#برشی_از_کتاب_۱
سال 1396 سفری به اصفهان داشتیم. آنجا از یک دوست عزیز که یکی از فرماندهان سپاه بود، شنیدم که ماجرای عجیبی برای همکارشان اتفاق افتاده. ایشان میگفت: همکار ما جانباز و از مدافعین حرم است.
او در جریان یک عمل جراحی، برای مدت 3 دقیقه از دنیا میرود و سپس با شک ایجاد شده در اتاق عمل، دوباره به زندگی بر میگردد. اما در همین زمان کوتاه، چیز هایی دیده که درک آن برای افراد عادی خیلی سخت است! همکار ما برای چند نفر از رفقای صمیمی، ماجرایش را تعریف کرد، اما خیلی نمیخواست ماجرایش پخش شود.
در ضمن، از زمانی که اتفاق افتاده و از آن سوی هستی برگشته، اخلاق و رفتار فوق العاده خوبی پیدا کرده!
مشتاق دیدار این شخص شدم. تلفن تماس این شخص را گرفتم و چندین بار زنگ زدم تا بالاخره گوشی را برداشت. نتیجه چندین بار مصاحبه و چند سفر و دیدار و… کتابی شد که پیش روی شماست.
البته ساعت ها طول کشید تا ایشان را راضی کنیم که اجازه چاپ مطالب را بدهند. در ضمن، شرط ایشان برای چاپ کتاب سه دقیقه در قیامت، عدم ذکر راوی ماجرا بود. در کتاب سه دققه در قیامت سعی بر اختصارگویی بوده است و برخی موارد که راوی راضی به بیانش نبوده را حذف کردیم.
#شهر_گل_محلات
🆔 @flowercitymahallat♨️