استیون آلن اسپیلبرگ (انگلیسی: Steven Allan Spielberg؛ زادهٔ ۱۸ دسامبر ۱۹۴۶) کارگردان، تهیهکننده و فیلمنامهنویس آمریکایی است. او فعالیت حرفهای خود را در دورهٔ هالیوود نو آغاز کرد و از چهرههای برجستهٔ این دوره است. او از لحاظ فروش فیلمهایش موفقترین کارگردان جهان است. اسپیلبرگ دریافتکنندهٔ افتخارات گوناگونی از جمله سه جایزهٔ اسکار، یک جایزهٔ مرکز کندی، یک جایزهٔ گلدن گلوب سیسیل بی دمیل و جایزهٔ یک عمر دستاورد هنری بنیاد فیلم آمریکا بودهاست. او در سال ۲۰۱۳ از سوی مجلهٔ تایم به عنوان یکی از ۱۰۰ شخصیت برجسته قرن بیستم انتخاب شدهاست.
این فیلم اولین فیلم مهم اسپیلبرگ محسوب میشود که برای او شهرت جهانی آورد. بیشتر شهرت فیلم به خاطر سبک نوآورانهٔ و خاص خود در آن سالها بود که بسیار در سطح جهانی دیده شد. این فیلم نه تنها پرفروشترین فیلم سال شد و تا سال ۱۹۷۷ پرفروشترین فیلم جهان بود بلکه اکنون با محاسبه نرخ تورم با فروشی معادل ۲/۰۲۷ میلیارد دلار یکی از ده فیلم پرفروش تاریخ با محاسبه نرخ تورم است. این فیلم همچنین جز ۲۵۰ فیلم برتر تاریخ سینما در سایت imdb است و در ۵۰۰ فیلم برتر تاریخ سینما به انتخاب مجله امپایر جز ۱۰ فیلم اول است. به نظر خیلیها بهترین فیلم اسپیلبرگ محسوب میشود
https://eitaa.com/filmbinim
May 11
با ما با بهترین نمایشنامه ها و فیلم های سینمایی جهان آشنا بشید.
قراره اینجا هر هفته یک فیلم، یک نمایشنامه معرفی کنم🤩🤩🤩
اونایی که دوست دارن با من ببینن و بخونن😍😍😍
شنبه ها معرفی نمایشنامه🎭🎭
چهارشنبه ها معرفی فیلم 🎥 🎥
من اینجام
@Saadatfar_fateme
کانال ما در ایتا
https://eitaa.com/filmbinim
کانال ما در تلگرام
https://t.me/filmibebenim
نمایشنامه بالکن یکیب دیگر از آثار ژان ژنه نویسنده و به نوعی فیلسوف برجسته فرانسوی است.که در ایران توسط علی شفیعی بفارسی ترجمه شده است.این نمایشنامه برای اولین بار توسط نویسنده در سال هزار و نهصد پنجاه هفت پس از گذشت یکسال از نوشتن این اثر در انگلستان در مرکز تیاتر لندن به نمایش و صحنه رفت و متاسفانه بدلیل تم خاص و انتقاداتی که داشت بارها مورد سانسور و ممنوعیت اجرا در امد.نمایشنامه بالکن در ایران نیز مورد پسند قرار گرفت اما متاسفانه انطور که دیگر اثار ژان ژنه مورد استقبال گرفت هیچگاه این نمایشنامه به جایگاه واقعیش نرسید
با ما همراه باشید.
https://eitaa.com/filmbinim
ژان ژنه در نمایشنامه بالکن، با عبور از مرزهای نظم نمادین، واسازی دوقطبی-نگریِ زبانِ مردانه، و تکیه بر وجه نشانهای دلالتپردازی به جای وجه نمادین، به خلق زبانی نو دست میزند که میتوان آن را «زنانه» نامید. این اثر به کمک ویژگیهای مادرانه زبان و روایتش، قادر شده تا تجربه مرگ را به عنوان یکی از عناصر اصلی به درون خود راه دهد، و وظیفه ادبیات در قبال اعطای تجربه مرگ به خواننده را به جای آورد.
https://eitaa.com/filmbinim
مهاجمان صندوق گمشده (انگلیسی: Raiders of the Lost Ark) یک فیلم آمریکایی در ژانر اکشن-ماجراجویی به کارگردانی استیون اسپیلبرگ است که در سال ۱۹۸۱ منتشر شد. نویسندگی این فیلم بر عهدهٔ لارنس کاسدان بر پایهٔ داستانی نوشتهٔ جرج لوکاس و فیلیپ کافمن بودهاست. در این فیلم هریسون فورد، کارن آلن، پل فریمن، رونالد لیسی، جان ریس-دیویس و دنهلم الیوت ایفای نقش میکنند. فورد نقش ایندیانا جونز را به تصویر میکشد؛ یک باستانشناس جهانگرد که در سال ۱۹۳۶ با آلمان نازی برای بهدست آوردن تابوت عهد که مدتها پیش گم شدهبود، رقابت میکند. گفته میشود این عتیقهٔ باستانی ارتش را شکستناپذیر میکند. جونز با معشوقهٔ سابق و سرسخت خود بهنام ماریون ریونوود (آلن) همتیم میشود تا مانع راهنمایی باستانشناس رقیبش، دکتر رنه بالک (فریمن) به نازیها برای بهدست آوردن تابوت و قدرت آن شود.
https://eitaa.com/filmbinim
آلبر کامو (فرانسوی: [albɛʁ kamy] (دربارهٔ این پرونده شنیدن)؛ زادهٔ ۷ نوامبر ۱۹۱۳ – درگذشتهٔ ۴ ژانویه ۱۹۶۰) نویسنده، فیلسوف و روزنامهنگار فرانسوی برنده جایزه ادبی نوبل بود. او یکی از نویسندگان بزرگ در مکتب رئالیسم، خالق کتاب مشهور بیگانه و مقاله جریانساز افسانهٔ سیزیف است.
کامو در سال ۱۹۵۷ به خاطر «آثار مهم ادبی خود که به روشنی به مشکلات وجدان بشری در عصر حاضر میپردازد» برندهٔ جایزهٔ نوبل ادبیات شد.
سه اثر معروف کامو با نامهای «بیگانه»، «کالیگولا»، «افسانه سیزیف» بیش از هر چیز سبک او را معرفی میکنند و موضوع محوریشان پوچی است.
آلبر کامو پس از رودیارد کیپلینگ جوانترین برندهٔ جایزهٔ نوبل و همچنین نخستین نویسندهٔ زادهٔ قارهٔ آفریقا بود که این عنوان را کسب کرده بود. همچنین کامو در بین برندگان نوبل ادبیات، کمترین طول عمر را دارد و دو سال پس از بردن جایزهٔ نوبل در یک سانحهٔ تصادف درگذشت.
https://eitaa.com/filmbinim
کالیگولا (به فرانسوی: Caligula) نمایشنامهای است که آلبر کامو، نویسندهٔ الجزایری-فرانسوی، نوشتن آن را در سال ۱۹۳۹ آغاز کرد و اولین نسخه آن در ماه مه ۱۹۴۴ بدست انتشارات گلیمر به چاپ رسید. او بعدها در این نمایشنامه، رمان بیگانه و نیز مقاله افسانه سیزیف تغییرات و بازبینیهای بسیاری انجام داد که خود آن را را دور باطل نامیده است. بعضی از منتقدین، این کتاب را متعلق به مکتب اگزیستانسیالیسم میدانند در حالیکه خود کامو همیشه تعلق خود به این مکتب را نفی میکرد.
https://t.me/filmibebenim
این نمایش بر پایه زندگی کالیگولا، سومین امپراتور روم نوشته شدهاست که در ۲۱ سالگی بر تخت امپراتوری نشست و در سال ۴۱ میلادی کشته شد. البته آلبر کامو نیز برداشتی خاص از زندگی این امپراتور جوان داشتهاست. نمایش نشان میدهد که کالیگولا، امپراتور جوان رومی، با مرگ خواهرش، دروسیلا، که معشوقهاش نیز بود دچار پریشاناحوالی میشود. در بیان حوادث از دیدگاه کامو، کالیگولا نهایتاً بهطور عمد زمینه قتل خود را فراهم میکند.
https://t.me/filmibebenim
نمایشنامه کالیگولا
آلبرکامو
پس از مرگ خواهر، کالیگولا که به حقیقت مرگ آگاه شده، حکومت وحشت را آغاز میکند: مرگ سایه خود را بر سر اطرافیان کالیگولا میگستراند. دیگر هیچکس، جز تنی چند که با راستی زندگی میکنند بر فردای خود ایمن نیست. کالیگولا که اینک قدرت مطلق در اختیار اوست با پوچی درمیافتد. هربار که ابرمردی بر تخت مینشیند محنت و آزمون بزرگی برای خلق آغاز میشود. غرض آن نیست که کالیگولا با هیتلر مقایسه شود چرا که کالیگولا حتی مستبد هم نیست: «مستبد کسیاست که ملتها را فدای عقایدش یا جاهطلبیاش میکند.» بااینهمه، گرچه زیر بار چندین جنگ نرفتهاست، گرچه پیروزی و فتح را به سخریه میگیرد، در آخر او هم کاری جز جنایت نمیکند. البته جنایتی «هنرمندانه». قتل که در نظر او یکی از شاخههای هنرهای زیباست نتیجه منطقی، و نیز حقیرانه ستیز با مطلق است. کیریلوف، قهرمان جن زدگان داستایوفسکی تنها با کشتن خود میتواند آزادی خود را نشان دهد و کالیگولا با کشتن دیگران. قدرت استدلال و استنتاج کالیگولا تا به حدی است که ما خوانندگان یا تماشگران، با نخستین جنایات او همآواز و حتی همگام میشویم. آنجا که برای نجات خزانه، بزرگزادگان را وادار به وصیت به نفع دولت میکند و سپس دستور قتل آنها را میدهد، آنجا که سناتورهای ابله و ترسو را میکشد. اما طلب آزادی از راه پوچی به زودی موجب عصیان میشود و سرانجام لحظهای میرسد که کالیگولا، حتی در مطلق، به خطا میرود. تا جایی که خود نیز به خطای خود پی میبرد: «بیا منصفانه قضاوت کنیم: فقط حماقت نیست که بر ضد من است، راستی و دلیری کسانی هم هست که میخواهند خوشبخت باشند.»
https://t.me/filmibebenim