است در معناى حدیث جمع باشد.(3)
📚پی نوشت:
(1). بحارالانوار، ج 67، ص 190.
(2). راه روشن، ج 1، ص 153.
(3). سند گفتار حکیمانه: در مصادر نهج البلاغه آمده است: جمعى از دانشمندانى که بعد از مرحوم سیّد رضى مى زیسته اند آن را در کتاب خود ـ گاه با تغییراتى ـ آورده اند از جمله زمخشرى در ربیع الابرار در باب «الخیر و الصلاح» و آمدى در غررالحکم در حرف فاء و از کسانى که قبل از سیّد رضى مى زیسته اند و آن را در کتاب خود نقل کرده اند ابوعلى قالى (متوفاى 356) در کتاب خود به نام امالى ذکر کرده است. (مصادر نهج البلاغه، ج 4، ص 30). در کتاب تمام نهج البلاغه نیز به عنوان جزیى از خطبه «الوسیله» ذکر شده که در نهج البلاغه نیامده آمده است. (تمام نهج البلاغه، ص 157).
#نهجالبلاغه
#حکمت_۳۲
#شرح_حکمت_۳۲
#شرحوتفسیرحکمتهاینهجالبلاغه
#محفل_مناجاتی_فیض_سحر
🔸https://eitaa.com/feyzesahar🔸
🔸#اعتدال_در_بخشش
🌷حضرت علی علیه السلام فرمودند:
🍃 بخشنده باش اما زیاده روی نکن.
🔹 كنْ سَمْحاً وَ لَا تَكُنْ مُبَذِّراً.
📚 نهج البلاغه حکمت ۳۳
#نهجالبلاغه
#حکمت_۳۳
#دعای_کمیل
#محفل_مناجاتی_فیض_سحر #مزار_شهدای_سوم_خرداد
🔸https://eitaa.com/feyzesahar🔸
💠🔸#شرح_حکمت_۳۳ 🔸💠
🔴افراط و تفريط ممنوع!
امام(علیه السلام) در این سخن کوتاه و پرمعنا دعوت به اعتدال در بذل و بخشش هاى مالى مى کند و مى فرماید:
🍃 «سخاوتمند باش و در این راه اسراف مکن و در زندگى حساب گر باش و سخت گیر مباش»; (کُنْ سَمْحاً وَلاَ تَکُنْ مُبَذِّراً، وَکُنْ مُقَدِّراً وَلاَ تَکُنْ مُقَتِّراً).
🌿مى دانیم بسیارى از علماى اخلاق اسلامى، تمام فضایل اخلاقى را حد وسط در میان افراط و تفریط مى دانند. این مسئله هرچند عمومیت ندارد; ولى در مورد بسیارى از صفات از جمله فضیلت سخاوت صادق است که در میان دو صفت رذیله قرار گرفته: اسراف و تبذیر، و بخل و تقتیر.
🔹مُبذّر از ماده «تبذیر» از ریشه «بذر» (بر وزن نذر) در اصل به معناى پاشیدن دانه است; ولى چون این واژه در مورد اموال به کار رود به کار کسانى اطلاق مى شود که اموال خود را به صورت نادرست مصرف کرده و آن را حیف و میل مى کنند. معادل آن در فارسى امروز ریخت و پاش است و تفاوت آن با اسراف این است که اسراف مصرف بى رویه و تبذیر اتلاف بى رویه است.
البته این در صورتى است که این دو واژه در مقابل هم قرار گیرند; ولى هرگاه جداگانه استعمال شوند ممکن است مفهوم عامى داشته باشند.
🔸«مُقتِّر» از ماده «تقتیر» در اصل به معناى تنگ گرفتن است و هنگامى که در مورد اموال به کار رود به معناى بخیل و خسیس بودن است. «مقدّر» از ماده تقدیر به معناى مدیریت صحیح اموال است که حد وسط در میان تبذیر و تقتیر است.
قرآن مجید درباره مبذّرین مى فرماید:
💥 «(وَ آتِ ذَا الْقُرْبى حَقَّهُ وَالْمِسْکینَ وَابْنَ السَّبیلِ وَلا تُبَذِّرْ تَبْذیراً * إِنَّ الْمُبَذِّرینَ کانُوا إِخْوانَ الشَّیاطین);
حق خویشاوندان و مستمندان و واماندگان در راه را ادا کن و تبذیر مکن، چرا که تبذیر کنندگان برادران شیطانند».(1)
🍃در جاى دیگر درباره صفات والاى بندگان برگزیده و عباد الرحمان مى فرماید:
«(وَالَّذینَ إِذا أَنْفَقُوا لَمْ یُسْرِفُوا وَلَمْ یَقْتُرُوا وَکانَ بَیْنَ ذلِکَ قَواماً); آنها کسانى هستند که هنگامى که انفاق مى کنند نه اسراف مى کنند و نه بخل و سخت گیرى دارند و در میان این دو، حد اعتدال را رعایت مى کنند».(2)
در روایتى از امام صادق(علیه السلام) با ذکر مثال روشن و جالبى این حد اعتدال بیان شده است. راوى مى گوید: «فَأَخَذَ قَبْضَةً مِنْ حَصىً وَقَبَضَهَا بِیَدِهِ فَقَالَ هَذَا الاِْقْتَارُ الَّذِی ذَکَرَهُ اللَّهُ فِی کِتَابِهِ ثُمَّ قَبَضَ قَبْضَةً أُخْرَى فَأَرْخَى کَفَّهُ کُلَّهَا ثُمَّ قَالَ هَذَا الاِْسْرَافُ ثُمَّ أَخَذَ قَبْضَةً أُخْرَى فَأَرْخَى بَعْضَهَا وَأَمْسَکَ بَعْضَهَا وَقَالَ هَذَا الْقَوَامُ; امام مشتى از سنگریزه برداشت و محکم در دست خود گرفت سپس فرمود: بخل و اقتار که خداوند فرموده همین است. آن گاه مشت دیگرى بر داشت و چنان دست خود را گشود که همه آن روى زمین ریخت و فرمود این اسراف است آن گاه مشت دیگرى برداشت و آن را به طورى گشود که مقدارى در کف دست باقى ماند و مقدارى از لابه لاى انگشتان فرو ریخت و فرمود این همان قوام است (که در قرآن مجید آمده است)».(3)
🌱ادامه دارد....
#شرحوتفسیرحکمتهاینهجالبلاغه
#نهجالبلاغه
#حکمت_۳۳
#شرح_حکمت_۳۳
#شرحوتفسیرحکمتهاینهجالبلاغه
#دعای_کمیل
#محفل_مناجاتی_فیض_سحر
#مزار_شهدای_سوم_خرداد
#بیت_الرضا_علیه_السلام
🔸https://eitaa.com/feyzesahar🔸
💠🔸#ادامه_شرح_حکمت_۳۳🔸💠
...در شأن نزول آیه 29 سوره «اسراء» نیز آمده است که شخص سائلى از پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) تقاضاى پیراهن کرد. پیامبر پیراهن خود را به او بخشید و همین امر سبب شد که آن روز نتواند براى نماز به مسجد برود. این جریان سبب شد که زبان منافقان باز گردد و بگویند محمد خواب مانده یا مشغول لهو و سرگرمى شده و نمازش را به فراموشى سپرده است.
(ولى هنگامى که از جریان کار باخبر شدند شرمنده گشتند) آیه فوق نازل شد و به پیامبر چنین دستور داد:
✨«(وَ لا تَجْعَلْ یَدَکَ مَغْلُولَةً إِلى عُنُقِکَ وَلا تَبْسُطْها کُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُوماً مَحْسُوراً);
دست خود را بر گردن خویش زنجیر مکن (و انفاق و بخشش را ترک منما) و بیش از حد (نیز) دست خود را مگشاى که خانه نشین شوى و مورد سرزنش قرارگیرى و از کار خود فرو مانى».
در اینجا این سؤال پیش مى آید که تاکید در میانه روى در انفاق چگونه با ایثار (مقدم داشتن دیگران بر خویشتن) که در حالات بسیارى از پیشوایان آمده سازگار است مثل آنچه در شأن نزول سوره «دهر» و داستان مسکین و یتیم و اسیر آمده و به دنبال آن آیه شریفه (وَیُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْکِیناً وَیَتِیماً وَأَسِیراً) نازل شد.
پاسخ این سؤال روشن است، مسئله اعتدال حکمى عام است و ایثار حکمى خاص که مربوط به موارد معینى است. به عبارت دیگر: اصل بر اعتدال در مسئله انفاق و ایثار یک استثناست. به علاوه، دستور به ایثار مربوط به جایى است که بخشش فراوان، نابسامانى فوق العاده اى در زندگى انسان ایجاد نکند و «ملوم» و «محسور» نگردد در غیر این صورت باید از دستور اعتدال پیروى کرد.(4)
📚پی نوشت:
(1). اسراء، آیه 26 و 27.
(2). فرقان، آیه 67.
(3). کافى، ج 4، ص 54، ح 1.
(4). سند گفتار حکیمانه: این کلام حکمت آمیز را آمدى در غررالحکم در حرف کاف آورده است و از روایت فتال نیشابورى (متوفاى 508) در کتاب روضة الواعظین استفاده مى شود که این جمله در ذیل حکمت شماره 2 بوده است و این نشان مى دهد از مصدرى غیر از نهج البلاغه گرفته است. (مصادر نهج البلاغه، ج 4، ص 31). در کتاب تمام نهج البلاغه آن را در لابه لاى وصیت نامه مشروح امام به فرزندش امام حسن مجتبى(علیه السلام) آورده است. (تمام نهج البلاغه، ص 967).
#شرحوتفسیرحکمتهاینهجالبلاغه
#نهجالبلاغه
#حکمت_۳۳
#شرح_حکمت_۳۳
#شرحوتفسیرحکمتهاینهجالبلاغه
#دعای_کمیل
#محفل_مناجاتی_فیض_سحر
#مزار_شهدای_سوم_خرداد
#بیت_الرضا_علیه_السلام
🔸https://eitaa.com/feyzesahar🔸
💠🔸حکمت ۳۴🔸💠
ترک آرزو و تمنّا
💠 حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام
فرمودند:
🍃 برترین بینیازی، ترک آرزوهاست.
🔹 أشْرَفُ الْغِنَى، تَرْكُ الْمُنَى.
📚 نهج البلاغه حکمت 34
#نهجالبلاغه
#حکمت_۳۴
#دعای_کمیل
#محفل_مناجاتی_فیض_سحر #مزار_شهدای_سوم_خرداد
🔸https://eitaa.com/feyzesahar🔸
💠🔸شرح حکمت۳۴🔸💠
🔹برترين غنا:
حضرت امیرالمومنین(عليه السلام) در اين سخن كوتاه و پربارش درس بزرگى به همه طالبان غنا و بى نيازى مى دهد، مى فرمايد: «برترين غنا و بى نيازى، ترك آرزوهاست»;
(أَشْرَفُ الْغِنَى تَرْكُ الْمُنَى).
🔹«مُنى» جمع «أُمنية» به معناى آرزو است و در اين عبارت نورانى امام(عليه السلام)، منظور آرزوهاى دور و دراز و دور از منطق عقل و شرع است. بديهى است اين گونه آرزوها غنا و بى نيازى را از انسان سلب مى كند، زيرا از يك سو چون همه آنها به وسيله خود انسان دست نيافتنى است او را وادار به متوسل شدن به اين و آن مى كند و بايد در مقابل هر انسانى خواه شريف باشد يا وضيع، باارزش باشد يا بى ارزش، دست حاجت دراز كند و اين با غنا و بى نيازى هرگز سازگار نيست. از سوى ديگر براى رسيدن به چنين آرزوهايى بايد در مصرف كردن ثروت خود بخل ورزد و همه آن را ذخيره كند و عملاً زندگى فقيرانه اى داشته باشد. از سوى سوم چنين كسى آرامش روح و فكر خود را بايد براى رسيدن به اين آرزوها هزينه كند.
در روايتى در غررالحكم آمده است: «أَنْفَعُ الْغِنَى تَرْكُ الْمُنَى; سودمندترين دارو (ى اضطراب و نگرانى) ترك آرزوهاى دور و دراز است». (1)
تمام این وابستگى ها زاییده آرزوهاى دور و دراز است; هرگاه آن آرزوها از صفحه فکر انسان پاک شود، انسان به غنا و بى نیازى پرارزشى دست مى یابد و به همین دلیل امام(علیه السلام) ترک این آرزوها را برترین و بهترین غنا شمرده است.
🔸در تعبیر دیگرى که در حکمت 371 آمده است امام(علیه السلام) مى فرماید:
«لاَ کَنْزَ أَغْنَى مِنَ الْقَنَاعَة; هیچ گنجى بى نیاز کننده تر از قناعت نیست (همان قناعتى که نقطه مقابل آرزوهاى طولانى محسوب مى شود)».
امام هادى(علیه السلام) طبق روایتى که علامه مجلسى آن را از درة الباهرة نقل کرده است، فرمود:
«الْغِنَى قِلَّةُ تَمَنِّیکَ وَالرِّضَا بِمَا یَکْفِیکَ وَالْفَقْرُ شِرَّةُ النَّفْسِ وَشِدَّةُ الْقُنُوط;
🌺 غنا و توانگرى آن است که دامنه آرزو را کم کنى و به آنچه خدا به تو داده است خرسند باشى و فقر آن است که نفس آدمى سیرى ناپذیر و شدیدا (از رسیدن به همه آرزوها) نومید باشد».(2)
📚پی نوشت:
(1). غررالحکم، ح 7213.
(2). بحارالانوار، ج 75، ص 368، ح 3.
(3). سند گفتار حکیمانه: در کتاب مصادر نهج البلاغه مى خوانیم: این گوهر گرانبها بخشى از خطبه اى است معروف به خطبه «وسیله» که بسیارى از علما قبل از سیّد رضى آن را نقل کرده اند (هرچند این خطبه در نهج البلاغه نیامده است) از جمله: صاحب کتاب تحف العقول این خطبه را در کتاب خود نقل کرده و جمله مورد بحث عیناً در آن است و نیز مرحوم کلینى پیش از سیّد رضى آن را در روضه کافى آورده است و اما بعد از سیّد رضى عده زیادى آن را نقل کرده اند که نیازى به ذکر نام آنها نمى بینم. (مصادر نهج البلاغه، ج 4، ص 31). اضافه بر این مرحوم شیخ صدوق نیز آن را در کتاب من لا یحضره الفقیه، ج 4، ص 389 به علاوه عین این جمله در ادامه کلمات قصار در لابه لاى جمله 211 ذکر شده است.
#نهجالبلاغه
#حکمت_۳۴
#شرح_حکمت_۳۴
#شرحوتفسیرحکمتهاینهجالبلاغه
#محفل_مناجاتی_فیض_سحر
🔸https://eitaa.com/feyzesahar🔸
💠🔸حکمت های نهج البلاغه🔸💠
🔹حکمت ۳۵ - نتیجه بدرفتاری با مردم
وَ قَالَ عليهالسلام مَنْ أَسْرَعَ إِلَى اَلنَّاسِ بِمَا يَكْرَهُونَ قَالُوا فِيهِ بِمَا لاَ يَعْلَمُونَ
و درود خدا بر او، فرمود: كسى که در نسبت دادن كارهای بدبه مردم شتاب کند مردم(نیز) نسبت های ناروایی به او می دهند.
📚 نهج البلاغه حکمت ۳۵
#نهجالبلاغه
#حکمت_۳۵
#دعای_کمیل
#محفل_مناجاتی_فیض_سحر #مزار_شهدای_سوم_خرداد
🔸https://eitaa.com/feyzesahar🔸
✨
💠🔸ادامه شرح حکمت۳۵💠
«تو به من اقیشر مى گویى آرى این اسم من است ولى من به تو مى گویم: «اِبْنِ مُطْفِئَةُ السِّراج» یعنى فرزند زنى که چراغ را نیمه شب خاموش کرد، زیرا با دوست فاسقش شبانه آهسته سخن مى گفت و خدا مى داند چه سخنانى مى گفت».(3)
از آن به بعد این لقب زشت بر آن مرد و فرزندانش باقى ماند.
و نیز نقل شده مرد عربى نزد معاویه سخنى گفت که معاویه ناراحت شد. معاویه گفت: دروغ گفتى. مرد اعرابى گفت: به خدا سوگند دروغ گو کسى است که در لباس هاى توست. معاویه گفت: این جزاى کسى است که در قضاوتش عجله مى کند.
ابن ابى الحدید از کامل مبرد نقل مى کند: هنگامى که «قتیبة بن مسلم» سمرقند را فتح کرد اثاث و وسایلى در کاخ هاى آنجا دید که امثال آن دیده نشده بود تصمیم گرفت بار عام دهد و مردم بیایند و موفقیت هایى را که نصیب او شده ببینند. مردم از هر سو به آنجا آمدند و به ترتیب مقاماتشان در آن مجلس نشستند. از جمله پیرمردى بود به نام «حُضَین». هنگامى که وارد شد برادر قتیبه گفت به من اجازه بده سخن درشتى به او بگویم. قتیبه گفت: این کار را نکن او جواب هاى تند و بدى مى دهد. برادر قتیبه اصرار کرد و رو به حضین کرد و گفت: اى ابو ساسان آیا از در وارد شدى یا از دیوار؟ حضین گفت: آرى (من از در وارد شدم زیرا) عمویت (اشاره به خودش کرد) سنش بیش از آن است که بتواند از دیوار وارد شود (و این اشاره به عمل زشتى بود که برادر قتیبه قبلا انجام داده بود و از دیوار خانه زنى بالا رفته بود و به او تجاوز کرده بود).(4)
امثال این داستان ها فراوان است و همه گواهى است بر آنچه امام(علیه السلام)بیان فرموده که هرگاه کسى به مردم چیزى بگوید که ناخوش دارند آنها نیز به او نسبت هاى ناروا مى دهند (یا اعمال زشت مخفیانه آنها را آشکار مى کنند).
📚پی نوشت:
(1). تمام نهج البلاغه، ص 150.
(2). بحارالانوار، ج 72، ص 213، ح 4.
(3). شرح نهج البلاغه علامه شوشترى، ج 13، ص 387.
(4). شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید، ج 18، ص 152.
(5). سند گفتار حکیمانه: این جمله حکمت آمیز را آمدى در غررالحکم در حرف میم آورده است سپس مى افزاید: رشید الدین وطواط (متوفاى 573) در الغرر و العرر علاوه بر جمله اى که مرحوم سیّد رضى نقل کرده این جمله را نیز افزوده است: «وَمَنْ تَتَبَّعَ مَسَاوِئَ الْعِبَادِ فَقَدْ نَحَلَهُمْ عِرْضَهُ; کسى که از بدى ها و زشتى هاى مردم جستجو کند آبروى خود را به آنها بخشیده» همین مضمون با تفاوتى در کلمات امام زین العابدین(علیه السلام) آمده است آنجا که فرمود: «مَنْ رَمَى النَّاسَ بِمَا فِیهِمْ رَمَوْهُ بِمَا لَیْسَ فِیهِ; کسى که عیوبى را که در مردم است (براى تحقیر) به آنها نسبت دهد، امورى را به او نسبت مى دهند که در او نیست». (مصادر نهج البلاغه، ج 4، ص 32). در کتاب تمام نهج البلاغه این جمله حکمت آمیز به اضافه جملات دیگرى در ضمن خطبه «الوسیله» که از جمله خطب امیرالمؤمنین است که در نهج البلاغه نیامده ذکر شده است. (تمام نهج البلاغه، ص 150)
#نهجالبلاغه
#حکمت_۳۵
#شرح_حکمت_۳۵
#شرحوتفسیرحکمتهاینهجالبلاغه
#محفل_مناجاتی_فیض_سحر
🔸https://eitaa.com/feyzesahar🔸
💠🔸حکمت ۳۷ نهجالبلاغه 🔸💠
🔹️نهی از تشریفات بیجا
وَ قَدْ لَقِيَهُ عِنْدَ مَسِيرِهِ إِلَى الشَّامِ دَهَاقِينُ الْأَنْبَارِ فَتَرَجَّلُوا لَهُ وَ اشْتَدُّوا بَيْنَ يَدَيْهِ، فَقَالَ(علیه السلام):
مَا هَذَا الَّذِي صَنَعْتُمُوهُ؟ فَقَالُوا خُلُقٌ مِنَّا نُعَظِّمُ بِهِ أُمَرَاءَنَا. فَقَالَ وَ اللَّهِ مَا يَنْتَفِعُ بِهَذَا أُمَرَاؤُكُمْ، وَ إِنَّكُمْ لَتَشُقُّونَ عَلَى أَنْفُسِكُمْ فِي دُنْيَاكُمْ وَ تَشْقَوْنَ بِهِ فِي [أُخْرَاكُمْ] آخِرَتِكُمْ؛ وَ مَا أَخْسَرَ الْمَشَقَّةَ وَرَاءَهَا الْعِقَابُ، وَ أَرْبَحَ الدَّعَةَ مَعَهَا الْأَمَانُ مِنَ النَّار.
هنگامى كه به شام مى رفت، دهقانان شهر انبار به ديدارش آمدند. از اسبها پياده شدند و پيشاپيش او دويدند. پرسيد: اين چه كار است كه مى كنيد؟ گفتند كه اين عادت ماست در بزرگداشت فرمانروايانمان. امام (علیه السلام) فرمود: اين كارى است كه اميرانتان از آن سود نبردند و شما خود را در زندگى خود به مشقت مى افكنيد و در آخرت به بدبختى گرفتار مى آييد. چه زيانبار است مشقتى كه در پى آن عذاب باشد و چه سودمند است آسودگى همراه با ايمنى از عذاب خدا.
📚 نهج البلاغه حکمت ۳۷
#نهجالبلاغه
#حکمت_۳۷
#تشریفات_بیجا
#دعای_کمیل
#محفل_مناجاتی_فیض_سحر #مزار_شهدای_سوم_خرداد
🔸https://eitaa.com/feyzesahar🔸
💠🔸شرح حکمت ۳۷🔸💠
🔹تشريفات بیجا وزشت و زيان آور:
«این سخن را امام زمانى بیان فرمود که در مسیر حرکتش به شام کشاورزان و دهبانان شهر انباربااوملاقات کردند(و به عنوان احترام به امام)از مرکب پیاده شده وبا سرعت پیش روى اوحرکت کردند(و این مراسم راکه نشانه خضوع فوق العاده دربرابر امراى ستمگربود انجام دادند)
امام(علیه السلام)فرمود:
این چه کارى بودکه کردید؟»;
(وَقَالَ(علیه السلام): وَقَدْ لَقِیَهُ عِنْدَ مَسِیرِهِ إِلَى الشَّامِ دَهَاقِینُ الاَْنْبَارِ، فَتَرَجَّلُو(1) لَهُ وَاشْتَدُّو(2) بَیْنَ یَدَیْهِ، فَقَالَ: مَا هَذَا الَّذِی صَنَعْتُمُوهُ).
«عرض کردند این رسوم و آدابى است که ما امیران خود را با آن بزرگ مى داریم»;
(فَقَالُوا: خُلُقٌ مِنَّا نُعَظِّمُ بِهِ أُمَرَاءَنَا).
«امام(علیه السلام) فرمود:به خداسوگند زمامداران شمااز این عمل بهره اى نمى برندو شمابااین کار دردنیا مشقت برخود هموارمى سازید ودر قیامت بدبخت مى شوید»;
(فَقَالَ: وَاللَّهِ مَایَنْتَفِعُ بِهَذَا أُمَرَاؤُکُمْ! وَإِنَّکُمْ لَتَشُقُّونَ عَلى أَنْفُسِکُمْ فِی دُنْیَاکُمْ،وَتَشْقَوْنَ بِهِ فِى آخِرَتِکُمْ).
سپس افزود: «چه زیان باراست مشقتى که به دنبال آن عقاب الهى باشدوچه پرسود است آرامشى که باآن امان از آتش دوزخ فراهم گردد»;
(وَ مَا أَخْسَرَ الْمَشَقَّةَ وَرَاءَهَا الْعِقَابُ،وَأَرْبَحَ الدَّعَةَ مَعَهَا الاَْمَانُ مِنَ النَّارِ).
«تَشُقُّونَ» ازماده «شقاء» به معناى مشقت و «تَشْقَوْنَ» ازماده شقاوت به معناى بدبختى استو«دَعَة» همان آرامش است.
🔹درکتاب صفین بعداز این جمله چنین آمده که امام(علیه السلام) فرمود:«این کار را دیگرتکرار نکنید; فَلا تَعُودُوا لَهُ».
در زمان هاى گذشته معمول بوده وهم اکنون نیز دربعضى ازنقاط جهان معمول است که اهل یک کشور یااهل یک شهر براى تعظیم امرا وسلاطین اعمالى انجام مى دادندکه نشانه نهایت ذلت بود. آنها نیز از این رفتار خشنودمى شدند،چراکه علاقه داشتندهمواره شهروندانشان خودراذلیل وخواروبى مقداردر براب آنهابدانند تا فکر قیام درمغزشان خطور نکند وسلطه آنان باقى بماند.
ولى اسلام که به انسان هاشخصیت داده و آدمى رامسجود فرشتگان واشرف مخلوقات مى داندوجهان رامسخر او مى شمرد،اجازه نمى دهدافراد با ایمان براى بزرگداشت امرا تن به کارهاى ذلیلانه بدهند. به یقین اگر به جاى على(علیه السلام)معاویه بودآنها رابه این کارتشویق مى کردولى امام به آنها هشدارداد و به سه دلیل آنان را برحذر داشت.
🔻نخست این که امرا هیچ گونه نفع عاقلانه اى از این کارنمى برند،بلکه ممکن است باعث غرورو کبرآنها شود وشخصیت خودرا گم کنند.
🔻دیگراین که زحمت فوق العاده اى بر دوش توده هاى مردم مى افتدوگاه ممکن است درچنین شرایطى افرادى ضعیف زیر دست و پابمانند.
🔻سوم این که این عمل ناصالح مایه گرفتارى درآخرت مى شود،زیرا نوعى شرک محسوب مى شود.
به عکس،اگر آنها به احترامات معقول قناعت کنند و به جاى این مشقت،آرامش رابراى خود بپذیرند،آرامشى که امان از آتش دوزخ رانیز به همراه دارد،هم امرا گرفتارکبر وغرور نمى شوند وهم مردم مشقت توأم باذلت را نمى بینند وهم در آخرت سربلندخواهند بود.
قابل توجه است که درحدیث دیگرى از امام صادق(علیه السلام)مى خوانیم:
روزى امیر مؤمنان به سراغ اصحابش آمددر حالى که بر مرکب سوار بود.
گروهى پشت سرحضرت به راه افتادند. امام نگاهى به آنها کرد و فرمود: بامن کارى دارید؟ عرض کردند:نه یا امیرالمؤمنین ولى دوست داریم همراه تو راه برویم.امام به آنها فرمود: «انْصَرِفُوا فَإِنَّ مَشْیَ الْمَاشِی مَعَ الرَّاکِبِ مَفْسَدَةٌ لِلرَّاکِبِ وَمَذَلَّةٌ لِلْمَاشِی;
برگردید،زیرا راه رفتن پیاده در کنار سوار موجب مفسده (غرور و خودبرتربینى) براى شخص سوار وسبب ذلت براى پیاده است».
سپس امام صادق(علیه السلام) افزود:دفعه دیگرى بازامام سوار بودو جمعى پشت سر او پیاده به راه افتادند.
امام(علیه السلام)فرمود: «انْصَرِفُوا فَإِنَّ خَفْقَ النِّعَالِ خَلْفَ أَعْقَابِ الرِّجَالِ مَفْسَدَةٌ لِقُلُوبِ النَّوْکَى;
بازگردید، زیراصداى کفش ها پشت سر انسان ها موجب فساد دل هاى احمقان مى شود (نوکى جمع أنوَک بروزن أحمق و به معناى احمق است».(3)
باید توجه داشت که هدف از این سخنان این نیست که مردم، بزرگان را احترام نکنند، بلکه منظور این است که احتراماتى که نسبت به شاهان و مانند آنها داشتند و نشانه ذلت و بدبختى احترام کنندگان بوده و مایه غرور و نخوت احترام شوندگان ترک شود.(4)
📚پی نوشت:
(1). «تَرَجَّلوا» به معنى پیاده شدن از مرکب است.
(2). «اشتدّوا» به معنى دویدن و راه رفتن با سرعت است.
(3). بحارالانوار، ج 41، ص 55، ح 2.
(4). سند گفتار حکیمانه: در کتاب مصادر نهج البلاغه آمده است
#نهجالبلاغه
#حکمت_۳۷
#تشریفات_بیجا
#دعای_کمیل
#محفل_مناجاتی_فیض_سحر #مزار_شهدای_سوم_خرداد
🔸https://eitaa.com/feyzesahar🔸