ماهیتشناسی شخصیت حقوقی بنگاههای تجاری
با توجه به احکام عبید در فقه اسلامی
محمدحسن گلی شیردار ǀ مصطفی عبدالهی
چکیده
«بنگاههای تجاری»، اشخاص حقوقی عصر جدید حساب میشوند که در تعاملات حقوقی و تجاری احکام و لوازم ویژهای بر اعتبار آنها مترتب میشود. یکی از مهمترین پرسشها در مواجهه با این نوع اشخاص حقوقی، چگونگی نگاه شارع به آنها است. آیا از نظر شارع این اشخاص حقوقی میتوانند مالک باشند و طرف معامله قرار بگیرند؟ رویکرد عمومی فقیهان در پاسخ به این پرسش این بوده که این نوع اشخاص حقوقی، مانند سایر اشخاص حقوقی است و در این قبیل احکام، تفاوتی میان آنها وجود ندارد. اما تأمل بیشتر در مبانی اعتبار این نوع اشخاص حقوقی حکایت از آن دارد که میان آنها و سایر اشخاص حقوقی، تفاوت جدی وجود دارد. پژوهش پیشرو با واکاوی مبانی اعتبار این نوع شخصیت حقوقی در پی اثبات تفاوت آن با سایر اشخاص حقوقی است. نتیجه به دست آمده از پژوهش که حاصل روشی توصیفی-تحلیلی است نشان میدهد که شخصیت حقوقی بنگاههای تجاری الگوبرداری شده از مفهوم «عبد تاجر» است. از همینرو نباید با دیگر اشخاص حقوقی که الگوبرداری شده از مفهوم «انسان آزاد» است، اشتباه شود.
کلیدواژهها
شخصیت حقوقی، شخص حقوقی، شخصیت اعتباری، شرکتهای تجاری، اعتبار.
@fiqhnezam
حکم تکلیفی قاچاق کالای حلال
در کشورهای اسلامی با نگاه فقه حکومتی
محمدجواد قاسمیزادگان
چکیده
بررسی حکم فقهی قاچاق کالای حلال در کشورهای اسلامی یکی از مباحث ضروری جامعه ما در عصر حاضر است که کار فقهی گستردهای را میطلبد. امروزه قاچاق کالا باعث بروز آسیب و ضررهای فراوان فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی به کشور میشود. کسانی که دست به قاچاق کالا حتّی قاچاق کالای حلال میزنند در ابتدا شاید با آثار ویرانگر آن آشنا نبودند، ولی امروزه با وجود این آثار مخرّب بر روی جامعه باز برخیها دست به چنین کار قبیحی میزنند. این کار به تهدیدی جدّی و خطرناک برای جامعه تبدیل شده و ابعاد مختلف جامعه را نشانه رفته است. در این مقاله سعی شده با روش توصیفی - تحلیلی حکم قاچاق کالای حلال در کشورهای اسلامی با نگاه فقه حکومتی بیان شود. برای به دست آوردن حکم قاچاق کالای حلال در کشورهای اسلامی با نگاه فقه حکومتی میتوان به قرآن کریم، روایات، قواعد فقهی، حکم عقل، سیره عقلا و قاعده مصلحت تمسّک کرد.
کلیدواژهها
حکم تکلیفی، قاچاق، کالای حلال، کشورهای اسلامی.
@fiqhnezam
1_9072276654(4).pdf
970.1K
بررسی فقهی تصویب و اجرای قوانین
منجر به تعطیلی سنتهای اسلامی و تغییر سبک زندگی
@fiqhnezam
بررسی فقهی تصویب و اجرای قوانین
منجر به تعطیلی سنتهای اسلامی و تغییر سبک زندگی
احمدعلی یوسفی ǀ محمد مادرشاهی
چکیده
قوانین، ضوابط رفتارها در جامعه برای عرصههای مختلف از جمله عرصه اقتصادی است. هر قانونی در جامعه اجرا شود، در تغییر سبک زندگی تأثیر میگذارد. یکی از امور مهم، رعایت سنتهای اسلامی در عرصه اقتصادی است. منظور از سنتها افزون بر رعایت واجبات و پرهیز از محرمات، شامل عمل به مستحبات و پرهیز از مکروهات اسلامی است. براساس ادله فقهی و نیز فتاوای فقیهان تعطیلی نمودن سنتهای الهی جایز نیست، اگرچه در روایات تعابیر مختلف مشابهی مانند ترک نمودن سنت یا اعراض از آن ذکر شده است، اما با توجه به قراین مختلف و بیان فقیهان منظور از آن تعطیل شدن سنت در جامعه بوده و یا دستکم شامل آن میشود. در این نوشتار مقصود از سنتهای اسلامی، سنتهای غیرالزامی است. این مسئله از نگاه فردی باید مراعات شود و حکومت به دلیل ادله خاصی که وجود دارد در این زمینه تکلیف سنگینتری دارد؛ اگر تصویب و اجرای قوانینی باعث شود سنتی از سنن اسلامی در میان بخشی از اعضای جامعه تعطیل شود، تصویب و اجرای چنین قوانینی جایز نیست. این نوشتار با روش کتابخانهای اثبات کرده است که عدم جواز ترک سنت در رفتارهای فردی مورد تأکید ادله شرعی است، و به اولویت و همچنین به دلیل ادله خاصهای که وجود دارد در سطح رفتارهای جامعه که ناشی از تصویب قوانین است، مورد تأکید خواهد بود.
کلیدواژهها
سبک زندگی، سنتهای اسلامی، ترک نمودن سنت، اعراض از سنت، قوانین اقتصادی
@fiqhnezam
جریان اصل برائت در رفتار حاکم
علی صالحیمنش
چکیده
از مهمترین و پرکاربردترین قواعد اصولی در دانش فقه، «قاعده برائت» است. اصولیان جریان این قاعده را در بیشتر موارد «شک در تکلیف» پذیرفتهاند، در عین حال در مواردی از شک در تکلیف نیز، نزد مشهور فقیهان و اصولیان، «احتیاط» لازم شمرده شده و جریان برائت مورد قبول واقع نشده است. این مقاله در صدد است با بهکارگیری روش اجتهادی اصولی و فقهی، حجیت برائت در رفتار حاکم را بررسی کند. در این مقاله با توجه به اهتمام شارع نسبت به مسائل حکومتی و نیز با توجه به وجوب رعایت مصلحت و عدالت بر حاکم و همچنین با توجه به تعلیق جواز تصرفات حاکم بر وجود مصلحت و عدل بودن آن ثابت شده است که جریان برائت در رفتار حاکم با موانعی روبهرو است؛ از سوی دیگر، اطلاق عمده ادله نقلی برائت با توجه به وجود قراین یا مواردی که دستکم احتمال قرینیت در آنها میرود، نسبت به رفتار حاکم محل تردید است، که در این صورت، نتیجه نسبت به پذیرش برائت عقلی و عدم آن، متغیر خواهد بود. بیان وجوب احتیاط در رفتار حاکم و نیز ادله یاد شده بر آن، همچنین بررسی جامع مسئله احتیاط در امور مهم، از نوآوریهای این مقاله بهشمار میرود.
کلیدواژهها
برائت، حاکم، فقه سیاسی، فقه نظام
@fiqhnezam