eitaa logo
فیض سحر
564 دنبال‌کننده
480 عکس
295 ویدیو
2 فایل
کانال محفل مناجاتی فیض سحر (دعای کمیل ، روضه ، سینه زنی ) بانوای طلبه جانباز حاج حسین حقی مکان :خ ارم جنب پاساژ الغدیر درجوارشهدای سوم خرداد زمان : شبهای جمعه۲ساعت قبل اذان صبح ایتا:https://eitaa.com/feyzesahar ادمین کانال:Http://eitaa.com/admin_gomnam
مشاهده در ایتا
دانلود
💠🔸 ۱:🔸💠 🌸ای نام تو بهترین سرآغاز: همه­ ی ما كارها و تلاش­ هایمان را با استفاده از وسایل و نیروهای گوناگونی آغاز می­ كنیم. مثلاً هر روز، پیش از این​كه به مدرسه برویم، صبحانه می­ خوریم و با امید به نیروی جسمی و فكری خود راهی مدرسه می­ شویم؛ یا این​که در هنگام سفر، از سلامت وسیله​ ی نقلیه​ ی خود مطمئن می­ شویم و با توجّه به وضعیّت مناسب جسمی و روحی خود، مسافرتمان را آغاز می­ کنیم. آری، هر کاری با کمک اسباب و وسایلی آغاز می­ شود؛ امّا همه­ ی این اسباب و وسایل، پدیده­ هایی هستند که خدای جهان­ آفرین به‏ وجود آورده­ و تنها با اجازه­ ی او انجام وظیفه می­ کنند. به همین سبب، آن خدای مهربان به بندگانش آموخته است که در آغاز هر کاری، پیش از توجّه به اسباب و علل ظاهری آن کار، به سبب­ آفرین اصلی توجّه کنند و از قدرت بی­ نهایت او کمک بخواهند؛ قدرتی ­که هیچ نیرویی در برابرش طاقت ایستادن ندارد و هر کاری را که بخواهد، انجام می­ دهد؛ خدایی که ما را بیشتر از هر كسی دوست دارد و می­ خواهد ما روز به روز موفّق­ تر شویم. پس چه خوب است كه همه­ ی ما در هر كاری، پیش از توجّه به نیروها و وسایل ناپایدار دنیا، كارمان را با یاد و نام خدای فناناپذیر و مهربان آغاز کنیم و همان­ طور كه بر چیزهای محبوب خود نام‏ه ایی زیبا می­ گذاریم، امور مهم و دوست‏ داشتنی­ مان را هم با نام «الله» كه تمام زیبایی­ ها و خوبی­ ها از اوست، زینت بخشیم؛ خدایی كه «رَحمّْن» یعنی بسیار مهربان است؛ بسیار مهربان­ تر از پدر و مادر عزیزمان که از سر مهربانی و بی آن­که به ما نیازی داشته باشد، به وجودمان آورد و مورد احترام خود قرار داد و نعمت­ هایش را از آسمان و زمین بر ما ارزانی كرد؛ نعمت دیدن، شنیدن، فكر كردن، راه رفتن؛ نعمت پیامبران و امامانی كه راه خوشبخت شدن را به ما نشان می­ دهند؛ نعمت پدر و مادری مهربان كه ما را از جان خود عزیزتر می­ شمرند؛ و هزاران نعمت دیگر كه اگر لحظه­ ای به آن­ها فكر كنیم، شگفت­ زده می­ شویم و زبانمان ناخودآگاه به شكر آن خدای مهربان باز می­ شود. خدایی كه «رَحیم» یعنی همیشه مهربان است و بهشت جاودان كه با آن­همه نعمت­ های زیبایش برای نیكوكاران آماده شده، نشانه­ ای از رحیم بودن اوست. آری، چه زیباست كه پیش از هر كاری، دهان خود را به نام مبارك او خوشبو كرده، این آیه­ ی زیبای كتاب خدا را تلاوت کنیم: «بِسمِ اللهِ الرَّحمّْن الرَّحیمِ». یعنی من كارهایم را با نام خدایی شروع می­ كنم كه بسیار مهربان است و بندگان خویش را همیشه دوست دارد؛ در زندگی­ ام از او كمك می­ خواهم و تمام پشت­كار و نیرویم را به كار می­گیرم تا كارهایم را به بهترین شكل به انجام رسانم. حضرت محمّدصلوات الله علیه فرموده است: «هر كار مهمّی كه با نام خدا آغاز نشود، ناتمام و بی­ نتیجه خواهد ماند.» همچنین امامان ما در باره­ ی شروع كارها با نام خدا سفارش­ های زیادی كرده­ و فرموده­ اند كه پیش از غذا خوردن، وارد شدن به منزل، وضو گرفتن و سوار شدن بر وسیله­ ی نقلیه و هر کار دیگری حتماً «بِسمِ اللهِ الرَّحمّْن الرَّحیمِ» بگوییم تا خدا ما را در کارهایمان یاری کند.[1] همچنین پیشوایان ما توصیه كرده­ اند كه «بِسمِ الله» را بلند و شمرده بگوییم؛ نه آهسته و در دل. باید بدانیم كه «بِسمِ اللهِ الرَّحمّْن الرَّحیمِ» در ابتدای همه­ ی سوره­ های قرآن آمده و از آیات آن سوره است؛ مگر سوره­ ی توبه كه «بِسمِ الله» ندارد.[2] [1] . اطیب البیان، ج 10، ص 133 [2] . زيرا سورة توبه با اعلام بيزاري و قطع رابطه مسلمانان با كافران پيمان­ شكن آغاز شده و بدين خاطر خداوند از شروع اين سوره با بسم­ الله الرحمن الرحيم خود كه نشان دهندة لطف و مهرباني­ اش مي­ باشد سخني به ميان نياورده است. 🔸https://eitaa.com/feyzesahar🔸
💠🔸 ۲:🔸💠  🔹راهنمای پرهیزکاران: سفره­ ای بزرگ گسترده شده است. غذاهای رنگارنگ و نوشیدنی­ های گوناگون با چشم و دل انسان بازی می­ کند. همه چیز برای بهره بردن از نعمت­ های خدا مهیاست. میهمانان فرا می­ رسند و با اشتهای زیاد، مشغول به خوردن و نوشیدن می­ شوند؛ ولی یک نفر چیزی نمی­ خورد و عصبانی در گوشه­ ای نشسته است؛ نه­ تنها از خوردن غذا لذّت نمی­ برد، از بوی غذاهای لذیذ نیز بدش می­ آید. از او می­ پرسی که چرا چیزی نمی­ خوری. در پاسخ   می­ گوید که این غذاها خوب نیست؛ فاسد است و برای انسان ضرر دارد! بیشتر کنج­کاو می­ شوی و پس از بررسی    می­ فهمی که او بیمار است و نمی­ تواند از خوراکی­ های لذیذ و نوشیدنی­ های گوارا لذّت ببرد؛ ولی به سبب غرور و تکبّر حاضر نیست خود را مداوا کند، و از غذاها عیب می­ گیرد! همان­طور که خدای بزرگ، انواع غذاهای رنگارنگ را برای انسان­ها آفریده است تا جسم آنان رشد کند و سالم بماند، برای رشد و سلامت روح آنان نیز غذاها و مکمل­ های معنوی قرار داده است. آری، روح و جان ما نیز برای ادامه­ ی زندگی و رسیدن به کمال و سعادت، نیازمند غذاها و مکمّل­ های معنوی­ است. بی­ شک مهم­ ترین ارمغان الهی برای انسان­ها، قرآن­ کریم است؛ کتابی­ که تک­ تک الفاظش از جانب آفریدگار جهان نازل شده و در آن به تمام نیازهای بشـر توجه شده و سراسر، نور و صفا و راستی­ است. این کتاب امّا چرا فقط پرهیزکاران را هدایت می­ کند؟ مگر قرآن برای هدایت همه­ ی مردم نیامده است؟ شاید مثال پیشین بتواند ما را در رسیدن به پاسخ این پرسش کمک کند. درست است که قرآن برای هدایت همه نازل شده؛ ولی ما نیز باید توانایی استفاده از آن را داشته باشیم. کسی که واقعاً در پی حقیقت باشد و حاضر باشد برای رسیدن به آن، از بسیاری از لذت­ها و خواسته­ هایش بگذرد، بی​ شک در نخستین برخورد با قرآن، جذب آن می­ شود؛ همان­طور که بسیاری از مردم حجاز در اوّلین برخوردشان با پیامبر صلوات الله علیه و پس از شنیدن قرآن از زبان آن حضرت، بدون هیچ تردیدی اسلام را می­ پذیرفتند و بر سر سفره­ ی قرآن می­ نشستند و از نعمت­های گوناگون آن بهره می­ بردند. در مقابل امّا دشمنان کافر و لجوج پیامبر که پیوسته تلاوت وی را می­ شنیدند، نه­ تنها به قرآن احترام نمی­ گذاشتند، بر نفرت و فرارشان از حق افزوده می­ شد و حتّی سعی می­ کردند هر کاری بکنند تا صدای قرآن به مردم دیگر نرسد. آنان هرگز در پی حقیقت نبودند؛ بلکه مهم​ترین چیز برایشان، رسیدن به لذّت­ های مادی و عیش و نوش بود، و با هر چیزی که در مقابل خواسته​هایشان بود، مبارزه می­ کردند. آیا چنین افرادی، امکان و توان لازم را برای دریافت هدایت­ های قرآن دارند؟ آیا شوره­ زار می­تواند گل برویاند؛ هرچند که بر آن باران ببارد؟ «باران که در لطافت طبعش خلاف نیست در باغ ، لاله روید و در شوره​زار، خَس». 🌷پیامبر خدا در این باره فرموده است: «هر کس قرآن را پیش روی خود قرار دهد، قرآن او را به بهشت راه​نمایی می­ کند، و هر کس که قرآن را پشت سرش بیندازد، قرآن او را به دوزخ می­ راند.» 🔸https://eitaa.com/feyzesahar🔸
💠🔸:🔸💠 🔹خرابکاران حقیقی: عبدالله بن اُبَی، همراه با دوستانش در کوچه­ های مدینه قدم می­ زد. تمام فکر و ذهنش، ضربه­ زدن به مسلمانان بود. بارها برای نابودی پیامبر صلوات الله علیه و مسلمانان نقشه کشیده امّا هر بار به لطف خدا نقشه­ هایش نقش بر آب شده بود. تقریباً همه می­ دانستند که اسلام آوردن او دروغین است؛ ولی پیامبر فرموده بود که جان و مال هر کس که خود را مسلمان معرفی کرده، محترم است و تا زمانی­ که منافقان به شمشیر دست نبرده­ اند، کسی حق ندارد به آنان آزار برساند. ناگهان سوارانی از دوردست پیدا شدند. توجه عبدالله و یارانش به آنان جلب شد. نزدیک­تر رسیدند. عبدالله، آنان را شناخت. تمام وجودش از خشم و نفرت پر شد. آنان چند تن از بهترین یاران پیامبر بودند؛ علی بن ابی​طالب(ع)، سلمان فارسی، عمار، صهیب، مقداد و ابوذر. عبدالله تکانی به خود داد، ابروهایش را از هم باز کرد و با لبخندی اجباری به امیر مؤمنان علی علیه السلام نزدیک شد و گفت: «به­ به! سلام و درود به سرور قبیله​ ی بنی­ هاشم؛ جانشین پیامبر و برادر و داماد او و پدر دو نوه­ ی عزیز پیامبر؛ کسی که جان و مالش را برای خدا فدا می­ کند.» حضرت علی علیه السلام که  عبدالله و خیانت­ های او را به­ خوبی می­ شناخت، به او فرمود: «وای بر تو ای پسـر اُبَی! من گواهی می­ دهم که تو منافق هستی.» عبدالله سری تکان داد و خود را مسلمان معرفی کرد؛ ولی حضـرت علی علیه السلام سخن خود را تکرار کرد. پس­ آنگاه حضرت علی علیه السلام نزد پیامبر رفت و ماجرا را بازگو کرد. در این هنگام، این آیات نازل شد و خداوند مسلمانان را از خطر منافقان آگاه کرد.[1] پیامبر خدا و مسلمانان، از طرف دو گروه تهدید می­ شدند. گروه نخست، کافران بودند؛ کسانی­ که دعوت پیامبر را آشکارا رد می­ کردند و برای نابودی اسلام شمشیر کشیده بودند. گروه دوم، منافقان بودند؛ کسانی­ که اسلام را در ظاهر پذیرفته بودند؛ امّا در حقیقت هیچ اعتقادی به آن نداشتند و تمام هم و غمشان، نابود کردن دین خدا بود. شاید نیازی به این توضیح نباشد که خطر کدام گروه بیشتر است: گروهی که از روبه​ رو شمشیر می​ کشند؛ یا گروهی که از پشت سر ضربه می­ زنند.  خداوند بارها و بارها مسلمانان را از خطر منافقان آگاه کرده و در آیه​ ی 4 سوره​ ی منافقون در باره​ ی آنان فرموده است: «دشمنان واقعی، آنان هستند؛ بنابراین، از آنان بپرهیز». به­ راستی که اسلام از هیچ گروه و دسته­ ای به اندازه​ ی آنان ضربه نخورد؛ تا آنجا که همین روباه­ صفتان دورو، با هزار حیله و نیرنگ، مسیر خلافت پیامبر را تغییر دادند و جانشین حقیقی آن حضـرت یعنی علی بن ابی­طالب را کنار زدند؛ کسی که حدود دو ماه پیش از رحلت پیامبر، بیش از صد هزار نفر از مسلمانان در غدیر خم با او بیعت کردند و جانشینی او را پذیرفتند. اینجاست که به ریزبینی و دقّت پیامبرمان آفرین می­ گوییم که فرمود: «من از هیچ مؤمن یا مشرکی نمی­ترسم که بر امت اسلام ضربه وارد کند؛ زیرا خدا مؤمن را  به وسیله­ی ایمانش نگه می­دارد و مشرک را به علّت شرک­اش نابود می­ کند. من از منافق پنهان­کار می‏ ترسم که به شما آسیب برساند؛ کسانی که به زیبایی سخن می­ گویند و سخنانی به زبان می­ آورند که شما آن را سخنان خوب می­ دانید؛ ولی کارهایی می­ کنند که آن کارها را زشت می­ شمارید.»[2] 📚[1]شواهد التزیل ، جلد 1 ، ص 94 [2]نهج البلاغه ترجمه دشتی ص511   🔸https://eitaa.com/feyzesahar🔸
💠🔸🔸💠 🔹بنی­ اسرائیل ناسپاس: پس از نجات بنی­ اسرائیل از چنگال فرعون و رخ دادن حوادثی، حضـرت موسی علیه السلام به آنان دستور داد که وارد سرزمین مقدّس فلسطین شوند و با عزّت و افتخار در آنجا زندگی کنند؛ ولی آنان مانند همیشه بهانه­ جویی را شروع کردند و گفتند: «در آنجا افرادی زورگیر و ستمگر هستند و ما جرأت وارد شدن به آن را نداریم. خودت با خدایت به آنجا بروید و با آن­ها بجنگید. ما همین جا نشسته­ ایم!» خداوند از این نافرمانی خشمگین شد و آنان را به چهل سال سرگردانی در بیابان مجازات کرد. بنی­ اسرائیل که در بیابانی خشک و سوزان، گرفتار شده بودند، از تشنگی و گرسنگی و گرمای آفتاب به حضـرت موسی علیه السلام شکایت بردند. حضـرت موسی که پیامبر مهربان بنی­ اسرائیل بود، از خدا خواست که به آنان رحم کند. خدای مهربان نیز به آنان لطف کرد و سختی­های بیابان را برایشان آسان کرد و به موسی فرمود که با عصایش به سنگی ضربه بزند. در این هنگام، دوازده چشمه به عدد قبایل بنی­ اسرائیل از آن سنگ فوران کرد چنان که هر قبیله یک چشمه آب داشت و از آن سیراب می­ شد. برای در امان ماندن بنی­ اسرائیل از گرمای آفتاب، خدا ابری فرستاد که مانند سایبان، بالای سرشان قرار می­ گرفت. برای برطرف شدن گرسنگی­ شان نیز دو غذای مقوّی و لذیذ به نام­های «مَنّ» و «سلوی» در اختیارشان گذاشت و آن­ها بدون هیچ رنج و دردسری از آن­ها استفاده می­ کردند. «منّ»، چیزی مانند عسل بود که فراوان در شکاف سنگ­ها و شاخه­ های درختان پیدا می­ شد؛ «سلوی» نیز پرنده​ی کوچکی بود که معجزه​ آسا و به­ راحت در اختیارشان قرار می​ گرفت و هر اندازه می­ خواستند، از آن صید می­ کردند. آری، با همه​ ی ناسپاسی بنی­ اسرائیل، باز هم خدا آنان را فراموش نکرد و به آنان نعمت بخشید؛ ولی آن قوم نادان، دوباره بهانه گرفتند که ما از این وضع خسته شده­ ایم؛ چقدر منّ و سلوی بخوریم؛ ما غذاهای رنگارنگ می­ خواهیم؛ سبزی و خیار و سیر و عدس و پیاز! حضـرت موسی علیه السلام از این رفتار آنان ناراحت شد و فرمود: «آیا حاضرید مانند گذشته، برده و خدمت­کار دیگران باشید؛ ولی سیر و پیاز و عدس داشته باشید؟ آیا این آزادگی و عزت را می­ خواهید به قیمت سبزی و خیار بفروشید؟ اکنون که چنین است، در یکی از این شهرها ساکن شوید که چیزهایی ­که خواسته­ اید، در آن هست؛ ولی از آزادگی و عزّت خبری نیست.» [1] آری، قوم بنی­ اسرائیل، سرگذشتی عجیب و عبرت­ آموز دارد. آنان به سبب ناسپاسی­ شان دچار محرومیّت­ های بسیار شدند. ما نیز باید از خطر این خلق و خوی زشت به خدا پناه بریم. کمی به نعمت­هایی که داریم، بیندیشیم: به­راحت نگاه می­ کنیم، به­ خوبی می­ شنویم، قلبمان خوب کار می­ کند و به­ آسانی نفس می­ کشیم، و البتّه شمارش نعمت­های خدا پایان ندارد. ما در این نعمت­ها غرق شده­ ایم؛ اما گاهی بهانه می­ گیریم. مشکلات کوچک را بزرگ می­ شمریم و حتّی برای برخی چیزهای بی­ ارزش، خود را بیچاره­ ترین انسان روی زمین فرض می­ کنیم! فراموش نکنیم که راز ماندن نعمت­ها، سپاسگزاری از خداوند است، و ناسپاسی، آن­ها را از دست ما بیرون می­ کشد. پس سخن مولای خود، علی علیه السلام ، را به یاد داشته باشیم که فرمود: «نعمت­ ها را به وسیله​ی شکر نزد خود نگه دار.»[2] 📚[1] . آنچه در مورد قوم بنی اسرائیل ذکر شد ، از متن ذیل آیات در تفسیر نمونه اقتباس گردید . [2] . غررالحکم ص 188 🔸https://eitaa.com/feyzesahar🔸
💠🔸نکته تفسیری صفحه ۱۸🔸💠 🔹خدا کجاست؟: نهال اسلام، هر روز بیشتر رشد می­ کرد و مسلمانان از میوه­ های نورس آن بهره می­ بردند. حوادث گوناگون، یکی پس از دیگری رخ می­ نمود و خدا به سبب آن­ها، مطالب مهمّی را برای مردم بیان می­ کرد. پس از ماجرای تغییر قبله از بیت­ المقدّس به کعبه، یهودیان از مسلمانان ایراد گرفتند که مگر می­ شود قبله را تغییر داد و روزی به یک سمت و روز دیگر به جهت دیگر نماز خواند. همچنین در تاریخ آمده است که پیامبر صلوات الله علیه گروهی از مسلمانان را به یکی از میدان­ های جنگ فرستاد. شب​ هنگام که تاریکی همه جا را فرا گرفت، آن​ها نتوانستند قبله را بشناسند و هر گروهی به سویی نماز خواندند. پس از آن​­که آفتاب طلوع کرد، فهمیدند که هیچ​یک به سوی قبله نماز نخوانده­ اند. هنگامی­ که از سفر بازگشتند، ماجرا را برای پیامبر بازگفتند.[1] این حوادث باعث شد که خدا این مطلب مهم را برای مردم بیان کند که خدا جای مشخّصی ندارد و همه جای جهان برای اوست. هر جا که چیزی وجود دارد، خدا در آنجا هم هست، و اصلاً خدا جسم نیست که بتوان به سمت او اشاره کرد. خدا با همه چیز هست؛ ولی خودش چیز دیگری است. مادّه بودن، خاصیّت ما آفریدگان محدود است، و خدای نامحدود، مادّی نیست، و اگر به ما دستور داده که به سَمتی مشخّص نماز بخوانیم، نه به این علّت است که او در آن سمت است؛ بلکه بدین سبب است که ما یکپارچه و هماهنگ باشیم و دچار هرج و مرج نشویم. همچنین آن جهت مخصوص، یکی از قدیم­ ترین پایگاه​های توحید و یگانه­ پرستی­ است و توجه به آن، خاطرات مهمّی از بندگی خدا و دشمنی با شیطان را به یاد می­ آورد. آری، اگر زمانی خدا صلاح می­ دانست که بندگانش به سوی بیت­ المقدّس نماز بخوانند و زمانی دیگر مکّه را قبله­ ی ما قرار داد، همه به سبب مصلحت ما بندگان بوده است و نه چیز دیگر. آری، خدا با این آیه به همه­ ی ما پیام داده که به هر سمتی و با هر حالتی می­ توانیم با او راز و نیاز کنیم و خواسته­ هایمان را با او در میان بگذاریم. ایستاده و نشسته و خوابیده، به این سو و آن سو، فرقی نمی­ کند؛ مهم این است که پنجره­ ی دل را به یاد او بگشاییم و خانه­ ی قلبمان را از عطر نامش خوشبو کنیم. به همین سبب، امامان ما از این آیه استفاده کرده­ و به ما یاد داده­ اند که حتّی در زمانی که بر مرکبی سوار هستیم، می­ توانیم با حالت اشاره، نماز مستحب بخوانیم؛ زیرا ما انسان هستیم و ناچاریم به جهت­ های متفاوت حرکت کنیم. البتّه به یاد داشته باشیم که رو به قبله بودن در نمازهای واجب و برخی از احکام دیگر مانند دفن مرده­ ها و ... لازم است و در غیر آن­ها واجب نیست. 📚[1] . اقتباس از تفاسیر تبیان، مجمع­ البیان و نمونه ذیل آیه 🌸https://eitaa.com/feyzesahar🌸